غافلگیری در 2 پرده

 در شرایطی که هر لحظه با استفاده از فضای مجازی، اخبار روز جهان، کشور و شهرتان را دنبال می کنید، بعید نیست که مانند شنبه شب مشهد، اگر ساعت 22 روز شنبه از منزل خارج می شوید، با فضای شبه مه آلودی مواجه شوید و با شگفتی پس از مالیدن چشم هایتان، متوجه شوید که فضا پر از ریزگرد شده است. این وصف حال بسیاری از اهالی مشهد در شنبه همین هفته بود. طبیعی است که در سالی همراه با خشکسالی شدید و افزایش کانون های بیابانی در داخل ایران و به ویژه کشورهای همسایه از صحرای قره قوم ترکمنستان تا بیابان های افغانستان، شاهد چنین ریزگردهایی باشیم اما چنین غافلگیری طبیعی نیست. این بحث را با مثالی دیگر ادامه می دهیم. دو هفته قبل صبح سه شنبه 3 مرداد، مشهدی هایی که صبح راهی نانوایی شدند تا نان بخرند، ناگهان با گرانی نان مواجه شدند. شهروندی که با همکار ما در روزنامه تلفنی صحبت کرده بود، می گفت که بر سر این که چرا نانوا، نان را گران تر حساب کرده  با نانوا دعوا کرده است، چرا که فکر می کرده این گرانی غیرقانونی و خودسرانه است، زیرا شنیده بود که برخی مقامات دولتی، وعده تثبیت قیمت نان را داده اند. این دو مثال، مسئله پیش روی مردم را در دو سطح به تصویر می کشد. در موضوع ریزگردها، با وجود ضعف مدیریت منابع آب در سال های گذشته، اکنون که خشکسالی نیز مزید بر علت شده است، بسیاری از مردم خود را ناگزیر از پذیرش پدیده ای طبیعی به نام ریزگرد می دانند اما حرفشان این است که چرا باید مسئولان غافلگیر شوند و به تبع آن مردم هم. در نتیجه روز یک شنبه در هوایی پر از گرد و غبار بسیاری از مردم راهی کار و فعالیت شوند و یک روز بعد با تصمیم نهادهای مسئول، در شرایطی که وضعیت هوا تاحدی بهتر است، بخشی از فعالیت ها تعطیل شود. در موضوع نان نیز همین وضعیت حاکم است. گرانی نان به ویژه برای اقشار ضعیف، سخت است اما برای عموم مردم، بی اطلاعی از این گرانی و تبیین نکردن دلایل آن و عدم اطلاع رسانی قبلی باعث می شود تا مردم بدون هیچ مقدمه ای با گرانی نان مواجه شوند و در وهله اول حتی مسئله را به گران فروشی خودسرانه نانوایی تعبیر کنند و ساعاتی بگذرد تا گرانی نان نه اطلاع رسانی که تفهیم شود! در شرایطی که به هر دلیلی چه به لحاظ شرایط تورمی و افزایش هزینه های نانوایی ها، گرانی نان اجتناب ناپذیر است یا به دلیل خشکسالی، پدیده بیابان زایی و به تبع آن جولان ریزگردها، گریزناپذیر است، مسئله مهم تر از گرانی نان و افزایش ریزگردها، مدیریت افکار عمومی خواهد بود. مردم می توانند به لحاظ استدلالی ولو با تحمل برخی سختی ها، بپذیرند که نان از امروز گران شده یا ریزگردها از امسال افزایش یافته است اما انتظار حداقلی آن ها این است که شب طغیان ریزگردها و صبح گرانی نان، متوجه نشوند بلکه به حقوق آن ها احترام گذاشته شود و هشدار جدی افزایش ریزگردها را حداقل از ساعت ها قبل بشنوند و ببینند و صبح روزی که ریزگردها، آسمان شهر را تسخیر کرده است، تعطیل شوند. این جا دیگر مسئله، از نوع سخت و گاهی گریزناپذیر، الزام به گرانی نان یا اجبار به پذیرش ریزگرد نیست بلکه مواجهه دیرهنگام، غافلگیرانه و غیرمسئولانه به پدیده ای است که به شدت برای مردم ملموس است. این جاست که باید افکار عمومی را دریابیم و اجازه ندهیم تا مردم در برابر چنین پدیده هایی غافلگیر شوند.