نقش حاج قاسم در ارتقای امنیت ملی

در مورد نقش سردار سلیمانی در شکل‌گیری و گسترش نیرو‌های جبهه مقاومت و شکست و انزوای رژیم صهیونیستی و به‌ویژه شکست داعش در منطقه و... سخن بسیار رفته است و به دلیل همین کارنامه موفق است که حاج قاسم به‌عنوان سردار پرافتخار جبهه مقاومت لقب گرفته و آن‌گونه که رهبر معظم انقلاب در توصیف این ویژگی سردار سلیمانی یادآور می‌شوند: «شهید سلیمانی با حرکات خود و بالاخره با شهادت خود - شهادتش هم مکمل این معنا بود- اسم رمز برانگیختگی و بسیج مقاومت در دنیای اسلام شد. الآن در دنیای اسلام هرجایی که بنای مقاومت در مقابل زورگویی استکبار را داشته باشند، مظهرشان و اسم رمزشان شهید سلیمانی است...»،
اما این کارنامه سردار سلیمانی سبب گردیده است که دشمنان بیرونی نظام و معاندان داخلی مدعی شوند که این راهبرد نظام در حمایت از مقاومت منجر به هزینه‌سازی برای کشور شده و به‌تبع آن مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم افزایش‌یافته است. این انگاره‌سازی نسبت به هزینه‌سازی حمایت از مقاومت برای نظام، سبب شد که در جریان فتنه ۱۳۸۸ یکی از محوری‌ترین شعار‌های عوامل میدانی فتنه در روز قدس سال ۱۳۸۸ در خیابان‌های تهران شعار؛ نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران باشد. طرح و تکرار این شعار در ادامه مستمسکی برای قدرت‌های غربی و رسانه‌های مربوطه شد تا از این طریق تلاش کنند تا مخالفت با حمایت از مقاومت را به‌عنوان یکی از مطالبات مردمی در ایران، جا بیندازند.
اگرچه حمایت از مقاومت در ایران منطق قرآنی داشته و مبتنی بر اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در بند ۱۶ اصل سوم واصل یازدهم و اصول یک‌صد و پنجاه و دوم و یک‌صد و پنجاه و چهارم، دولت جمهوری اسلامی ایران موظف به حمایت از مقاومت است، اما مروری بر آنچه در سال‌های اخیر در عرصه حمایت از مقاومت تجلی‌یافته، بیانگر آن است که حمایت ایران از مقاومت تأثیر مهمی در تقویت امنیت ملی و رفع تهدیدات دور و نزدیک از سرزمین ایران داشته است. در این زمینه می‌توان به نقش سردار در شکست راهبرد‌های اصلی امریکایی‌ها که برای مدیریت تحولات منطقه غرب آسیا که باهدف مهار و شکست انقلاب اسلامی طراحی و به اجرا درآمده است اشاره کرد:
الف:بر اساس راهبرد اقدام پیش‌دستانه که در اواخر قرن بیستم طراحی و به اجرا درآمد دولت امریکا نباید منتظر آن باشد تا منافع و امنیت ملی‌اش تنها در درون این کشور تهدید شود بلکه اگر امریکا گمان ببرد که منافعش در هزاران کیلومتر دورتر تهدید می‌شود، دولت امریکا مجاز است که به هر کشوری که مظنون باشد حمله کند. حمله امریکا به افغانستان به همین دلیل بود و همچنین تهدید به حمله ایران و عراق و کره‌شمالی پس از پیروزی در افغانستان با ادعای اینکه این کشور‌ها محور شرارت هستند. اگرچه تصریح ایران در پاسخ قدرتمندانه به هرگونه تهدید منجر به جابه‌جایی هدف اول امریکا از ایران به عراق شد و امریکا به عراق حمله کرد. اما به‌رغم تسلط اولیه امریکا در عراق، اما وضعیت امریکا در عراق و افغانستان متأثر از اقدامات نیروی مقاومت به‌گونه‌ای شد که نه‌تن‌ها امریکاییان نتوانستند پس از عراق به ایران حمله کنند، بلکه شکست آن‌ها در عراق و افغانستان به‌رغم هزینه چند هزار میلیارد دلاری، منجر به فرار مفتضحانه آنان از افغانستان شد و در عراق نیز تشکیل یک دولت حامی مقاومت، تهدیدات چند قرن اخیر عراق علیه ایران را به فرصتی برای دوستی و همکاری بیشتر دو کشور و رفع تهدیدات از ایران تبدیل کرد.


ب:بعد از شکست راهبرد اقدام پیش‌دستانه، طرح خاورمیانه بزرگ مبنای راهبرد امریکا برای مقابله با اسلام انقلابی و تجزیه کشور‌های منطقه قرار گرفت که در نقطه آغازین اجرای آن راهبرد؛ حزب‌الله لبنان هدف قرار گرفت و کاندو لیزا رایس وزیر خارجه وقت امریکا، جنگ ۳۳ روزه را عرصه‌ای برای سزارین زودرس طرح خاورمیانه بزرگ امریکا قلمداد کرد، اما با شکست امریکا در جنگ ۳۳ روزه علیه مردم لبنان و شکست بعدی در جنگ ۲۲ روزه علیه مقاومت فلسطین، این طرح نیز به محاق رفت؛ و راهبرد امریکایی‌ها برای مقابله با انقلاب اسلامی در قالب این طرح نیز به شکست انجامید.
ج:بعدازاین شکست بود که امریکایی‌ها برای مهار انقلاب اسلامی به سراغ خلق داعش رفتند، آغاز حرکت داعش از سوریه بود، اما به‌سرعت به بغداد رسید و اگر حضور سردار سلیمانی در آن لحظات حساس در بغداد نبود و با همکاری نیرو‌های مقاومت عراق؛ سپاه بدر، کتائب حزب‌الله، جیش المهدی و... بغداد را از سقوط و گسترش نفوذ داعش به مناطق جنوب عراق و مناطق شیعه‌نشین نجات نداده و موقعیت داعش تثبیت‌شده بود، اکنون دیگر از نجف و کربلا خبری نبود و در ادامه آن سیل داعش بود که به دیگر نقاط منطقه می‌رسید و این همان واقعیتی است که بار‌ها بر آن تأکید شده است که اگر سردار سلیمانی با داعش در سوریه و عراق مقابله نمی‌کرد ما باید در خیابان‌های تهران، اصفهان و یزد و... با آن‌ها می‌جنگیدیم.
در این زمینه اگرچه به مصادیق دیگری می‌توان اشاره کرد، اما برآیند تحولات و حوادث اخیر بیانگر این واقعیت است که مجاهدت‌های سردار سلیمانی در منطقه اگرچه به شکل‌گیری و تقویت نیرو‌های جبهه مقاومت در انجامید، اما مهم‌ترین تأثیرش برای ایران همچون دوران جنگ تحمیلی دور کردن تهدیدات دور و نزدیک دشمنان از مرز‌های ایران بود و چه‌بسا اگر این مجاهدت‌ها نبود، ایران برای دفع این تهدیدات باید هزینه‌های بسیار بیشتری را می‌پرداخت و یک جنگ گسترده دیگری را باده‌ها هزار شهید و هزاران میلیارد خسارت تحمل می‌کرد خساراتی که به‌طور طبیعی از هزینه اندکی که صرف حمایت از نیرو‌های مقاومت شد، بسیار بیشتر می‌بود. مقام معظم رهبری در توصیف این قابلیت‌های سردار سلیمانی می‌فرمایند: سردار سلیمانی قهرمـان ملت ایـران است. به خاطر اینکه ملت ایران داشته‌های فرهنگـی خـودش و معنـوی خــودش و انقلابــی خــودش را و ارزش‌های خـودش را در او متبلـور دیـد. فقـط انقلابی‌ها نبودنـد کـه او را تکریـم کردنـد...
چـرا؟ بـه خاطـر همیـن تبلـور ارزش‌های فرهنگـی ایرانـی و ایـران بــود؛ ایــن خیلــی بــاارزش اســت.