يك معادله با چند پاسخ

تبادل زندانيان خواست ايالات متحده امريكا نه در چارچوب برجام، بلكه در چارچوب پرداختن به گام‌هاي بعدي در ارتباط با سياست‌هاي تهران است. برجام در شرايط خاصي به سر مي‌برد و هيچ كدام از طرفين حاضر نيستند پايان عصر برجام را اعلام كنند.اگر از برجام سخن گفته مي‌شود ناشي از آن است كه دو طرف به دنبال باز نگهداشتن دريچه‌هايي براي توافقات احتمالي بعدي هستند. برجام برنامه جامع اقدام مشترك بود، اما هيچ‌گاه برنامه اقدام مشتركي ميان ايران و امريكا به عنوان دو راس اصلي پاره خط مذاكرات صورت نگرفت. دو ديدگاه مخالف در ارتباط با برجام در پايتخت‌هاي ايران و امريكا وجود داشت. امريكا نگاهي موسع و در عين حال مضيق به برجام داشت؛ در تهران هم همين گونه بود. تهران خواهان آن بود كه گستردگي برجام باعث شود همه تحريم‌ها عليه ايران (و نه فقط تحريم‌هاي هسته‌اي) برداشته شود. تهران در عين حال موضوع را مضيق (محدود) هم مي‌ديد؛ اما اين محدوديت از منظر تهران اين بود كه مذاكرات برجامي تنها شامل پرونده هسته‌اي شود. در حالي كه در منطق واشنگتن برجام از آن جهت موسع بود كه تهران از يك طرف همه ابهامات موجود در خصوص پرونده هسته‌اي را پاسخ دهد و از سوي ديگر برجام از منظر واشنگتن مضيق بود، چراكه نمي‌توانست همه ابهامات ميان ايران و ايالات متحده را پاسخ دهد.حتي اگر ايران مي‌پذيرفت در پرونده‌هاي گوناگون مورد نظر امريكا و به يك بازيگر عادي در نظام بين‌الملل حركت كند؛ اما تا رويكرد ضد امريكايي ايران تداوم داشت، دو طرف وارد وضعيتي شبيه به مدل واشنگتن-پكن مي‌شدند. لذا برجام به چنين دلايلي به سرانجام مورد نظر نرسيد؛ ايران شروطي را مطرح كرد و سپس امريكايي‌ها وارد منطق تقابل با ايران شدند. اكنون اما طرف امريكايي پس از تلاش‌هايي كه در دوران رييسي براي پيگيري گفتمان انقلابي و نشان دادن ابهت و قدرت مجدد تهران به خرج داده شد با شكست مذاكرات در وين و نپذيرفتن پيشنهادات عملي براي حل و فصل مسائل پرونده هسته‌اي در بافت موقعيتي خطير قرار گرفته است. امريكايي‌ها به دنبال تبادل زندانيان با ايران هستند. تبادل زندانيان داراي اهداف معيني است كه بايد به آنها توجه كرد.  اما آنچه امريكايي‌ها دنبال مي‌كنند، حل مشكلات داخلي‌شان، سنگين كردن سبد دستاوردهاي ديپلماسي و ادامه سياست خدشه وارد ساختن به ابهت ايران است. امريكا تصور مي‌كند تبادل زندانيانش در ازاي دارايي‌هاي مسدودي ايران در كره جنوبي و عراق نوعي دستاورد براي آن كشور محسوب مي‌شود. امريكا در عين حال تلاش مي‌كند با پنهانكاري‌ها و تكذيبيه‌ها، امكان هر نوع دستاوردسازي از سوي طرف ايراني را سد كند. حضور ناوگان امريكايي در منطقه هم معنادار است. هر شهروند امريكايي در 50 ايالت امريكا برابر با همه امريكايي‌ها محسوب مي‌شود. افكار عمومي امريكا نمي‌پذيرد دولت امريكا اجازه دهد يك امريكايي در جهان، بدون داشتن پشتوانه حمايت دولت فدرال تحت فشار دولت‌هاي رقيب يا دشمن امريكا قرار بگيرد. از اين منظر ايران توانسته خدشه به ابهت امريكا وارد سازد. با چنين فراز و نشيبي نمي‌توان چشم‌انداز روشني در روابط ميان دو كشور در نظر گرفت و بايد منتظر تحولات بعدي در مناسبات ارتباطي دو سوي اين معادله باشيم. مگر اينكه اين تصميم، گام نخستي براي حل ساير معادلات پيش روي دو طرف باشد.