نیمه شعبان رسید و منتظران را - حجت برحق، امام منتظر آمد

جواد نوائیان رودسری – باور به ظهور منجی، با خلقت انسان عجین است؛ بشر ذاتاً به آینده امید دارد و این امید، همچون دیگر گرایش‌هایی که در ذات او به عنوان ودیعه قرار داده شده ‌است، بیهوده و بی‌دلیل نیست. هر چند که در تاریخ بشری، این باور ذاتی پاک و الهی، با انواع انحرافات آلوده شده ‌است و شیاطین از هر فرصتی برای گمراهی بشر استفاده کرده و می‌کنند، اما وعده الهی این است که آفتاب از پس ابر بیرون خواهد آمد و جهان، آن نور مطلق را به چشم خواهد دید، سیاهی و ستم در برابر اشعه الهی آن، ذوب و فنا خواهد شد و فرزند آدم، اساسی‌ترین گرایش ذاتی خویش – یعنی توحید و پرستش خالصانه پروردگار یکتا – را عینیت خواهد بخشید، بی‌آن‌که از گمراهی و جهل، از ستم و بیداد و از هر آن‌چه سیاهی و تباهی است، بیمناک باشد. نیمه شعبان و سالروز ولادت یگانه منجی عالم بشریت، حضرت مهدی(عج)، فرصتی است برای بازآموزی مبانی تفکر مهدوی در اندیشه اسلامی و قرآن، به عنوان کلام وحی و اساس دینِ ما، شاهد و سندی بی‌خدشه و گران بهاست برای اثبات آن‌چه که درباره ایمان به عصر ظهور در میان امت وجود دارد.   برای بیشتر دانستن درباره این موضوع مهم و راهبردی، در گفت‌وگویی با آیت‌ا... سیداحمد حسینی خراسانی، عضو فقهای شورای نگهبان، به بررسی مفهوم و شاخص‌های اثباتی مهدویت در قرآن پرداختیم؛ گفت‌وگویی تفصیلی که بر مدار منطق قرآنی استوار است و می‌تواند برای علاقه‌مندان این عرصه، بسیار راه گشا باشد. پیشاپیش، ولادت باسعادت قطب عالم امکان، فرزند زهرای اطهر(س)، حجت خدا، حضرت مهدی موعود(عج) را به شما دوستداران و عاشقان خاندان رسالت و شیفتگان راه حق، تبریک و تهنیت می‌گوییم.   یکی از پرسش‌هایی که عموماً برای علاقه‌مندان به حوزه مهدویت و ارادتمندان حضرت ولی‌عصر – ارواحنا فداه - پیش می‌آید، این است که جایگاه مهدویت در قرآن کریم کجاست و چگونه می‌توان ضرورت امر بزرگ ظهور را بر اساس آیات کتاب وحی اثبات کرد. ببینید، ما در قرآن کریم، با سه دسته آیات روبه‌رو هستیم که می‌تواند به ما در این زمینه کمک کند؛ یعنی با توجه به محتویات آن ها، می‌توان اندیشه مهدویت و واقعه بزرگ ظهور را بر بستر منطقی قرآنی، اثبات و به مردم عرضه کرد. دسته نخست این آیات، آیاتی هستند که از فرجام بشریت و انجام خلقت خبر می‌دهند؛ آیاتی که در واقع باید آن ها را نوعی بشارت بدانیم؛ بشارت به این‌که بشر سرانجامِ مشخص و مقصد تعیین شده‌ای دارد که در آن‌جا، آن‌چه خیر و نیکی است به صورت تام و تمام حاکم می‌شود و بدی و زشتی از جهان رخت برمی‌بندد. در آیه 33 سوره مبارکه توبه می‌خوانیم: «هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ؛ او کسی است که پیامبرش را با هدایت و دین درست، فرستاد تا آن را بر هر چه دین است، پیروز گرداند، هر چند مشرکان خوش نداشته باشند.» (ترجمه فولادوند) این معنا در قرآن کریم، مکرر آورده شده ‌است و می‌توان مصادیق دیگری را هم برای آن یافت؛ خداوند اعلام و به نوعی، به بشریت اخطار می‌کند که فرستاده خودش را به سوی آدمیان گسیل داشت تا آن توحید خالص و ناب را بر همه عالم مسلط کند، بر همه گرایش‌ها و فرقه‌های ملحد و مشرک غلبه دهد؛ رسول خودش را به سوی ما فرستاد تا حکومت مطلق توحیدی بر جهان حاکم شود، هر چند که این امر، برای کافران و طاغوت‌ها امری ناخوشایند باشد و آن را نخواهند. یا در جای دیگری می‌خوانیم: «وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ؛ و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.» (انبیا – 105 / ترجمه فولادوند) خداوند پیش‌بینی می‌کند که آینده زمین از آنِ مستضعفان و محرومان است؛ به آن ها بشارت می‌دهد که افق روشنی پیشِ روی شماست و مقصدی که برای شما پیش‌بینی شده، سرشار از موفقیت و خوشبختی است. در واقع خداوند در این آیه شریفه، امید به آینده را در مستضعفان تقویت می‌کند. دسته دوم از آیات قرآن که با حوزه مهدویت ارتباط دارد، آیاتی است که وعده‌های الهی را در این زمینه شامل می‌شود. به طور مثال،در آیه 55 سوره مبارکه نور می‌خوانیم: «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَى لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا؛ خدا به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند، وعده داده ‌است که حتماً آنان را در این سرزمین جانشین [خود] قرار دهد؛ همان گونه که کسانی را که پیش از آنان بودند، جانشین [خود] قرار داد و آن دینی را که برایشان پسندیده است، به سودشان مستقر کند و بیمشان را به ایمنی مبدل گرداند.» (ترجمه فولادوند) خداوند وعده رسیدن روزگاری را می‌دهد که در آن، مردم بدون هیچ خوف و ترسی، او را عبادت می‌کنند، همه خداوند را می‌پرستند و دینی که پروردگار برای آن ها پسندیده و برگزیده‌ است، فراگیر می‌شود. دسته سوم آیاتی هستند که در آن ها، خداوند اراده خود را مبنی بر برقراری حکومت صالحان، به صراحت اعلام می‌کند؛ یعنی اگر در دسته اول، خبر از وقوع یک رویداد مطرح یا در دسته سوم، وعده‌ای به مؤمنان داده شده‌ بود، در آیات دسته اخیر، ما با موضوع اراده پروردگار برای برقراری حکومت صالحان روبه‌رو هستیم؛ «وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ؛ ما می‌خواهیم بر مستضعفان زمین منت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم.» (قصص – 5 / ترجمه آیت‌ا... مکارم شیرازی) خداوند اراده فرموده‌ است که صالحان، شایستگان و خوبان، بر گستره زندگی بشر حکمرانی کنند و این امر، خواست حق‌تعالی است. این مقدمه‌ای است که باید درباره نگاه به موضوع مهدویت و آینده بشر در قرآن، به آن توجه ویژه داشته ‌باشیم.   آن‌چه بیان فرمودید، قاعدتاً مقدمه خوبی است که باید دستمایه بحثی اساسی‌تر باشد؛ با استفاده از این مقدمه، چه نتایجی می‌توان به دست آورد؟ بهره بردن از بحثی که مطرح کردیم، باز هم با توجه ویژه به آیات کلام‌ا... میسر می‌شود. در قرآن مسئله وجود حجت حق روی زمین، در تمام دوره‌ها، مسئله مطرح و اثبات شدنی است؛ این‌که باید در هر دوره و زمانی، راهبری باشد که به اذن پروردگار، دست انسان را بگیرد و از ظلمات جهل و کفر بگذراند و به سرمنزل مقصود برساند. زمین هرگز از حجت حق خالی نیست. این مسئله آن‌قدر اهمیت دارد که طبق روایت قرآن، پروردگار پیش از خلقت آدم، موضوعیت داشتن آن را برای فرشتگان تبیین فرموده ‌است: «وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَةِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً؛ (به خاطر بیاور) هنگامی که پروردگارت به فرشتگان گفت: من در روی زمین، جانشینی [= نماینده‌ای‌] قرار خواهم داد.» (بقره – 30 / ترجمه آیت‌ا... مکارم شیرازی) یا در جایی دیگر می‌خوانیم: «إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرٌ وَلِکُلِّ قَوْمٍ هَادٍ؛ تو فقط بیم‌دهنده‌ای! و برای هر گروهی هدایت‌کننده‌ای است.» (رعد-7 / ترجمه آیت‌ا... مکارم شیرازی) بشریت همواره از حضور یک هدایتگر، یک مدیر خدایی و راهنما به سوی رستگاری الهی برخوردار است؛ بنابراین، وقتی می‌گوییم زمین نمی‌تواند از حجت حق خالی باشد، مستند به آیات قرآن کریم حرف می‌زنیم. از سوی دیگر، بر اساس اسناد و مدارکی که متقن‌ترین و کامل‌ترین آن ها، همین قرآن کریم است، در طول تاریخ بشر، از آغاز تا امروز، در هیچ مقطعی، وعده و اراده‌ای که درباره آن صحبت کردیم، تحقق نیافته؛ یعنی زمانی وجود نداشته ‌است که در آن، تنها حکومت الهی انبیا برقرار باشد و هیچ حکومت غیرخدایی، کافر و ظالمی، مجال حضور و فعالیت پیدا نکند. در هیچ دوره‌ای رهبر آسمانی در جامعه بشری، حکومت مطلق نداشته‌ است تا در همه عالم، تنها خدا پرستش شود و در مقابل آن، خبری از شرک و الحاد نباشد. تاریخ بشر، هنوز چنین دوره‌ای را تجربه نکرده ‌است؛ اگر در تاریخ به آدم برمی‌خوریم، مقابل او ابلیس قرار دارد، در برابر علی(ع)، عمروعاص و معاویه هستند، در برابر حسین(ع)، حضور جائرانه و الحادی یزید و عبیدا... بن زیاد قرار دارد. حتی وقتی در قرآن، صحبت از حکومت و سلطنت الهی سلیمان(ع) به میان می‌آید، می‌خوانیم که هُدهُد آمد و از قومی خبر داد و گفت: «إِنِّی وَجَدتُّ امْرَأَةً تَمْلِکُهُمْ وَأُوتِیَتْ مِن کُلِّ شَیْءٍ وَلَهَا عَرْشٌ عَظِیمٌ.‌ وَجَدتُّهَا وَقَوْمَهَا یَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِن دُونِ اللَّهِ وَزَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِیلِ فَهُمْ لَا یَهْتَدُونَ؛ من زنی را دیدم که بر آنان حکومت می‌کند و همه چیز در اختیار دارد و (به خصوص) تخت عظیمی دارد! او و قومش را دیدم که برای غیر خدا -خورشید- سجده می‌کنند و شیطان اعمالشان را در نظرشان جلوه داده و آن ها را از راه بازداشته و از این رو هدایت نمی‌شوند.» (نمل – 23 و 24 / ترجمه آیت‌ا... مکارم شیرازی) یعنی در زمان سلیمان(ع) هم که پروردگار، از در رحمت، به آن نبی بزرگوار، سلطنت ظاهری دنیا را اعطا فرموده ‌بود، باز هم می‌شد نشانی از پلیدی و شرک را در عالم یافت. بنابراین، اراده و وعده‌ای که پروردگار در قرآن کریم مورد اشاره قرار داده، هنوز محقق نشده‌؛ حال آن‌که پروردگار، صادق مطلق است و خبری که او می‌دهد، عین حقیقت و صواب است؛ در بشارت که ذات کبریایی او می‌دهد، احتمال خلاف و اشتباه وجود ندارد:  « إِنَّ اللَّهَ لَا یُخْلِفُ الْمِیعَادَ» (آل‌عمران – 9))؛ اراده ذات اقدس الهی، اراده مطلق است و تخلف از این اراده، ممکن نیست.   و نتیجه نهایی از این مقدمه مستدل و مستند به آیات وحی چیست؟ با توجه به آن‌چه در فرازهای قبل گفتیم، یعنی محتوای مهدوی آیات و نیز، اراده و وعده‌ای که پروردگار در کتاب وحی به آن تاکید کرده ‌است و آن‌چه که در باب خُلف وعده نکردن خدا و حتمی بودن اراده باری‌تعالی گفتیم، باید انتظار روزی را داشته ‌باشیم که به تعبیر معصومین(ع) «یَمْلَأُ اللهُ به الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا» (مجمع البیان: ج۷ ص۲40)، زمین پر از عدل و داد شود، حکومت الهی بر زمین احاطه پیدا کند و همه نوع بشر، بدون بیم و ترس، پروردگار را خالصانه عبادت کنند. آن حجت خدا بر اهل زمین در روزگار ما، بر اساس روایات شیعه و سنی، کسی نیست جز وجود مقدس حضرت صاحب امر، حجت بن الحسن العسکری – روحی و ارواح‌العالمین لتراب مقدمه الفداء – که خواهد آمد و وعده الهی با ظهور او محقق خواهد شد.   مطابق آن‌چه فرمودید، بر اساس منطق قرآن، باید انتظار را بخشی جدایی ناپذیر از زندگی بشریت بدانیم؛ وظیفه منتظران در جامعه اسلامی چیست؟ بشریت چه بداند، چه نداند، چه بخواهد و چه نخواهد، همواره در حال انتظار به سر می‌برد. معنای انتظار، دست روی دست گذاشتن و منتظر وقایع ماندن تا این‌که چه پیش آید؟ نیست. انتظاری که در منطق قرآنی عرضه می‌شود، به معنای «تَرَصُّد» است، رصد کردن و این ترصد، معنای «تَرَبُّص» دارد، یعنی تحقیق، مطالعه، بررسی و ارزیابی برای فراهم کردن اسباب و شرایط تحقق وعده الهی. این را بدانید که وعده خداوند حق است و در آن تردیدی نیست. منتظران جامعه یا جامعه منتظر، پیش از هر چیز باید به این حقیقت اعتقاد راسخ داشته ‌باشند که او هست، او خواهد آمد و با آمدنش، بشریت از هر آن‌چه که ظلم و جور است، بیداد و ستم و گمراهی است، رهایی می یابد و نور، دانش، تمدن، تعالی و ترقی، جای آن را خواهد گرفت. جامعه منتظر، جامعه‌ای است که به این حقایق باور دارد و در انتظار تحقق چنین روزی است؛ تلاش می‌کند تا زمینه و بستر لازم تحقق چنین روزی را فراهم کند. به دیگر سخن، منتظران عدالت، باید خود عدالت‌پیشه باشند و آن را تمرین و تجربه کنند.