فیلمنامه‌های ضد استعماری روی میز پدر خاک می‌خورد


در حافظه تاریخی مخاطبان تلویزیون دو سریال ضد انگلیسی ماندگار وجود دارد که یکی «دلیران تنگستان» و دیگری سریال «کیف انگلیسی» به کارگردانی مرحوم دری است، ریشه نگاه استعمار‌ستیزانه مرحوم دری از کجا نشئت گرفته‌بود؟
ریشه نگاه وطن‌پرستانه و استعمار‌ستیزانه ایشان به دلیل روحیه شخصی و باور قلبی‌اش بود و در آثاری هم که می‌ساخت به وضوح معلوم است. علت ماندگاری سریال «کیف انگلیسی» هم دقیقاً وجود چنین باوری است که بر قلب و ذهن مخاطب اثر‌گذار بود. مرحوم دری تحصیلکرده اروپا و کشور انگلیس بود و با توجه به واقعیاتی که در روزگار جوانی‌اش دیده‌بود و همچنین به دلیل رنج و محنت مردم کشورش از استعمارگری انگلیس و امریکا و هم اینکه نگاه استعماری این کشور‌ها را از نزدیک تجربه کرده‌بود، باعث شد در این زمینه خیلی مسلط و باورمندانه آثار سینمایی و تلویزیونی را بنویسد و بسازد. در واقع حضورشان در کشور انگلیس اثر زیادی در شکل‌گیری و تولد این آثار داشته‌است، به خاطر همین مسائلی که مربوط به ایران و مردم کشورش بوده به شکل یک دغدغه در وجودش نشست کرده‌است. حتی در فیلم «لژیون» به بحث لژ‌های فراماسونری و نفوذ آن‌ها در دستگاه حاکمه پهلوی می‌پردازد. فیلم «من و دبورا» که با اسم «عشق ممنوع» هم شناخته می‌شود، یکی از آثار خاص مرحوم دری در رابطه با دولت‌های تروریستی مانند رژیم ایالات‌متحده امریکا است، اما این فیلم سال‌ها توقیف بود و نمایش داده‌نمی‌شد. علت عدم‌پخش این فیلم ضد‌تروریستی چه بود؟
آخرین اثر ایشان که حدود ۱۶ سال در آرشیو تلویزیون خاک خورد، همین فیلم «من و دبورا» یا «عشق ممنوع» بود تا اینکه بالاخره بعد از سال‌ها تلاش من موفق شدم آن را سه سال پیش در بخش بین‌المللی جشنواره فیلم فجر که آن روز‌ها تحت عنوان جشنواره جهانی فجر فعالیت می‌کرد، اکران کنم، البته این بعد از خواهش و عبور از موانع با تدوین مجدد انجام شد. لطفاً کمی هم در مورد محتوای این فیلم توضیح بدهید.


فیلم «من و دبورا» یا همان «عشق ممنوع» با رویکردی ضد تروریستی به دست داشتن دولت‌های انگلیس و امریکا با همراهی کشور‌هایی دیگر در مورد مسئله تروریسم است که به واقع برای این کشور‌ها «صنعت تروریسم» است. مرحوم دری به خاطر دغدغه‌ای که داشت به سراغ نوشتن و ساخت این اثر رفت، اما متأسفانه به دلایل عجیب و غریبی اجازه اکران و نمایش آن داده نمی‌شد، ولی به هر حال بعد از چندین سال پیگیری موفق شدم آن را دو سال بعد از درگذشت پدرم در جشنواره جهانی فجر اکران کنم. جای خالی ایشان و نوع نگاهی که داشتند، امروز بیشتر از هر زمان دیگری احساس می‌شود و کسانی که با سنگ‌اندازی در مسیر ساخت آثارش او را آزار می‌دادند حتماً امروز از نبود نگاه دغدغه‌مند و غیر‌دستوری ضد استعماری ایشان که برآمده از باور و قلب او بود، احساس کاستی و کمبود می‌کنند. سید ضیاءالدین‌دری نگاه وطن‌پرستانه و بیگانه‌ستیزش، یک نگاه باورمندانه و قلبی بود که فیلم و سریال‌های متعدد او در همین زمینه شاهدی گویا بر ایمان و باورش بود، چه اینکه هیچ‌کدام از این آثار به سفارش جایی نبوده و همه آن‌ها ماحصل باور و اعتقادش بدون هیچ وعده مالی یا اقتصادی بوده است. من مطمئنم به همین علت است که سید ضیاءالدین دری و آثارش را در ذهن مخاطبان ماندگار کرده‌است. ظاهراً فیلمنامه‌ای از مرحوم دری ثبت‌شده که در آن به مقاومت مردم یکی از جزایر جنوبی کشورمان در مقابل استعمار انگلیس ارتباط دارد، در مورد محتوای آن و سرنوشتش اطلاعی دارید؟
سال‌ها پیش پدرم سفری به جزیره هندورابی در نزدیکی جزیره کیش داشت. در آنجا دوست پدرم گورستانی بسیار قدیمی را به او نشان می‌دهد که گویا متعلق به نیرو‌های هندی بوده که در جنگ کشته و به صورت دسته‌جمعی در آنجا دفن شدند. این هندی‌ها به عنوان نیرو‌های ارتش استعماری و متجاوز انگلیس قصد تجاوز به خاک کشورمان را داشتند که در درگیری با مردم ایرانی این جزیره کشته می‌شوند، اما انگلیسی‌ها برای جلوگیری از شکسته‌شدن توهم غلبه‌گرایانه‌شان این تلفات را پنهان می‌کنند. پدرم تصمیم گرفت بر اساس آن اتفاق، فیلمنامه‌ای را درباره رئیسعلی دلواری بنویسد، اما برخلاف سریال «دلیران تنگستان» و همه تاریخ فیلمنامه‌نویسی در ایران که ماجرا از نگاه قهرمان ملی روایت می‌شود، این‌بار از نگاه طرف مقابل روایت‌شده و داستان رئیسعلی و مقاومت از نگاه انگلیسی‌ها روایت شده و در نهایت یکسری اتفاقاتی می‌افتد و متوجه می‌شوند که مردم ایران و رئیسعلی چگونه مقابل تهاجم خارجی ایستادگی می‌کنند. «هندورابی» یک فیلمنامه کامل ۷۰ صفحه‌ای است که سکانس به سکانس آن نوشته‌شده و حتی برای برخی از شخصیت‌های آن دیالوگ‌نویسی هم شده‌است. نام این فیلم ضد استعماری «جزیره هندورابی» است؟
این فیلمنامه با نام «جزیره هندورابی» در بانک فیلمنامه خانه سینما ثبت شده‌است، اما پدرم آن را «هندورابی» می‌نامید، چون داستان آن به جزیره هندورابی مرتبط بود. شروع داستان آن از انگلیس است و بعد به هند می‌رود و بعد از آن به ایران می‌آید که حدود ۱۰ درصد کار در ایران خواهد گذشت و برآورد هزینه ساختش هم آن زمان چیزی بین ۱۰ تا ۱۱ میلیون دلار بود. مرحوم دری چرا این کار را تولید نکرد؟
واقعیت این است که فیلمنامه هندورابی یک کار سینمایی عظیم و ملی است، زمانی تلویزیون مرکز کیش به دنبال ساخت این فیلم بود، از آنجایی که سطح آن (به دلیل بودجه و پروداکشن) از تولیدات شبکه‌های استانی بسیار بالاتر بود، قضیه مسکوت ماند. در این فیلمنامه همه بازیگران اصلی به غیر از رئیسعلی، ایرانی نیستند و حتی می‌شود کار را به زبان انگلیسی تولید کرد و برای آن پخش بین‌المللی داشت. پدرم تلاش زیادی کرد تا «هندورابی» را بسازد و حتی زمانی که از دنیا رفت، این فیلمنامه هنوز روی میز کارش بود.