در خدمت موساد

گروه سیاسی: در سال‌های سلطنت محمدرضا پهلوی، ایران تحت نفوذ سیاسی، اطلاعاتی و نظامی دولت‌های بیگانه بود. علاوه بر آمریکا و انگلیس، رژیم صهیونیستی نیز به اعمال نفوذ در ایران می‌پرداخت. آموزش ماموران ساواک از سوی موساد، مصداق بارز اعمال نفوذ اسرائیل در ایران به شمار می‌رود.  یان بلک و بنی موریس در کتاب «جنگ‌های نهانی اسرائیل» با یادآوری موقعیت سوق‌الجیشی و منطقه‌ای، هویت اسلامی و برخی دیگر از ویژگی‌های ایران، از این سرزمین با عنوان گوهر تابناک برای سران و رهبران صهیونیسم، در مسیر استراتژی صهیونیسم جهانی یاد کرده‌اند. انتشار تصویری از پرویز ثابتی جلاد مشهود سازمان مخوف ساواک که او را در تجمع جریان سلطنت‌طلب ضدایرانی نشان می‌داد، باعث شد نام ساواک، این نماد استبداد و اختناق دوران سیاه رژیم پهلوی دوباره بر سر زبان‌ها بیفتد. جدای از شکنجه‌ها و اعمال ضدانسانی و ضداخلاقی که این سازمان ضدبشری به آنها معروف شده، روابط گسترده ساواک با موساد است اما نفوذ و ارتباط موساد (سرویس جاسوسی رژیم صهیونیستی) با ساواک، چگونه بود؟  پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، شرایط و موقعیت برای گسترش و تعمیق حضور، حاکمیت و البته سیطره آمریکا در ایران کاملا مساعد شد. نقش مستقیم و اساسی ایالات متحده در کودتای سال ۱۳۳۲ و بازگرداندن محمدرضا به تخت سلطنت ایران، آمریکا را به چنین موقعیتی رسانده بود. آمریکایی‌ها برای تثبیت و تحکیم این موقعیت دست به ایجاد و سازماندهی نظام اطلاعاتی و امنیتی کشور زدند تا از این طریق برای حفظ مهره دست‌نشانده خود در مقابل دست‌اندازی‌های خارجی و تحرکات داخلی مردم ایران، از توانایی لازم برخوردار باشند.  ارتشبد حسین فردوست از افراد نزدیک به محمدرضا پهلوی و از مسؤولان اولیه ساواک در این باره می‌نویسد: «پس از ۲۸ مرداد ۳۲ که آمریکایی‌ها با قدرت تمام وارد صحنه شدند و تصمیم گرفتند ایران را به عنوان پایگاه اصلی خود در منطقه حفظ کنند در درجه اول به ایجاد دستگاه ضداطلاعات ارتش و تقویت آن و در درجه دوم به تاسیس سازمان امنیت کشور (ساواک) پرداختند. طبیعی بود که اگر ایران می‌بایست پایگاه اصلی آمریکا در منطقه باشد به یک سیستم اطلاعاتی و امنیتی قوی نیاز داشت. مضافا اینکه در شمال آن رقیب اصلی آمریکا، یعنی شوروی کمونیستی، با حضور خود این پایگاه غرب را تهدید می‌کرد، به علاوه تاسیس دستگاه اطلاعاتی و امنیتی ایران توسط آمریکا، به او این امکان را می‌داد تا تسلط کامل خود را تامین کند و نفوذ خود را در ایران عمق بخشد». اگرچه ساواک با طرح آمریکایی‌ها راه‌اندازی شد اما به گواهی اسناد تاریخی، این موساد بود که آموزش و تجهیز ساواک را برعهده گرفت».  فردوست با تقسیم تاریخ فعالیت ساواک به 4 دوره، در این رابطه می‌نویسد: «اگر قرار باشد تاریخ ساواک از آغاز تا پایان نوشته شود، باید چهار دوره را در آن مشخص کرد: نخستین دوره ساواک، دوره ایجاد و تاسیس این سازمان توسط مستشاران آمریکایی است. در این دوره ساواک در واقع فاقد هرگونه سازمانی است. این دوره، از تاسیس رسمی ساواک از اسفند ۱۳۳۵ تا برکناری تیمور بختیار در اسفند ۱۳۳۹ است. دومین دوره ساواک با ریاست پاکروان و در واقع با ورود من به ساواک آغاز می‌شود. در این دوره هیات مستشاری آمریکا که نقش ریاست واقعی ساواک را بازی می‌کرد، محترمانه از ساواک مرخص می‌شود و به جای آن مربیان و اساتید اسرائیلی با علاقه وارد صحنه می‌شوند. لذا این دوره را که تا فروردین ۱۳۵۰ ادامه دارد باید دوره سازماندهی و آموزش ساواک نامید. سومین دوره ساواک با خروج من و مقدم در فروردین ۱۳۵۰ از ساواک آغاز می‌شود. این دوره، دوره هجوم و قدرت ساواک است. چهارمین دوره ساواک، ماه‌های آخر سلطنت محمدرضا را در بر می‌گیرد».  بر این اساس دومین دوره فعالیت ساواک که همراه با ریاست پاکروان و ورود فردوست به ساواک است، دوره‌ای است که کارشناسان اسرائیلی جایگزین آمریکایی‌ها شده و کار سازماندهی و آموزش در ساواک را به عهده می‌گیرند. * حضور اسرائیلی‌ها در ساواک از سال ۱۳۳۹ به بعد، رابطه نزدیک و مستقیمی بین ساواک و موساد برقرار شد. در یکی از اسناد ساواک در این باره آمده است: «در تاریخ 25- ۲۴ مرداد ۱۳۳۹ (مطابق با ۱۵و 16 اوت۱۹۶۰) کمیته اطلاعاتی مشترک ایران و اسرائیل مرکب از آقایان آلموگ، رابکین بابایی از طرف اسرائیل و انصاری، عظیمی و کاوه، علیخانی از طرف ایران تشکیل شد... کمیته مشترک به اتفاق آرا تصمیم گرفت پیشنهادهای زیر را برای تصویب به رؤسای سرویس‌های اطلاعاتی دو کشور تسلیم کند... سرویس اسرائیل حاضر است برای تعلیم ماموران سرویس ایران (به طور نظری و عملی) در صورت لزوم به نقاط دیگر جهان نیز کارشناسانی بفرستند». * آموزش‌های اطلاعاتی آموزش کادرها و ماموران ساواک از سوی کارشناسان اسرائیلی از برجسته‌ترین همکاری‌های دستگاه اطلاعاتی رژیم صهیونیستی با ساواک به شمار می‌آید. از یک سو گروه‌های عملیاتی ادارات کل ساواک با هدف فراگیری تعلیمات ویژه اطلاعاتی - آموزشی یک ساله و دوساله به فلسطین اشغالی اعزام می‌شدند و از سوی دیگر متخصصان و کارشناسان برجسته اسرائیلی در بخش‌های مختلف امنیتی و البته بازجویی به تهران می‌آمدند و به آموزش کادرهای ساواک می‌پرداختند. حسین فردوست در این باره نیز می‌نویسد: «در آغاز ۲ یا ۳ تیم و هر تیم مرکب از حدود ۱۰ نفر از ادارات کل عملیاتی (دوم، سوم و هشتم) برای آموزش به اسرائیل اعزام شدند. مدت آموزش هر تیم بین یک تا ۲ سال و نتیجه آموزش عالی بود. این نشان می‌داد اسرائیلی‌ها برای دوستی با محمدرضا بهای زیادی قائلند و روی نقش ساواک در آینده منطقه حساب جدی باز کرده‌اند. پس ترجیح دادم استادان اسرائیلی را به تهران بیاورم. به تدریج موارد مورد نیاز را از شخص نیمرودی می‌خواستم و او نیز به سرعت استاد مربوط را به تهران دعوت می‌کرد...». * تأمین وسایل و تجهیزات ساواک از همان ابتدای همکاری‌های همه‌جانبه ساواک و دستگاه جاسوسی اسرائیل، اسرائیلی‌ها بخش عمده‌ای از وسایل و تجهیزات مورد نیاز سازمان اطلاعات و امنیت کشور را تامین می‌کردند. به گونه‌ای که نه فقط ساواک، بلکه دیگر مراکز و نهادهای کشوری و لشکری بتدریج در ردیف مشتریان ثابت و عمده اسرائیل درآمدند.  در بخشی از گزارش کمیته اطلاعاتی مشترک ایران و اسرائیل به تاریخ ۱۳۳۹ چنین آمده است: «سرویس اسرائیل برای تکمیل وسایل ارتباطی ماموران سرویس ایران حاضر است هرگونه وسایل از قبیل بی‌سیم، مرکب نامرئی، وسایل عکاسی، مخفی کردن پیام و غیره در اختیار سرویس ایران بگذارد و طرز به کار بردن آنها را نیز تعلیم دهد. سرویس ایران صورت نیاز‌های خود را تهیه خواهد کرد و به سرویس اسرائیل خواهد داد». ساواک صرف نظر از تامین نیازهای خود، احتیاجات دیگر دستگاه‌ها را نیز به اطلاع صهیونیست‌ها می‌رساند و لوازم و تجهیزات مورد نیاز آنها را از این طریق تامین می‌کرد. چنانکه در یکی از اسناد ساواک آمده است: «در نظر است ۵ دستگاه اشعه ایکس ثابت با قدرت ۱۶۰ کیلووات با ملحقات مربوط (طبق نمونه‌ای که قبلا در استادیوم آریامهر تحویل شد) از طریق دوستان زیتون (اسرائیل) تهیه گردد. خواهشمند است دستور فرمایید از آن طریق به رابط دوستان مذکور ابلاغ نمایند درباره تهیه و تحویل دستگاه‌های منظور اقدام کنند و نتیجه را اعلام دارند». اما صهیونیست‌ها در بخش تامین وسایل و تجهیزات، وسایل سفارشی و خریداری‌شده از سوی ساواک را به طور ناقص تحویل می‌دادند تا طرف ایرانی همواره نیازمند کارشناسان و متخصصان اسرائیلی باشد.  گزارش ساواک درباره عدم تحویل برخی قطعات تکمیلی دستگاه اشعه ایکس از سوی اسرائیل چنین است: «به عرض می‌رساند در تاریخ 3/3/35 (۱۳۵۵) با آقای ماهان رابط سرویس اسرائیل ملاقات و نکات زیر مطرح گردید: به اطلاع رابط رسانیده شد که ساواک به هنگام برگزاری بازی‌های آسیایی (سال ۱۳۵۳، یعنی ۲ سال قبل) ۲ دستگاه اشعه ایکس از اسرائیل خریداری نمود که پس از تحویل دستگاه‌ها، سرویس اسرائیل موافقت نموده بود دستگاه‌های اندازه‌گیری اشعه ایکس را تهیه و تحویل دهد که هنوز در این مورد اقدامی به عمل نیامده و دستگاه‌های مورد بحث نیاز ساواک است».  یکی دیگر از گزارش‌های ساواک، به نمونه مشابه دیگر چنین اشاره کرده است: «در مورد ضبط صوت‌های ادی بوی گفته شد چون بنا به اظهار اداره کل پنجم ضبط صوت‌های مورد بحث کار نمی‌کنند جلسه ملاقاتی بین نمایندگان ادارات کل پنجم و ششم از یک طرف و نماینده سرویس اسرائیل در هفته آینده تشکیل و موضوع مورد مذاکره قرار گیرد». تامین این قبیل نیازهای ساواک موجب وابستگی بیش از پیش این تشکیلات به اسرائیل می‌شد. ساواک ناگزیر بود برای استفاده و بهره‌برداری از تجهیزات مورد نظر، میزان حضور و نفوذ متخصصان اسرائیلی را در آن سازمان افزایش دهد.  از طرف دیگر، ماموران و نیروهای دیگری را برای فراگیری برخی مهارت‌ها و فنون و چگونگی استفاده از تجهیزات اسرائیلی به سرزمین‌های اشغالی اعزام کند و تحت تعلیمات صهیونیست‌ها قرار دهد که این موضوع موجب افزایش حضور نیروهای اسرائیلی در داخل تشکیلات ساواک می‌شد. این روندی بود که مطابق نقشه و برنامه اسرائیلی‌ها طراحی و اجرا می‌شد.  مقامات ساواک نیز در این ارتباط ناگزیر به پیروی از نقشه‌های رژیم صهیونیستی بودند. برای مثال در یکی از نامه‌های مدیرکل اداره پنجم ساواک به مقام بالاتر آمده است: «در اجرای اوامر صادره نحوه ارسال و نصب و آزمایش و همچنین آموزش دستگاه‌های اشعه ایکس سفارش‌شده جهت نیروی هوایی شاهنشاهی در کمیسیون با حضور نمایندگان ادارات کل سوم و ششم و نماینده نیروی هوایی شاهنشاهی مورد بررسی قرار گرفت و در نتیجه برابر صورت جلسه‌ای که در این مورد تنظیم شد، پیشنهاد گردید دستگاه‌های مورد نظر توسط متخصصان کارخانه سازنده به تهران حمل و پس از نصب و آزمایش آنها نسبت به طرز کار و بهره‌برداری سرویس و رفع گیرهای اولیه آنها آموزش لازم به افراد ذی‌صلاح داده شود. بنابراین خواهشمند است دستور فرمایید: 1- از نظر تامین هزینه آمد و رفت و اقامت متخصصین اعزامی از اسرائیل به تهران به نحو مقتضی اقدام لازم معمول دارند. ۲- نسبت به شرکت ۲ نفر از تکنیسین‌های نیروی هوایی شاهنشاهی هم که متعاقباً معرفی خواهند شد اقدام لازم معمول و نتیجه را اعلام دارند». * پایگاه‌های برون‌مرزی اسرائیل در ایران ایجاد پایگاه‌های جاسوسی در برخی مناطق ایران از جمله تلاش‌های عمده اطلاعاتی اسرائیل در دوران سلطنت محمدرضا پهلوی بود.  صهیونیست‌ها از طریق این پایگاه‌ها که در مناطق مرزی جنوب و غرب کشور برپا شده بود، به جذب و استخدام مزدورهای اطلاعاتی و اعزام آنها به کشورهای عربی مبادرت می‌کردند. موضوع فعالیت جاسوسی این ماموران آموزش‌دیده در پایگاه‌های برون‌مرزی اسرائیل در ایران، برای کشورهای عربی کاملا آشکار شده بود و حتی در بعضی کشورها از جمله عراق، تعدادی از این جاسوسان، لو رفته و مجازات شدند.  در یکی از گزارش‌های ساواک در سال ۱۳۴۷ در این رابطه چنین آمده است: «دکتر شیدوش می‌گفت شنیده است یهودی‌هایی که اخیرا در عراق اعدام شده‌اند، گفته‌اند تعلیمات خود را برای جاسوسی علیه عراق و به نفع اسرائیل در مناطق جنوب ایران دیده‌اند و از یهودی‌های ایران به آنها کمک می‌شده است».  گزارش دیگر ساواک در این باره اختصاص به مندرجات نشریه هفتگی عربی‌زبان «الاسبوع» دارد که در بخشی از آن آمده است: «برابر اطلاع هفته‌نامه مذکور چاپ امان (اردن) تحت عنوان یک شبکه خرابکاری که مرکز آن در ایران است و به نفع صهیونیزم فعالیت می‌کند چنین می‌نویسد: اغلب سازمان‌های فدایی (فلسطینی) معتقدند یک شبکه خرابکاری به نفع صهیونیزم در ایران وجود دارد که اعضای آن تبعه ایران و عده‌ای از یهودیان کشورهای عربی هستند و انتظار می‌رود کمیته مرکزی مقاومت فلسطین یادداشت‌هایی در این باره به دول عربی بفرستد و از آنها بخواهد هر ایرانی و یا هر کس به زبان فارسی صحبت می‌کند و داخل کشورهای عربی می‌شود تحقیق نمایند تا به حقیقت هویت او پی ببرند».  رژیم صهیونیستی در ایران ۳ پایگاه برون‌مرزی برای استخدام جاسوس و اعزام آنها به کشورهای عربی و کسب اخبار و اطلاعات مورد نیاز و... ایجاد کرده بود. حسین فردوست در این باره نقل می‌کند: «اسرائیل دارای ۳ پایگاه برون‌مرزی در ایران بود که احتمالا از سال ۱۳۳۷ این پایگاه‌ها ایجاد شده بود.  این ۳ پایگاه در خوزستان، کردستان و مرکزی مستقر بودند که ساواک هم در آن محل‌ها می‌باشد... . هدف پایگاه‌های برون‌مرزی اسرائیل در ایران، عراق و کشورهای عربی بود و اکثر ماموران را این ۳ پایگاه استخدام می‌کردند و پس از آموزش کامل مرحله بهره‌برداری شروع می‌شد. اکثر مأمورین پایگاه‌ها عراقی بودند ولی پایگاه خوزستان موفق شد تعدادی مامور کویتی و بحرینی و امیرنشین‌های امارات و حتی افرادی از عربستان سعودی را نیز استخدام کند و به کار گمارد، به طوری که از این ۳ پایگاه کلیه اطلاعات لازم از عراق و تا حدی از کویت و امارات و عربستان و سوریه جمع‌آوری می‌شد. البته منظور اسرائیلی‌ها در شروع کار، عراق بود. ولی به تدریج امکانات به حدی زیاد شد که کشورهای فوق‌الذکر را نیز تحت پوشش قرار داد. یک نسخه از کلیه اطلاعات جمع‌آوری شده به اداره کل دوم ساواک تحویل می‌شد و یک نسخه نیز به سرعت به اسرائیل ارسال می‌گردید. باید اضافه کنم که اداره کل دوم ساواک نیز حدود ۱۰ پایگاه برون مرزی برای کار در عراق و کشورهای عربی داشت، ولی نتیجه کار این ۳ پایگاه اسرائیلی حتی با مجموع کار آن ۱۰ پایگاه قابل مقایسه نبود».  فردوست همچنین می‌نویسد: «پایگاه‌های اسرائیلی تا حدود سال ۱۳۴6 - ۱۳۴5 در ایران به فعالیت خود ادامه دادند و سپس اعلام کردند چون اطلاعات‌مان کامل شد پایگاه‌ها را تعطیل و به اسرائیل منتقل می‌کنیم و شبکه‌های ساخته‌شده در ایران نیز مستقیما از اسرائیل هدایت خواهید شد. به این ترتیب اسرائیلی‌ها ۳ پایگاه فوق را برچیدند و شبکه‌هایی را که طی این سال‌ها ایجاد شده بود و حداقل ۳۰۰ سرمامور و مامور مستقل زبده داشت برای خود حفظ کرده و از طریق برون‌مرزی اسرائیل به تماس خود ادامه دادند». * نفوذ در سازمان‌های فلسطینی ساواک پوشش بسیار مناسبی برای سرویس جاسوسی اسرائیل به منظور نفوذ در گروه‌ها و سازمان‌های مبارز فلسطینی بود. مجموعه شرایط سیاسی و جغرافیایی ایران و نیز ساختار و موقعیت حاکم بر ساواک، بستر مناسبی برای دستگاه جاسوسی اسرائیل فراهم آورده بود. موساد با بهره‌گیری از این بسترها و فرصت‌ها اهداف خود را در کشورهای اسلامی علیه مجاهدان و مبارزان و سازمان‌های فلسطینی دنبال می‌کرد و در این مسیر از همه گونه مساعدت ساواک برخوردار بود. این قبیل بهره‌برداری‌ها موجب شده بود ساواک به مثابه ابزار و آلت دست در خدمت صهیونیست‌ها قرار گیرد.  نامه سرویس اطلاعاتی رژیم صهیونیستی به ساواک در جهت توجیه مقامات این تشکیلات، نمونه خواندنی و قابل تامل در این باره است: «از: سرویس زیتون، درباره: عملیات نفوذی مشترک برای نفوذ عامل به داخل سازمان جبهه خلق برای آزادی فلسطین. پیرو مذاکرات حضوری درباره موضوع فوق، اینجانب علاقه‌مندم فواید احتمالی این طرح را تشریح نمایم: تردیدی وجود ندارد که جبهه خلق برای آزادی فلسطین دارای روابط نزدیکی، هم از نقطه نظر ایدئولوژیک و هم از نظر عملیاتی، با سازمان‌های افراطی سراسر جهان می‌باشد. بنابراین کاملا ضرورت دارد اطلاعات قابل اطمینان از میان صفوف سازمان مزبور جمع‌آوری گردد. با در نظر گرفتن این موضوع که سازمان جرج حبش اکنون مدتی است از سازمان‌های تروریستی در کشور شما حمایت می‌نماید چنین به نظر می‌رسد نفوذ در این سازمان باید مورد توجه خاص سرویس شما (ساواک) باشد. برای اجرای چنین طرحی می‌توانیم کلیه مراحل عملیات را با یکدیگر طرح‌ریزی نماییم. یک کاندیدای مناسب ایرانی را می‌توان به داخل یک سازمان دست چپی در خارج از کشور نفوذ داد و بدین ترتیب پوشش مناسبی برای عملیات آینده او به وجود آورد...».  صهیونیست‌ها سلسله فعالیت‌های اطلاعاتی و جاسوسی خود را در ایران و در میان کشورهای اسلامی منطقه با پوشش ساواک به آسانی تعقیب می‌کردند. صرف‌نظر از بهره‌برداری سرویس جاسوسی اسرائیل از حضور و موقعیت ایران در جهت برنامه‌ها و اهداف جاسوسی، همکاری اطلاعاتی پیچیده دو رژیم پهلوی و اسرائیل به گونه‌ای بود که برخی‌ صاحب‌نظران ساواک را به لحاظ آموزش و تربیت، زاییده دستگاه جاسوسی اسرائیل و ایران دوران پهلوی را پایگاه اول صهیونیسم پس از فلسطین اشغالی در خاورمیانه می‌دانستند.