ترجمه فاخرترین آثار فارسی، معطل صدور گذرنامه!

 «هنر، مرز نمی‌شناسد» بی‌تردید شما هم این جمله را بارها شنیده‌اید. امروزه با گسترش فناوری، در کسری از ثانیه هر یک از ما می‌توانیم از به‌روزترین رویدادهای هنری دنیا باخبر شویم. البته درباره هنرهای نوشتاری و دیالوگ محور، ماجرا کمی متفاوت است و تسلط به زبان کشور مبدأ برای دریافت لذت عمیق این هنرها ضروری است. این جاست که هنر ترجمه ادبی معنا پیدا می‌کند، اما گاهی ترجمه‌های ضعیف، مخاطب را به پرتگاه دلزدگی از ادبیات جهان می‌کشاند. در این میان ترجمه شعر به دلیل چندلایه بودن برخی آثار و همچنین حرکت اندیشه در لایه‌های عمیق‌تر، از حساسیت بیشتری برخوردار است. برای بررسی بیشتر این چالش‌ها، آگاهی از رمز و راز یک ترجمه اثرگذار و وضعیت شاعران ایرانی در کشورهای غیرفارسی زبان به سراغ «احمد پوری»، مترجم و نویسنده شناخته شده کشورمان رفته‌ایم. او تا امروز، آثار فراوانی از شاعران جهان را به فارسی ترجمه کرده است. افرادی از جمله آنا آخماتوا (شاعر روس)، پابلو نرودا و فدریکو گارسیا لورکا (شاعران اسپانیایی)، ناظم حکمت (شاعر ترک‌تبار)، نزار قبانی (شاعر سوری)، یانیس ریتسوس (شاعر یونانی) و آن سکستون (شاعر آمریکایی) تعدادی از این شاعران هستند. احمد پوری، علاوه بر ترجمه شعر، دستی بر نویسندگی و ترجمه رمان نیز دارد.   وضعیت ترجمه شعر جهان را در کشورمان چطور ارزیابی می‌کنید؟ در روزگار ما به دلیل رشد فناوری به عنوان ابزار کمک‌کننده ازنظر کمی ترجمه زیاد شده و ازنظر کیفی، همزمان شاهد آثار خوب و ضعیفی هستیم. پژوهشگران و مسئولانی که به صورت تخصصی به آسیب‌شناسی این موضوع می‌پردازند باید برای قوت بخشی به این حوزه راهکارهای لازم را ارائه دهند.   چرا تا امروز آثار کمی از شاعران ایران به زبان‌های دیگر ترجمه شده است؟ بنده برای پاسخ به این سؤال باید مقدمه‌ای را بگویم. این موضوع، چند وجه دارد؛ یک وجه آن به ساختار شعر برمی‌گردد که کار ترجمه را سخت می‌کند و بخشی دیگر به موضوعات اجرایی و مسئولان این حوزه برمی‌گردد. در جهان شعر و هر اثری که در آن تولید شده است، شعرها را می‌توان به دودسته شعر «دیریاب» و «آسان‌یاب» تقسیم کرد. برخی شعرها به دلیل بازی‌های زبانی و آرایه‌های ادبی که دارند در زمان ترجمه، مترجمان را دچار مشکل می‌کنند   به همین دلیل گاهی ترجمه اثر به عملی غیرممکن تبدیل می‌شود؛ به‌عنوان‌مثال، این بیت خاقانی که می‌گوید: «از اسب پیاده شو، بر نطع زمین رخ نه /  زیر پی پیلش بین، شه مات شده نعمان»، در این بیت، شاعر تمام اصطلاحات شطرنج را در یک بیت آورده و از آن‌ها دو معنی یا بیشتر در نظر گرفته است. خاقانی در این بیت می‌گوید، «از اسب پیاده شو و گوش خود را به زمین بچسبان، با این کارخواهی دید آن فیل‌ها چطور آمده‌ و این جا را ویران کرده‌اند.» حالا شما فرض کنید بخواهید این را به یک‌زبان دیگر ترجمه کنید، هیچ کاری نمی‌توانید انجام دهید. شعرهای دیریاب اصولاً شعرهای زبانی هستند ولی شعرهای آسان‌یاب، شعرهایی هستند که بر تخیل و مفاهیم تأکید دارند و برگرداندن این شعرها آسان‌تر است. در میان شاعران گذشته، شعر خیام به دلیل آسان‌یاب بودن، در کشورهای دیگر بیشتر ترجمه شده و او را می‌شناسند، اما درباره خاقانی و برخی از شعرهای حافظ موضوع متفاوت است، به همین دلیل در کشورهای دیگر هیچ اثری از بسیاری از شاعران ایرانی نمی‌بینیم. البته این تنها دلیل نیست ولی یکی از مهم‌ترین‌هاست.   برای ترجمه و معرفی بیشتر شعر ایران به مردم جهان چه باید کرد؟ انتشار کتاب‌های ترجمه شده از زبان فارسی به دیگر زبان‌ها را می‌توان به هزارتوی ترجمه تشبیه کرد که گذشتن از آن بسیار سخت است. این‌یک واقعیت است که به سادگی نمی‌توان یک کتاب شعر فارسی را در کشورهای دیگر به‌صورت فردی منتشر کرد؛ مگر این که دولت، بودجه‌ای به این کار اختصاص دهد و با ناشری در کشورهای غیرفارسی زبان قرارداد ببندد و از این طریق آثاری را منتشر کند، اما به دلیل اعمال سلیقه دولت‌ها در انتخاب آثار، نمی‌توان به این موضوع دل بست. یکی دیگر از راهکارها حضور گسترده شاعران در جشنواره‌های بین‌المللی است. بی‌گمان شعر فارسی ظرفیت‌های فراوانی برای خوانده و پذیرفته شدن در جهان دارد اما موضوع این است که این شعرها با چه کیفیتی منتشر شود. من معتقدم مترجم شعر باید بومی زبان مقصد باشد و به تمام زوایا و ظرفیت‌های زبانی کشور مقصد آگاه باشد. ما باید منتظر و امیدوار باشیم که مترجمانی از دیگر زبان‌ها به زبان فارسی مسلط شوند و آثار هنری ما را ترجمه کنند وگرنه من که ایرانی هستم نمی‌توانم ترجمه‌ای فاخر از یک شعر فارسی  برای مثلاً انگلیسی زبان‌ها ارائه دهم. در ادامه برشمردن سختی‌های مسیر و دلایل دیده نشدن آثار شاعران ایرانی در دیگر کشورها به مرحله چاپ کتاب می‌رسیم. در کشورهای دیگر سازوکارهای تخصصی وجود دارد و کارشناسان زیادی برای انتشار یک کتاب شعر نظر می‌دهند که در این مرحله هم سختی‌های زیادی وجود دارد. با توجه به مواردی که گفته شد، متأسفانه در شرایطی نیستیم که امروز بتوانیم هر اثر فاخری را برای معرفی به مردم دنیا ترجمه کنیم.   پس از بررسی وضعیت ترجمه شعر فارسی در جهان حالا به سراغ ترجمه شعر شاعران جهان در ایران برویم. شما با بومی‌سازی شعرهای ترجمه و باز سرایی‌شان موافقید؟ بنده با بومی‌سازی شعر شاعران جهان، در زمان ترجمه این آثار، مخالفم. به نظر من هر شعر باید به‌گونه‌ای ترجمه شود که بیانگر فرهنگ زیسته شاعر آن کشور باشد. من نمی‌توانم در ترجمه شعر شاعران جهان، اصطلاحات بومی ایران را به کار ببرم و مثلاً از کلمه خسته نباشید، ان شاءا... و... استفاده کنم زیرا این کلمات در فرهنگ و زبان کشور مبدأ که شعر به زبان آن جا سروده شده وجود ندارد؛ اما با موضوع باز سرایی شعر کاملاً موافقم. به عقیده من، شعر در ترجمه دوباره باید سروده شود زیرا شعر، یک متن عادی و خالی از عاطفه نیست که بخواهیم بلافاصله به مقصود آن برسیم. از طرفی رسیدن به مقصود شاعر در درجه دوم قرار دارد و اصل اول، لذت بردن از خوانش شعر است. به نظر من برای انتقال هر چه‌بهتر عاطفه باید شعر را باز سرایی کرد و از بهترین کلمات بهره گرفت که البته این کار هم اصول متعددی دارد که بیان آن در این فرصت کوتاه نمی‌گنجد.   تا چه حد با اصطلاح «شعر ترجمه پذیر» که این روزها میان برخی شاعران رواج پیدا کرده و تعداد زیادی از شاعران نیز به سراغ سرودن این نوع شعرها می‌روند، موافقید؟ شاعر در زمان سرودن شعر، نباید این‌گونه فکر کند که می‌خواهم شعری بگویم که راحت به زبان دیگری ترجمه شود زیرا در این صورت آسیب‌های زیادی به شعرش وارد می‌شود. شاعران امروز ما باید به دور از وسوسه جهانی‌شدن به سرودن شعر بپردازند. این وسوسه‌ها آن‌ها را به شاعری بازاری تبدیل می‌کند؛ در صورتی که شعر، صاعقه‌ای است که ناگهان می‌درخشد و شب را روشن می‌کند.   هم اکنون حمایت‌های دولتی برای ترجمه آثار ادبی کشورمان در چه حدی است؟ در هر دولتی نگاه‌های خاصی به ادبیات وجود دارد. در این میان، گاهی به کیفیت اثر به‌عنوان یک هنر فاخر توجه تخصصی نمی‌شود و درنتیجه، ترجمه‌هایی از این آثار به دیگر کشورها معرفی می شود که با استقبال زیادی از سوی مخاطبان روبه‌رو نمی‌شود. در سفرهایی که به دیگر کشورها داشته‌ام، معمولاً همیشه به کتابخانه‌هایشان سرزده‌ام. همواره در این کشورها به‌جز چند اثر از صادق هدایت و صادق چوبک جای خالی آثار زیادی از شاعران معاصر و قرون گذشته ادبیات فارسی در قفسه این کتابخانه‌ها مشهود بود. البته برخی ناشران به‌صورت فردی وارد فضای ترجمه آثار فاخر شده‌اند که تعداد آن‌ها به‌شدت محدود است. با این نوع فعالیت‌ها و حمایت‌های دسته‌بندی‌شده و کم‌رمق نمی‌توان به جهانی‌شدن شعر و رمان و به‌طورکلی ادبیات فارسی دل بست.