طلایه داران انجمن های ادبی خراسان

21 آذر و 19 آذر سالروز درگذشت دو دوست و شاعر خراسانی است. غلامرضا قدسی و علی باقرزاده؛ چهره‌هایی که در شعر مشهد و خراسان تأثیرگذار بودند. غلامرضا قدسی در 64 سالگی و در سال 1368 و علی باقرزاده در 87 سالگی و در سال 1395 درگذشت. قدسی در سرودن غزل به سبک هندی تبحر داشت و باقرزاده متخلص به «بقا»، قطعه‌سرای برجسته‌ای بود. انجمن ادبی «فردوسی» در مشهد که به همت غلامرضا قدسی تأسیس شد، این دو را به هم نزدیک کرد. غلامرضا قدسی و علی باقرزاده در کنار چهره‌هایی مانند احمد کمال‌پور، ذبیح‌ا... صاحبکار و محمد قهرمان به یاران خراسانی رهبر انقلاب مشهور هستند. به مناسبت سالروز درگذشت این دو شاعر برجسته خراسانی، از شخصیت و ویژگی‌های شعرشان نوشته‌ایم.  قدسی، نواده شاعر بزرگ عهد صفوی زنده‌یاد غلامرضا قدسی در شعر «قدسی» تخلص می‌کرد و قریحه و تسلط شعری او زبانزد همه بود. او ذوق و طبع شاعری را از میرزا محمدجان قدسی مشهدی، شاعر مشهور عهد صفوی به ارث برده بود. قدسی مشهدی که از اجداد غلامرضا قدسی بوده، خزانه‌داری آستان قدس رضوی را به عهده داشته و در روزگار رونق شعر فارسی در هند، راهی این سرزمین شده بود. غلامرضا قدسی از 16 سالگی شروع به سرودن شعر کرد و با مهارتی که در سرودن قالب غزل به سبک هندی داشت، از آن برای بیان مسائل اجتماعی و سیاسی استفاده کرد. قدسی در سال 1325 انجمن ادبی فردوسی در مشهد را پایه‌گذاری و به رشد و پرورش شاعران جوان کمک کرد. از سال 1332 به بعد ،قدسی با شعرش به مبارزه با حکومت وقت پرداخت و این کار برایش هزینه‌هایی هم داشت؛ از جمله این‌که در فاصله سال‌های 1342 تا 1351 چند بار دستگیر شد و به زندان افتاد. گفته می‌شود بخش زیادی از اشعار و دست‌نوشته‌های قدسی در جریان زندانی شدن او از بین رفته‌است. علاوه بر این، مأموران رژیم پهلوی چند دفتر شعرش را هم ضبط کردند و هیچ‌وقت به او بازنگرداندند. قدسی در این باره سروده: «بسا مضمون رنگینی که پروردم به خون دل/ ستمگر کرد پرپر همچو گل اوراق دیوانم»  شعر متعهد و آرمان‌گرایانه قدسی  بخش عمده اشعار زنده‌یاد قدسی به کوشش محمد قهرمان در کتاب «نغمه‌های قدسی» در سال 1370 به چاپ رسید. علاوه بر این، بخشی از کتاب‌های «نسیمی از دیار خراسان» و «صد سال شعر خراسان» به اشعار زنده‌یاد قدسی اختصاص دارد. آثار به جا مانده از این شاعر در قالب‌های سنتی شعر فارسی به ویژه غزل و تعدادی هم در قالب قصیده، قطعه، مثنوی و رباعی سروده شده‌اند. قدسی غزل‌هایش را به پیروی از شاعران بزرگ سبک هندی مانند صائب تبریزی و کلیم کاشانی سروده‌است. این شاعر برجسته خراسانی، یکی از کسانی است که قالب غزل را در خدمت مفاهیم انقلابی به کار گرفت. این بیت مطلع یکی از مشهورترین غزل‌های قدسی است: «بوی گل‌های چیده می‌آید/ خونم از دل به دیده می‌آید» علی باقرزاده درباره غلامرضا قدسی می‌نویسد: «قدسی شاعری اجتماعی و متعهد و وطن‌پرست بود و همواره سعی می‌کرد به‌نحوی‌ میراث مذهبی، فرهنگی، ادبی و هنری ایران را پاس دارد. خوش‌محضر، هوشمند و رازدار بود. مناعت طبع و استغنای بسیار و دستی گشاده داشت‌ و هرگز در برابر مصائب و مشکلات خود را نمی‌باخت. او دیگران را بر خود مقدم می‌شمرد و در کمک به دیگران، آشنا از غیر نمی‌شناخت.» *** «بقا»، شاعری نیکوکار علی باقرزاده، متخلص به «بقا» در 11 تیر 1308 در مشهد به دنیا آمد. پدرش بازرگانی اهل یزد بود که به شوروی مهاجرت کرده و پس از انقلاب سال 1917 میلادی روسیه به ایران برگشته بود. علی باقرزاده علاوه بر شاعری و نویسندگی، به نیکوکاری هم شهره بود. از جمله این‌که روستای علاقه در بخش جلگه رخ شهرستان تربت حیدریه را آباد کرد و چند مدرسه در منطقه 5 مشهد ساخت. باقرزاده در سال 1378 به عضویت هیئت امنای دانشگاه فردوسی مشهد درآمد و با بزرگانی مانند محمدعلی جمالزاده، استاد غلامحسین یوسفی، استاد شفیعی کدکنی و احمد گلچین معانی، دوستی داشت و بینشان اخوانیه و نامه رد و بدل می‌شد. دکتر محمدرضا راشد محصل، استاد زبان و ادبیات دانشگاه فردوسی درباره علی باقرزاده می‌گوید: «ما سال‌ها با ایشان در فرهنگ سرای فردوسی، جلسه شاهنامه‌خوانی و تحلیل و تفسیر شاهنامه داشتیم و بزرگانی مانند استاد قهرمان، دکتر علوی، دکتر حدادی و دکتر یاحقی در آن جلسه‌ها حضور داشتند. آقای باقرزاده بسیار به پژوهش‌های شاهنامه‌ای علاقه داشت. گاهی هم اشعارش را در آن جلسه می‌خواند و معمولاً آقای قهرمان اگر اشکالی در اشعارشان بود، ذکر می‌کرد.»  استاد قطعه و شعر تعلیمی رهبر انقلاب در سال 1392 به مناسبت برگزاری مراسم بزرگداشت باقرزاده در مشهد در پیامی  نوشتند: «این دوست دیرین و شفیق، یکی از بازماندگان کم‌شمار مجموعه‌‌ای از شاعران چیره‌دستی است که در برهه‌ای از زمان، مشهد را کانون شعر سرآمد و ممتاز دوران خود ساخته و زبان شعردوستان و شعرشناسان را به تحسین و تکریم جایگاه ادبی خویش گشوده بودند. قطعه‌های بقا همچون قطعه‌هایی از دیبای رنگین و خوش‌نگار در انبوه غزل و قصیده ممتاز آن دوران مشهد، جلوه‌ای ویژه و چشم و دل‌نواز داشت.» علی باقرزاده، استاد سرودن قطعه بود. از جمله آثار این شاعر خراسانی می‌توان به «زلال بقا» و «بزم محبت» اشاره کرد. باقرزاده همچنین حدود 26 مقاله در مجله‌هایی مانند یغما، وحید، مشکوة و مجله فرهنگ و آموزش و پرورش به چاپ رسانده‌است. حمیدرضا نویدی مهر، پژوهشگر ادب فارسی درباره ویژگی‌های شعری بقا می‌گوید: «او استاد قطعه و شعر تعلیمی است  زیرا به عنصر اخلاق و منزه بودن کلام در ساحت شعر و ادب بسیار بها می‌دهد. از این روست که در آثارش با کلامی لغو و بیهوده مواجه نیستیم. شعرش نظمی پاکیزه و استوار دارد که می‌کوشد زیبایی‌هایش را در چارچوب سبک فخیم خراسانی به مخاطبانش عرضه کند. حسن سلوک، کم توقعی، گشاده‌دستی، صداقت و مهربانی، نیکوکاری و مشارکت فعال و مدام در امور خیریه، سیمای مردمی و انسان دوست «بقا» را به جامعه معرفی کرده است.»      نمونه‌ای از شعر استاد غلامرضا قدسی  همچو خورشید به عالم نظری ما را بس نفس گرم و دل پر شرری ما را بس خنده در گلشن گیتی، به گل ارزانی باد همچو شبنم به جهان چشم تری ما را بس گر چه دانم که میسر نشود روز وصال در شب هجر، امید سحری ما را بس اگر از دیدۀ کوته‌نظران افتادیم نیست غم، صحبت صاحب نظری ما را بس شد برومند ز خون دل ما نخل سخن اگر این نخل دهد برگ و بری ما را بس در جهانی که نماند ز کسی نام و نشان قدسی! از گفتۀ شیوا اثری ما را بس   نمونه‌ای از شعر استاد علی باقرزاده  خواستند آبرو و آتش و آب همزمان عازم سفر گردند عهد کردند بعد ماهی چند پی دیدار خویش برگردند گفت آتش در آخر آذر چون هوا سرد شد فراز آیم آب گفتا در اول مرداد من به همراه میوه باز آیم آبرو گفت: گر که من بروم هرگز این‌جا دگر گذر نکنم بازگشتی به رفتن من نیست بهتر آن است من سفر نکنم