چالش‌های پیش روی شهرداری آینده

پس از 14سال تسلط جناح اصولگرا بر شورای شهر و شهرداری تهران، بار دیگر این دو نهاد مهم، به اصلاح‌طلبان بازگشته است. نگارنده معتقد است در چهارسال آینده، شورای شهر و شهرداری تهران با چالش‌های متعددی روبه‌رو خواهد شد که عدم توجه به چالش‌ها زیان زیادی را متوجه شهر و مجموعه اصلاح‌طلبان خواهد کرد. چالش نخست و مهم‌ترین چالش پیش‌بینی‌شده، تفرق و منازعه در میان اعضای شوراست. شورای شهر اول، تجربه بسیار تلخی برای اصلاح‌طلبان بود. بنابراین نباید به گذشته بازگشت و نباید اجازه داد اختلافات بین اعضا بر مسائل اساسی شهر سایه افکند. اعضای شورای شهر آینده برای پاسخگویی به اقبال عمومی و حفظ سرمایه اجتماعی اصلاح‌طلبان، باید در درجه اول وحدت و انسجام میان خود را حفظ کنند. چالش دوم تبدیل شدن تهران به یک شهر سوخته است. تهران از جهات ویژگی‌های شهری، با مشکلات متعددی روبه‌روست و از این رو، جایگاهی در رده‌بندی کلانشهرهای دنیا ندارد. تهران در واقع به یک سیاهچال بزرگ تبدیل شده که صرفا منابع ملی و محلی را می‌بلعد و هیچ خروجی مناسبی برجای نمی‌گذارد. برای رفع این چالش، نمایندگان مردم در شورای شهر تهران باید با حفظ انسجام درونی و اتکا به راهبردهای علمی در درجه اول مشکلات شهری را بشناسند و سپس راه‌حل‌های مناسب را انتخاب کنند. شهرداری تهران موظف به اجرای کامل این برنامه‌هاست و شورای شهر مکلف به نظارت هوشمندانه بر شهرداری است. نکته بسیار حائز اهمیت در این میان، این است که برای تبدیل تهران به یک شهر آرام، روان و قابل سکونت، نیاز به ارتباط بسیار خوب با کلانشهرهای مهم دنیاست. چالش سوم مسائل فرهنگی اجتماعی شهر تهران است. متاسفانه طی سالیان گذشته به جای تلاش مستمر در جهت آموزش انسان‌ها، صرفا در جهت احداث اماکن فرهنگی کوشیده‌ایم؛ به‌عبارت دیگر به‌جای ساختن انسان‌ها به ساختن مراکز فرهنگی پرداخته‌ایم. از سوی دیگر نیروهایی که در سال‌های گذشته در حوزه فرهنگی هنری شهرداری استخدام شده‌اند، هیچ برنامه‌ای برای آموزش شهروندان ندارند و به‌صورت شایسته‌سالارانه انتخاب نشده‌اند. بیشتر مشکلات شهر ناشی از مسائل اجتماعی فرهنگی است، چراکه با یک دید علمی و کارشناسانه به مسائل نگاه نشده است. پیش‌تر از این، برخی برنامه‌های فرهنگی شهرداری، نمایشی بوده و به‌هیچ‌عنوان به‌قصد حل مشکلات اندیشه نشده و از این رو بایستی برنامه‌ای مناسب برای حل مشکلات فرهنگی نوشته و در جهت اجرای برنامه، گام‌هایی محکم برداشته شود. چالش چهارم، انحصار تعدادی از نهادها در موضوعات اقتصاد شهری است. در جامعه سالم و پویا هر نهاد باید بر سر جای مناسب خود قرار بگیرد. اگر نهادهایی می‌خواهند از امکاناتشان برای توسعه کشور در حوزه‌های مختلف استفاده کنند، باید با رعایت کامل قانون، در یک سازوکار شفاف و رقابتی به حوزه‌های گوناگون اقتصادی وارد شوند. شایسته نیست عده‌ای با رانت و به‌صورت انحصاری وارد فعالیت‌هایی بشوند و امکان هرگونه فعالیت را از سایر نهادها سلب کنند، چرا که شاید نهادهای دیگر شایسته‌تر باشند. برای رفع این چالش باید همگان به‌طور کامل در مناقصات، قراردادها و برون‌سپاری‌ها، قانون را نصب‌العین خود قرار دهند. اگر نهادی چنین فکر می‌کند که می‌تواند در فعالیت‌های اقتصادی مفید باشد، بایستی در یک چارچوب شفاف و قانونی، وارد رقابت با دیگران شود. برای توسعه متوازن نیاز به مشارکت همه آحاد داریم. کلام آخر اینکه انحصار ضد توسعه است.
* منتخب شورای شهر پنجم