آینده ایران مورد غفلت قرار گرفته است

آرمان ملی- احسان انصاری: در شرایطی که التهابات اجتماعی فروکش کرده است برخی گروه‌های سیاسی تلاش می‌کنند این وضعیت را به مثابه پیروزی برای خود قلمداد کنند. در چنین شرایطی عقلانیت سیاسی حکم می‌کند سیاست‌هایی در پیش گرفته شود که از تکرار التهابات اجتماعی جلوگیری کند. سیاست‌هایی که امیدبخش باشد و بتواند سرمایه و اعتماد اجتماعی را افزایش بدهد. «آرمان ملی» برای تحلیل و بررسی دوران پس از پایان اعتراضات و رویکردی که مسئولان باید در پیش بگیرند با مهندس سید مصطفی هاشمی طبا فعال سیاسی و معاون سابق رئیس‌جمهور گفت‌وگو کرده که در ادامه می‌خوانید.   جامعه ایران در ماه‌های اخیر روزهای پر التهابی را پشت‌سر گذاشت که در هفته‌های اخیر فروکش کرده است. در شرایط کنونی چه سیاست‌هایی باید اتخاذ شود که جامعه به سمت حل مشکلات به صورت مسالمت آمیز حرکت کند؟
 اگر ما یک دلیل مشخص برای اعتراضات در نظر بگیریم منطقی نیست، بلکه اعتراضاتی که در کشور شکل گرفت به دلایل مختلف صورت گرفت. افراد مختلفی که در اعتراضات حضور داشتند دلایل مختلفی برای این کار داشتند. هرچند نمی‌توان تحریکات بیگانگان را نیز در نظر نگرفت. به هر حال در طول مدتی که در ایران اعتراضات شکل گرفته بود رسانه‌های معاند و کشورهای مختلف تلاش می‌کردند به شکلی که دوست داشتند وضعیت داخلی ایران را نشان بدهند. چرا در کشوری مانند آلمان عوامل خارجی نمی‌توانند در مناسبات داخلی آن تأثیر بگذارند. دلیل این موضوع این است که زمینه این کار وجود ندارد. این در حالی است که در کشور ما از نظر سیاسی، اجتماعی و اقتصادی زمینه برای اعتراض گروه‌های مختلف فراهم است. نکته مهمی که وجود دارد موضوع آینده ایران، وضعیت زیست محیطی و کشاورزی و آینده زندگی مردم ایران است. برخی عنوان می‌کنند برای مدیریت بهتر کشور باید قانون را تغییر داد. این اتفاق در هر زمان و مکانی امکان پذیر است. با این وجود این موضوع که منابع طبیعی ایران به خطر افتاده و ما با چالش‌های جدی در زمینه توسعه پایدار خود مواجه شده‌ایم به راحتی قابل جبران نیست. نکته قابل تأمل این است که نسبت به این موضوع مهم توجهی صورت نمی‌گیرد، بلکه بیشتر به مسائل سیاسی و اقتصادی توجه می‌شود.. 
  نادیده گرفتن چالش‌های توسعه پایدار چه پیامدهایی دارد؟
منابع طبیعی یک شبه به وجود نیامده‌اند که یک شبه از بین بروند و نیازمند گذر زمان است. در شرایط کنونی منابع طبیعی‌مان در معرض آسیب جدی است و ما در زمینه‌های مختلف زیست محیطی با چالش مواجه هستیم. در شرایط کنونی ما به صورت پنهانی با تشدید مهاجرت نخبگان به خارج از کشور مواجه هستیم. از سوی دیگر با خروج سرمایه از کشور مواجه هستیم که این موضوع نیز پیامدهای به‌همراه خواهد داشت. این مسائل مشکلات اصلی کشور است که بازگشت پذیر نیست و به راحتی نمی‌توان آن را جبران کرد. در شرایط کنونی تهران، ورامین و اصفهان با فرونشست زمین مواجه شده‌اند و این اتفاق درباره بسیاری از مناطق دیگر کشور نیز رخ داده است. فرونشست زمین اتفاقی نیست که به یکباره به وجود آمده باشد و سال‌ها طول کشیده که به این نقطه رسیده است. در نتیجه نمی‌توان به یک باره برای آن راه حل پیدا کرد. آیا کسی برای فرونشست زمین در مناطق مختلف کشور راهکاری اندیشیده است؟ تنها برخی افراد که به آینده کشور و محیط زیست آن علاقه دارند نسبت به این وضعیت اعتراض می‌کنند اگر برای چالش‌های جدی کشور فکری نشود و اقدام عاجلی صورت نگیرد در آینده با مشکلاتی مواجه خواهیم شد. من با عینک سیاسی به موضوع نگاه نمی‌کنم، بلکه موضوعی که به آن توجه می‌کنم سرزمینی و وحدت ایران است. بدون تردید اگر این موضوعات مورد توجه قرار نگیرد هر اتفاق دیگری کمکی به آینده کشور نخواهد کرد. تفاوتی هم نمی‌کند که چه کسی رئیس‌جمهور یا چه کسی مدیر باشد. مهم این است که باید نگاهی جدی به موضوعات اساسی کشور صورت بگیرد. 


  برخی پس از اینکه اعتراضات فروکش کرده آن را به مثابه یک پیروزی سیاسی برای خود قلمداد می‌کنند. آیا این رویکرد به این مسأله درست است؟
این تلاش‌ها منطقی نیست نظرسنجی‌های رسمی که صورت می‌گیرد عنوان می‌شود افراد با اغتشاشات مخالف هستند. وضعیت امروز ایران مانند شرایط جنگ نیست که یک طرف پیروز شده و طرف دیگر شکست خورده باشد. در شرایط کنونی آنچه تحت تأثیر اتفاقات اخیر در کشور قرار گرفته منافع ملی و زندگی مردم بوده است. روند جامعه ما روند سینوسی به خود گرفته و جامعه ما با فراز و نشیب‌های زیادی مواجه شده است. به همین دلیل باید مسائل مختلف کشور را از ابعاد متفاوت مورد تحلیل و بررسی قرار داد. 
  تریبون‌های رسمی در ایران به چه میزان به وحدت جامعه کمک می‌کند؟ 
برخی فکر می‌کنند با یکدست شدن حاکمیت همه مشکلات کشور حل شده است. گروه حاکم اگر حتی در اکثریت باشد اگر به همه مشکلات مردم از هر جناح و قشری توجه نکنند یکدست شدن حاکمیت سودی به‌همراه نخواهد داشت. سوال مهم در این زمینه این است که از زمانی که حاکمیت یکدست شده آیا مسئولان موفق شده‌اند کار خاصی برای اقتصاد کشور انجام بدهند یا خیر؟ آیا مسئولان موفق شده‌اند برای خروج سرمایه از کشور و مهاجرت مغزها چاره‌ای بیاندیشند؟ وضعیت امروز جامعه ایران به صورتی است که هیچ گروه سیاسی نمی‌تواند مدعی شود که می‌تواند همه مشکلات را به تنهایی حل کند. وحدت زمانی در کشور به وجود می‌آید که همه گروه‌های سیاسی و اجتماعی در کنار هم به آینده کشور کمک کنند. معنای وحدت این نیست که اگر کسی با من موافق است در نتیجه وحدت رخ داده و اگر با من مخالفت کند برخلاف وحدت جامعه حرکت کرده است. این تعریف از وحدت نتیجه بخش نیست و بلکه وحدت باید به معنای این باشد که همه مردم و گروه‌های سیاسی در تصمیم گیری مشارکت داشته باشند. اگر رویکردها تغییر کند و شرایط برای مشارکت همه در تصمیم گیری‌ها به وجود بیاید ما می‌توانیم از بسیاری از چالش‌های موجود عبور کنیم. 
  برای تغییرات سازنده باید مدیران را تغییر داد یا سیاست‌ها را؟
در مرحله نخست باید سیاست‌ها تغییر کند و پس از آن مدیرانی که از توانایی و کارآمدی کافی برخوردار نیستند تغییر کنند. من این گزاره را که برخی عنوان می‌کنند و معتقدند دولت آقای رئیسی ضعیف بوده را قبول ندارم و معتقدم بسیاری از دولت‌های ما در گذشته یا حداقل بسیاری از وزرای ما ضعیف بوده و عملکرد قابل قبولی نداشته‌اند. بنده بیش از ده سال در دولت‌های مختلف حضور داشته‌ام و به خوبی وضعیت را درک می‌کنم. در اغلب دولت‌ها گزینش مدیران با چالش مواجه بوده و مدیران به شکلی انتخاب نشده‌اند که متناسب با جایگاه آنها باشد. در اغلب دولت‌ها کسانی که اطراف رئیس‌جمهور بودند یا در زمان انتخابات در ستادها حضور داشتند به عنوان مدیر انتخاب می‌شدند. در چنین شرایطی به توانایی‌ها و تخصص افراد توجه نمی‌شود. مشکل اصلی ما در این زمینه سیاست‌ها و رویکردهایی است که در پیش گرفته‌ایم. آن چیزی که به عنوان برنامه توسعه در کشور نوشته شده یا مانند آقای احمدی نژاد گفته شد که آن را به خمیر تبدیل کرده‌اند و یا مانند آقای روحانی به آن توجه نشد. در شرایط کنونی نیز دولت عنوان می‌کند بودجه را در اختیار دستگاه‌های اجرایی قرار می‌دهد بدون اینکه برنامه تنظیم شده‌ای داشته باشد. من معتقدم با توجه به شرایط موجود اگر برنامه نیز تدوین شود رویکردها و سیاست‌ها تغییر نخواهد کرد. مشکلات کنونی نیز تنها به سیاست‌های دولت فعلی بستگی ندارد و بلکه این دولت نیز وارث سیاست‌های اشتباه دولت‌های گذشته بوده است. اگر سیاست‌های مدیریت کشور به شکلی باشد که برای کشور توسعه ایجاد کند مردم نیز حاضر خواهند بود مشارکت کنند. این در حالی است که چنین رویکردی در کشور وجود ندارد.
  آیا احیای برجام می‌تواند زمینه تغییرات جدیدی را در مدیریت کشور ایجاد کند که سرمایه اجتماعی افزایش پیدا کند؟ 
به نظر می‌رسد پس از اتفاقاتی که در ایران رخ داد آمریکا و کشورهای اروپایی خود را کنار کشیده‌اند و تلاش می‌کنند با رویکرد دیگری رفتار کنند. در چنین شرایطی اگر مذاکرات نیز ادامه پیدا کند کشورهای غربی تقاضاهای بیشتری از ما خواهند داشت و در مقابل پاسخ‌های مثبت کمتری نیز به درخواست‌های ما خواهند داد. نکته دیگر اینکه جزئیات دقیقی از محتوای مذاکرات هسته‌ای منتشر نشده است. ما درخواست‌های بحقی داشته‌ایم، اما کشورهای غربی قبول نکرده‌اند. در چنین شرایطی ما نباید از خواسته‌های بحق خود عقب نشینی کنیم. با این وجود آن چیزی که مهم است این است که مصلحت کشور چیست و با چه رویکردی می‌توان به این مصلحت دست پیدا کرد. با همه این اوصاف من فکر می‌کنم شرایط به شکلی پیش رفته که ما امروز پاسخ ضعیف‌تری از مذاکرات نسبت به قبل خواهیم گرفت.