گدای تل‌آویو

گروه سیاسی: هر روز بعد جدیدی از حقارت و رذالت جریان اپوزیسیون برای مردم ایران روشن می‌شود. اغتشاشاتی که سال گذشته به بهانه فوت مهسا امینی با رمز زن، زندگی، آزادی در کشور به راه افتاد، محل رویارویی تمام‌عیار گروه‌های ضدایرانی با جمهوری اسلامی و مردم ایران بود. اپوزیسیون ایرانی به قدری در توهمات خود غرق شده بود که با اطمینان از فردای پسابراندازی جمهوری اسلامی در ایران سخن می‌گفت. رضا پهلوی، دیکتاتورزاده پهلوی نیز با حضور در شبکه ضدایرانی منوتو خود را رهبر مخالفان جمهوری اسلامی خواند و از مردم و دیگر گروه‌های ضدایرانی خواست برای ادامه مبارزه با نظام جمهوری اسلامی به او وکالت دهند. پس از این بود که گروه‌های سلطنت‌طلب با راه‌اندازی پویش‌های توئیتری و حمایت رسانه‌ای «منوتو»، دیکتاتورزاده پهلوی را به عنوان رئیس خود برای دوران پسابراندازی جمهوری اسلامی معرفی کردند. افرادی مثل علی کریمی و حمید فرخ‌نژاد که جمهوری اسلامی را متهم به دیکتاتوری می‌کردند نیز به حمایت از دیکتاتورزاده پهلوی برخاسته و حتی شروع به تخریب گروه‌های مخالف این کارزار تمسخرآمیز کردند. رضا پهلوی در مواضع و اقداماتی دیگر نیز همواره سعی کرده خود را به‌عنوان لیدر اصلی جریان اپوزیسیون ایران معرفی و نقش پدر را برای سایر گروه‌های ضدایرانی، از جمله تجزیه‌طلبان بازی کند اما هیچ کدام از تلاش‌های او به نتیجه نرسیده و گروه‌های ضدایرانی زیر بار رهبری او نرفته‌اند، کمااینکه در ماجرای پویش وکالت نیز برخی گروه‌ها به انتقاد از پهلوی پرداختند. * دیکتاتورزاده به دنبال اسپانسر جدید می‌گردد اختلافات درونی گروه‌های ضدایرانی با یکدیگر که اخیرا نیز با افشاگری‌های متقابل همراه شده از یک طرف و توافقات اخیر جمهوری اسلامی ایران با عربستان سعودی به عنوان یکی از حامیان مالی و رسانه‌ای اپوزیسیون از طرف دیگر، باعث شده گروه‌های مخالف ایران برای پیشبرد پروژه براندازانه خود به دنبال راه چاره باشند. از همین رو به نظر می‌رسد رضا پهلوی نیز چاره کار را در دراز کردن دست گدایی به سمت رژیم صهیونیستی دیده است. با این حال برای کم کردن از میزان این حقارت، خود را نماینده مردم ایران خوانده و هدف از سفرش را ابلاغ پیام مردم ایران دانسته است. شامگاه یکشنبه هفته جاری بود که رضا پهلوی از سفر خود به سرزمین‌های اشغالی خبر داد. او در حساب توئیتری خود نوشت: «در راه اسرائیل هستم. هدف من از این سفر، ابلاغ پیام دوستی ملت ایران، گفت‌وگو با متخصصان آب اسرائیلی درباره چگونگی مواجهه با بحران منابع آب ایران ناشی از سو‌ءاستفاده رژیم جمهوری اسلامی و ادای احترام به قربانیان هولوکاست همزمان با روز یادبودشان است. می‌خواهم مردم اسرائیل بدانند که جمهوری اسلامی نماینده مردم ایران نیست. پیوند دیرین میان دو ملت ایران و اسرائیل می‌تواند دوباره برقرار شود و به هر دو ملت سود برساند. به اسرائیل می‌روم تا نقشم برای ساختن آن آینده روشن‌تر را ایفا کنم». همانطور که از این اظهارات دیکتاتورزاده پهلوی پیداست، او به قدری در توهمات خود غرق شده که به‌راستی خود را در قامت نماینده مردم ایران می‌بیند. در بلاهت و حماقت رضا پهلوی همین بس که او درست چند روز پس از برگزاری مراسم راهپیمایی روز جهانی قدس در ایران، هدف از سفر خود به سرزمین‌های اشغالی را ابلاغ پیام دوستی مردم ایران دانسته است! پهلوی درحالی خود را نماینده مردم ایران خوانده و گفته است به اسرائیل می‌رود تا نقش خود برای ساختن آینده روشن را ایفا کند، که حتی در همراه کردن دیگر گروه‌های ضدایرانی با خود نیز عاجز است. چه آنکه پویش مسخره «من وکالت می‌دهم» نیز با استقبال اپوزیسیون همراه نبود و با شکست مواجه شد. از همین رو سفر رضا پهلوی به سرزمین‌های اشغالی نیز با انتقادات گسترده دیگر افراد و گروه‌های ضدانقلاب همراه بوده است. در همین رابطه علی افشاری از لیدرهای مجازی اپوزیسیون ایرانی در حساب توئیتری خود نوشت: «رضا پهلوی می‌تواند «پیام دوستی» خودش و حداکثر موکلانش را به اسرائیل بدهد! او نمایندگی از ملت ایران ندارد! خودخوانده نمی‌توان مدعی سخنگویی مردم شد. پذیرش دعوت افراطی‌ترین دولت تاریخ اسرائیل که مورد نارضایتی اکثر اسرائیلی‌ها است، نه‌تنها افتخاری ندارد بلکه باعث سرافکندگی است». * کوهی از بلاهت همانطور که در بالا ذکر شد، سفر رضا پهلوی به سرزمین‌های اشغالی، آن هم به فاصله چند روز پس از روز جهانی قدس، نشان از حماقت و بلاهت او دارد. چنانکه عطاالله مهاجرانی، وزیر فرهنگ و ارشاد دولت محمد خاتمی نیز که اکنون در خارج از کشور به سر می‌برد، در واکنش به سفر پهلوی نوشت: «بلاهت شازده، انتخاب زمان سفر بعد از حضور فراگیر ملت ایران و ملت‌های مسلمان منطقه در روز قدس است. ملت ایران در روز قدس پیام خود را فرستاده‌اند، شازده حامل پیام چه کسانی است. باید به نصیحت استیون ساخر در برنامه هارد تاک BBC World گوش می‌کرد و با سیاست برای همیشه خداحافظی!» * بدترین زمان ممکن برای حضور در اسرائیل رضا پهلوی در حالی با افتخار و خوشحالی خبر از سفر خود به سرزمین‌های اشغالی داده و از این سفر ذوق‌زده است که رژیم صهیونیستی به لحاظ سیاسی و اجتماعی در بحران شدید و بی‌سابقه‌ای به سر می‌برد. البته این هم یکی دیگر از نشانه‌های حماقت بی‌پایان لیدر خودخوانده اپوزیسیون ایرانی است. او درحالی به اسرائیل می‌رود تا نقشش برای ساختن آینده روشن‌تر(!) را ایفا کند که آینده رژیم صهیونیستی بیش از هر زمان دیگری تاریک و بدون امید به نظر می‌رسد. حالا سوالی که باید پرسید، این است: مردم ایران بر اساس کدام منطقی باید با براندازی جمهوری اسلامی، سرنوشت خود و کشور را به چنین فردی که از چنین درجه حماقتی برخوردار است، بسپارند؟