رنج طبقه متوسط از نوسانات اقتصادی


گروه اقتصاد کلان: بر اساس گزارشی که مرکز پژوهش‌های مجلس در خصوص نرخ فقر در ایران منتشر کرده است، نرخ فقر در کشور یعنی تعداد جمعیت زیر خط فقر، طی یک دهه از ۱۹ درصد به بیش از ۳۰ درصد افزایش یافته است.
به گزارش «تجارت»، مرکز پژوهش‌های مجلس در گزارشی به تازگی وضعیت فقر در ایران را مورد بررسی قرار داده که حکایت از افزایش شدید نرخ فقر در ایران دست کم طی یک دهه اخیر دارد. در یک دهه اخیر کشور از سال 1392 با تحریم‌های شدید غرب روبرو شد که نتیجه این اتفاق افزایش شدید نرخ تورم و گسترش نرخ بیکاری و کاهش اشتغال در نتیجه کاهش رشد اقتصادی بود و تبعات بسیار سنگینی برای جامعه و قدرت خرید مردم داشت.

تعمیق فقر در یک دهه اخیر
بر اساس گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس خط فقر متوسط کشوری در سال 1400 به‌طور سرانه یک میلیون و ۶۸۰ هزار تومان بوده که این عدد برای یک خانوار چهارنفره برابر ۴ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان خواهد بود. با این اعداد، نرخ فقر یعنی درصد جمعیت زیر خط فقر مطلق در کشور در سال 1400 برابر 30.4 درصد بوده است. نرخ فقر در سال 1400 نسبت به سال 1399 مقدار 0.9 واحد درصد کاهش یافته که باعث شده در حدود 700 هزار نفر از جمعیت فقرا کاسته شود. به‌طور‌کلی نرخ فقر از سال 1385 (با 15 درصد) روند فزاینده‌ای داشته و از سال 1397 به بعد بالای 30 درصد رسیده است. همچنین شکاف فقر که فاصله‌ فقرا تا خط فقر را اندازه‌گیری می‌کند؛ در سال‌های 1399 و 1400 به بالاترین مقدار خود یعنی حدود 27 درصد رسیده است. بررسی مصارف خانوار در سال‌های گذشته نیز کاهش در رفاه خانوار را تأیید می‌کند. نگاهی به مصرف خوراک خانوار، سه اتفاق به‌طور هم‌زمان شامل اول افزایش سهم خوراک از کل هزینه‌ خانوار، دوم کاهش کل خوراک خانوار یعنی کاهش کالری دریافتی و سوم کاهش کیفیت کالری دریافتی خانوار، را نشان می‌دهد. ضمن آنکه با افزایش قیمت مواد غذایی به‌خصوص از سال 1397 و کاهش درآمدهای خانوار، خانوار مجبور شده تا سهم بیشتری از هزینه‌هایش را به خوراک اختصاص دهد، از‌این‌رو سهم خوراک از هزینه‌های خانوار از 29 درصد در سال 1396 به بیش از 32 درصد در سال 1400 رسیده است. همچنین هم‌زمان، خانوار نتوانسته همان سطح قبلی از خوراک را حفظ کند و کالری میانگین کالری دریافتی از 2431 سرانه در روز در سال 1396 به 2182 در سال 1400 رسیده است. نکته دیگر در این گزارش تغییر سبد مصرفی خانوار از کالاهای باکیفیت به کالاهای بی‌کیفیت است. بر اساس داده‌های منتشر شده میزان مصرف متوسط گوشت قرمز هر خانوار در سال 1390 ماهانه حدود 850 گرم بوده که این رقم در سال 1400 به 600 گرم رسیده که نشان‌دهنده کاهش 41 درصدی است. همچنین میزان مصرف گوشت مرغ در سال 1390 ماهانه بالای 1700 گرم بوده که در سال 1400 با کاهش 10.5 درصدی به حدود 1500 گرم رسیده است. مصرف شیرخانوار نیز سقوط آزاد داشته و در سال 1400 نسبت به سال 1390 نزدیک 47 درصد کاهش یافته است. نکته‌ای که باید به آن توجه کرد این است که این میزان کاهش مصرف قبل تا قبل از آزادسازی قیمت کالاهای اساسی اتفاق افتاده است و احتمالا با توجه به افزایش شدید قیمت در سال 1401 مصرف این کالاها کاهش بیشتری تجربه کرده است. همچنین سهم مسکن از کل هزینه‌های خانوار به‌عنوان دیگر کالای ضروری نیز از 23 درصد در سال 1390 به 27 درصد در سال 1400 افزایش یافته است. بررسی‌های هزینه‌های غیرضرور خانوار نیز نشان از کاهش رفاه خانوار دارد. سهم آموزش از کل هزینه‌های خانوار در دهه‌ ۱۳۹۰ بیش از 50 درصد کاهش یافته که می‌تواند خطر افزایش فقر بین‌نسلی را داشته باشد. مرکز پژوهش‌های مجلس در حالی خط فقر یک خانوار چهارنفره در سال 1400 را حدود 4 میلیون و 500 هزار تومان اعلام کرده که بر اساس گزارش‌های مرکز آمار خط فقر در سال 1400 حدود 10 میلیون تومان بوده و اکنون به بالای 15 میلیون تومان رسیده است. بنابراین نرخ فقر احتمالا در ایران در سال 1400 بسیار بیشتر از 30.4 درصد است. افزایش نرخ تورم و جهش‌های ارزی از سال 1397 به بعد سرعت رشد فقر در ایران را افزایش داد.

علل فقر در ایران
بر اساس گزارش بازوی تحقیقاتی مجلس شورای اسلامی فقر در ایران دو دلیل عمده دارد: اول وضعیت کلی اقتصاد کلان است که باعث فقیرتر شدن همه‌ مردم می‌شود. اتفاقی که در دهه‌ ۱۳۹۰ در اقتصاد ایران رخ داده و نتایج این مطالعه نیز نشان می‌دهد که فاصله‌ خانوارهای بالای خط فقر نیز با خط فقر در طول زمان کمتر شده است. اما دوم علل خرد و در سطح خانوار فقر است. یعنی برخی ویژگی‌های خانوار باعث فقر شده و ممکن است به گرفتاری خانوار در تله‌ فقر منجر شود. بر اساس این گزارش ویژگی‌هایی که از علل خرد تعمیق فقر در جامعه به شمار می‌روند شش عامل هستند که عبارتند از: وضعیت شغلی سرپرست خانوار، وضعیت تحصیلی سرپرست خانوار، وضعیت سنی سرپرست خانوار، وضعیت جنسی سرپرست خانوار، وضعیت ساختار خانوار و وضعیت مسکن خانوار.

گسترش حاشیه نشینی



جهش‌های تورمی از ابتدای دهه 1390 باعث افت شدید قدرت خرید مردم در همه ابعاد شده است که این امر در نهایت خود را به صورت گسترش حاشیه‌نشینی در کشور نشان می‌دهد، چرا که بخش عمده‌ای از هزینه‌های خانوار صرف مسکن می‌شود. آمارها از تعداد حاشیه‌نشینان در کشور متفاوت است به این دلیل که تعریفی جامع و مانع از حاشیه‌نشینی وجود ندارد. با این حال طبق آمار وزارت راه و شهرسازی در سال 1399 حدود 26 میلیون نفر در حاشیه‌ها زندگی می‌کنند که این یعنی بیش از 32 درصد مردم کشور حاشیه‌نشین هستند.
البته آمارهای متفاوت دیگری نیز در ارتباطبا میزان حاشیه‌نشینی ارائه شده است. به عنوان مثال وزارت بهداشت در گزارشی اعلام کرده بود که جمعیت حاشیه‌نشین و ساکن سکونت‌گاه‌های غیررسمی در سال 1395 حدود 10 میلیون نفر بوده که در سال 1400 این رقم به بیش از 14 میلیون نفر رسیده است. یعنی تنها طی پنج سال بیش از 4 میلیون نفر به جمعیت حاشیه‌نشین کشور اضافه شده است که البته با استناد به آمارهای تورم و کاهش قدرت خرید مردم منطقی به نظر می‌رسد. در هر صورت مهمترین دلیل رشد حاشیه‌نشینی جهش‌های تورمی است که در یک دهه اخیر به غیر از بازه زمانی سال‌های 1394 تا 1396 کشور گرفتار آن بوده و این وضعیت از سال 1397 به دلیل تشدید تحریم‌ها بیش از پیش تشدید شده است. میانگین نرخ تورم پنج سال اخیر از دهه 20 به این سو در کشور سابقه نداشته و برخی از کارشناسان حتی کشور را آماده ورود به ابرتورم می‌دانند. بین حاشیه‌نشینی و نرخ تورم رابطه مستقیم وجود دارد و هر چه نرخ تورم بیشتر باشد بر میزان رشد حاشیه‌نشینی در کشور افزوده خواهد شد و آمارهای سال 1395 به بعد نیز مؤید این گزاره است.