دولت سوناک نیز درهم خواهد شکست

دکتر حنیف غفاری: این روزها «ریشی سوناک» به یکی دیگر از نمادهای ضعف و ناتوانی در مواجهه با بحران‌های داخلی، درون‌اروپایی و فرااروپایی انگلیس تبدیل شده است. در اینجا قصد تمرکز بر محبوبیت 29 درصدی سوناک و احتمال سقوط دولت محافظه‌کار وی طی ماه‌ها یا حتی هفته‌های آتی را نداریم، زیرا سوناک در اینجا صرفا نمادی از انگلیس بحران‌زده بوده و قرار نیست با جابه‌جایی دوباره سیاستمداران در خانه شماره ۱۰ داونینگ استریت اتفاق خاصی در لندن رخ دهد!  بحران‌های کنونی در انگلیس، متاثر از برهم‌کنش و رقابت احزاب سنتی (به صورت خاص ۲ حزب کارگر و محافظه‌کار) نیست. به عبارت بهتر، نگاه روبنایی نسبت به آنچه در انگلیس می‌گذرد، خبطی بزرگ در درک تحولات جاری در این کشور محسوب می‌شود. بخشی از ماجرا ریشه در «منازعه اروپا – انگلیس» و بخشی دیگر از این بحران، ریشه در «بحران هویت انگلیسی در دوران پسابرگزیت» دارد. همان‌گونه که مشاهده می‌شود، در اینجا میان اجزای بحران در انگلیس رابطه‌ای علی - معلولی وجود دارد، به گونه‌ای که «چالش‌های پسابرگزیت»، «رشد جریانات استقلال‌طلب»، «بازی خطرناک انگلیس در جنگ اوکراین» و «پس زدن اصلاحات اقتصادی دولت توسط شهروندان» جملگی از یکدیگر تاثیرپذیر یا بر یکدیگر تاثیرگذار هستند. بنابراین در گام نخست در تشریح بحران‌های کنونی دولت سوناک، نباید نگاه القایی از سوی رسانه‌های غربی و تقلیل سطح منازعه به حوزه سیاست داخلی و جدال احزاب در داخل این کشور را پذیرفت.  اگر دولت سوناک به پنجمین قربانی برگزیت پس از دولت‌های دیوید کامرون، ترزا می، بوریس جانسون و لیز تراس تبدیل شود و مجلس عوام نیز با برگزاری انتخابات زودهنگام موافقت کرده و سپس دولتی کارگری به رهبری «کی‌یر استامر» سر کار بیاید، در اصل ماجرا تغییری رخ نمی‌دهد! دولت کارگری انگیس نیز در بستری که در دوران پسابرگزیت در کشورشان شکل گرفته، قدرت تصمیم‌سازی‌های کلان مالیاتی یا اعمال اصلاحات اجتماعی - اقتصادی را به دلیل عدم همراهی شهروندان انگلیسی از دست خواهد داد.  در آن سوی میدان، اتحادیه اروپایی قطعا از آنچه در انگلیس رخ می‌دهد رضایت کامل دارد! سران اروپا پس از همه‌پرسی سال 2016 میلادی که منتج به خروج انگلیس از اتحادیه اروپایی شد، در صدد مجازت غیراعلامی اما محسوس لندن هستند. کاهش شاخصه‌های رفاهی و شغلی در انگلیس، خلل در روند صادرات و واردات اروپا با انگلیس و تقویت جریان ملی‌گرایی در اسکاتلند و ایرلند شمالی (که اخیرا منجر به پیروزی حزب شین بث پس از ده‌ها سال در انتخابات پارلمانی ایرلند شد)، جملگی نمادهای ناتوانی لندن در مدیریت شرایط «پسابرگزیت» محسوب می‌شود. بوریس جانسون، نخست‌وزیر اسبق انگلیس قبلا مدعی بود کشورش در کسوت یک «بازیگر قدرتمند» نه‌تنها بر شرایط اقتصادی پسابرگزیت مسلط خواهد شد، بلکه اتحادیه اروپایی را نیز وادار به پذیرش برخی خطوط قرمز تجاری و مرزی در انگلیس خواهد کرد اما اکنون این تصویر ایده‌آل‌گرایانه تبدیل به کابوسی واقعی شده که در آن، لندن به متغیری وابسته به سیاست‌گذاری‌های مقطعی و حتی کلان اقتصادی اروپاییان تبدیل شده و قدرت مانور حداقلی خود را در برابر این رویکرد جمعی از دست داده است.  در جریان جنگ اوکراین نیز دولت انگلیس تلاش کرد خود را بازیگری مسلط بر صحنه نشان دهد، به گونه‌ای که بارها مقامات انگلیس آموزش رسمی نیروهای اوکراینی با هدف مواجهه با نیروهای روس در جنگ را نیز بر عهده گرفتند اما اکنون بر همگان مسجل شده است که لندن برخلاف ادعای قبلی خود، قدرت تسلط حداقلی بر صحنه نبرد را از دست داده و فرسایشی شدن نبرد منجر به اخلال در پیشبرد راهبردهای تهاجمی ناتو در کی‌یف شده است. «جان هیلی» مسؤول سیاست‌گذاری نظامی حزب مخالف کارگر گفته است دولت ریشی سوناک با ارسال غیرهدفمند تسلیحات به اوکراین علاوه بر آنکه ذخایر تسلیحاتی انگلیس را خالی کرده، کمکی نیز به تغییر موازنه نبرد به سود زلنسکی و همراهانش نکرده است. هیلی مدعی شده است وی و همراهانش در حزب کارگر قادر به تغییر این موازنه خواهند بود اما پس از دهه‌ها، بر همگان مسجل است ادعاهای مطرح شده در آستانه کسب قدرت از سوی سیاستمداران انگلیسی، مقدمه‌ای برای محاکمه آنها در آینده بابت عدم عمل به این ادعاهای پوچ خواهد بود. در نهایت اینکه دومینوی بحران در انگلیس هرگز با خروج سوناک از مسند قدرت متوقف نخواهد شد و خصلت و شدت زایایی این بحران‌ها به گونه‌ای است که حتی با سر کار آمدن دولت برخاسته از حزب کارگر و پایان دوران حضور محافظه‌کاران در قدرت نیز ادامه خواهد داشت.