لزوم مشارکت مردم در احیای دریاچه ارومیه
افتتاح فاز یک تونل کانی سیب از این لحاظ که جریان آب را بهصورت یکسر به دریاچه میرساند، اقدامی موثر برای احیای دریاچه ارومیه است؛ اماهمین اقدام موثر نیاز به بعضی ملاحظات اساسی دارد. به گفته مسئولان،3هزار و 500 میلیارد تومان صرف احداث این تونل شده که مبلغ هنگفتی برای اتمام پروژه است. پس اگر بعضی اصول را رعایت نکنیمبعد از افتتاح، مسلما این طرح بزرگ کمنتیجه خواهد شد.
به نظر میآید باید در مقدار حقابه زیستمحیطی دریاچه بازنگریصورت بگیرد. بعضی از محققان بر این باورند که حقابه زیستمحیطیرودخانههای منتهی به دریاچه ارومیه، درست مطالعه و احصا نشده است. به بیان دیگر، ممکن است نیاز محیط زیستی دریاچه بیشتر یاکمتر از ارقامی باشد که آن را پایه تمامی تصمیمگیریها و مطالعات قرار دادهاند.
درباره افتتاح تونل کانی سیب، بهعنوان یک مطالبهگر از سوی سمنهایمحیط زیستی مطرح میکنم که حقابه مربوط به تونل کانی سیب بایدتمام و کمال به دریاچه برسد. گفته شد 300 میلیون مترمکعب رهاسازیصورت میگیرد، در حالی که در طراحی این پروژه وعده رهاسازی600میلیون متر مکعب داده شده بود؛ این مطالبهای است که بایدتکلیفش مشخص شود و بعدها مورد اغفال قرار نگیرد.
از سوی دیگر، مسیر رسیدن آب از تونل کانی سیب به دریاچه ارومیهکه شامل چند تونل، کانال و بستر رودخانه است باید به شکلی ویژهمحافظت شود تا چاهها و پمپهای غیر مجاز در اطراف این مسیر، آب دریاچه ارومیه را بهصورت غیر قانونی صرف موارد دیگر نکنند. با اینحال، باید پایش و نظارت گستردهتر شود، به خصوص در اطراف رودخانه گدار، تا در مسیر، مورد استفاده غیرمجاز قرار نگیرد و آبی که با هزینه و زحمت بسیار میآید، پایمال نشود.
موضوع دیگر این است که بحث انتقال آبها در حالت کلی برای مدیریتمنابع آب، غیرپایدار است و در میانمدت و کوتاهمدت جوابگوست و بعد از گذشت مدتی، بالادست و پاییندست را دچار تنش خواهد کرد. به بیاندیگر، انتقال آب از راهحلهای چسب زخمی است و اصل درمان چیزدیگری است.
اصل درمان این است که جلوی توسعه بیش از اندازه اراضی کشاورزیگرفته شود. خوشبختانه حوضه آبریز دریاچه ارومیه زمینهای حاصلخیزبسیاری دارد و برای توسعه کشاورزی زمین فراوانی وجود دارد. برخلاف برخی از حوضههای آبریز در ایران که با وجود اعلام بهعنوان دشتهایممنوعه، دیگر جایی برای توسعه ندارند و زمینهای آن مناطق آنقدر نامطلوبند که نمیشود آنها را توسعه داد، مراتع اطراف دریاچه ارومیهحاصلخیز است. با این حال، به دلیل اینکه کشاورزی را در این منطقه نزدیک به دو و نیم برابر ظرفیت منطقه توسعه دادهایم و بهرهوریکشاورزی پایین است، آب بیش از اندازه مصرف میشود.
لازمه اینکه این حرکتها در مسیر احیای دریاچه ثمربخش باشد ایناست که جلوی توسعه بیش از اندازه اراضی کشاورزی را بگیریم. انتقال آب موثر است، ولی کافی نیست و در گام بعدی باید بهشدت جلوی توسعه اراضی ایستاد. بهعلاوه باید اشتغال حوزههای دیگر را توسعه دهیم که مبنای شغل مردم مصرف آب نباشد. توسعه صنعت توریسم و خدمات صنعتی با ارزش افزوده چند برابری و مصرف آب حداقلی میتواند جایگزین کشاورزی با مصرف آب زیاد شود.
نهایتا باید بحثهای مشارکتی را در احیای دریاچه ارومیه زنده کنیم. ایرادی که به روند پروژههای ستاد احیای دریاچه ارومیه وارد است، دولتی کردن آن است. مردم در این شرایط خودشان را در این پروژه محیط زیستی مسئول و سهیم نمیدانند که سبک زندگی و مصرف آب را در زندگی روزمرهشان تغییر دهند. بدون مشارکت مردم، دریاچه احیانمیشود، زیرا مردم هستند که آب را مصرف میکنند. انتظار ما از دولت مردمی این است که در پروژههای کلان، مردمیسازی را مورد توجه قرار دهد و ستاد احیا، بخشی را برای مشارکتهای مردمی تعریف کند تا مردم خودشان را در احیای دریاچه مسئول بدانند