وقتی دختر پرویز ثابتی در درام عاشق عزت‌شاهی می‌شود!

دراماتیزه کردن زندگی شهدا کار دشواری است و ریزه‌کاری‌هایی دارد که انجام آن از عهده هر کسی ساخته نیست. از مشکلات این عرصه حساسیت‌هایی است که به طور طبیعی برخی خانواده‌های شهدا دارند و حق آن‌ها هم است.
شخصاً یک بار از عزت‌الله عزت‌شاهی مردی که به اسطوره مقاومت مقابل شکنجه‌های طاقت‌فرسای ساواک مشهور بود، سؤال کردم چرا با وجود این بودجه‌های کلان از زندگی شما سریال یا فیلمی ساخته نشده است. وی گفت: «می‌خواستند این کار را بکنند ولی خودم جلوی تولید را گرفتم!» وقتی تعجب مرا دید گفت: «آنچه فیلمنامه‌نویس نوشته بود از واقعیت که هیچ، از منطق هم فاصله داشت. بهانه آن‌ها این بود که اثر باید درام داشته باشد تا مردم به آن کشش پیدا کنند. این موضوع را می‌توان درک کرد ولی آنچه نوشته بودند فراتر از درام بود. در فیلمنامه من در ساواک درحال شکنجه شدن بودم که از سر اتفاق دختر پرویز ثابتی برای دیدن پدرش به ساواک می‌آید و عاشق من می‌شود و تلاش می‌کند من را از شکنجه و اسارات رهایی دهد. چیزی که نه تنها حقیقت نداشت، بلکه با هیچ منطقی هم سازگار نبود. نویسنده ظاهراً نه شکنجه‌گاه ساواک را دیده بود و نه می‌دانست آنجا کجاست. آنجا غیرنظامی و دختر فلانی را راه نمی‌دادند که بخواهد بیاید وسط شکنجه کسی را ببیند و عاشقش هم بشود!»
روایت فرزند شهید زرین از فیلمنامه تک‌تیرانداز
دکتر اصغر زرین، پسر شهید زرین که فیلم سینمایی پدرش به نام «تک‌تیرانداز» در میانه بحران کرونا اکران شد نیز می‌گوید: «ما نقد‌هایی به فیلم داشتیم ولی نخواستیم جلوی کار گرفته شود تا هنرمندان از کار روی شخصیت‌های واقعی نترسند، اما یک نقد جدی این بود که فیلمنامه را از روی مطالب اینترنت نوشته بودند و برای تحقیق سراغ خانواده ما نیامده بودند. بعد از اتمام فیلمنامه سراغ ما آمدند که برخی بخش‌ها را با اصرار ما اصلاح کردند.»


وقتی نماز شهید بابایی در امریکا از قلم افتاد
حجت‌الاسلام سید محمد رضا واحدی، نویسنده و محققی است که مدت‌ها مسئول عقیدتی، سیاسی نیروی هوایی ارتش بوده است. او با پیگیری‌هایش باعث ساخت سریال «شوق پرواز» شد و البته در حین پیگیری ساخت سریال «شهید صیاد شیرازی» بازنشسته شد و پیش‌تولید آن پروژه برای همیشه معلق ماند. وی درباره تولید سریال «شوق پرواز» می‌گوید: «یکی از صحنه‌های اثرگذار و به یادماندنی سریال صحنه نماز خواندن شهید بابایی در دفتر فرمانده امریکایی در امریکاست. این صحنه در حین فیلمبرداری از قلم افتاده بود. بعد از تدوین سریال، آن را برای بازبینی پیش من آوردند که متوجه شدم و از عوامل خواستم حتماً آن قسمت اضافه شود. این درحالی بود که قرارداد‌ها تمام شده بود، اما چون همه عوامل از جمله شهاب حسینی بازیگر سریال علاقه قلبی به شهید بابایی پیدا کرده بودند، قبول کردند و این صحنه خارج از پروژه مرسوم تولید و فیلمبرداری شد که استقبال عمومی هم از آن به عمل آمد.»
حقیقت آن است که زندگی شهدا خود کشش لازم را برای درام و اثرگذاری بر مردم دارد. منتهی به شرط آنکه سازندگان اثر به آنچه می‌سازند معتقد باشند و نیت‌ها خالص باشد و اثر هم هنرمندانه ساخته شود که ماندگار بماند. چه آنکه اگر اثری این ویژگی‌ها را نداشته باشد هرچقدر هم موضوع بدیع یا تبلیغات آن زیاد باشد، نمی‌تواند ماندگاری پیدا کند. مانند فیلم «بیمارستان صحرایی» پرویز شیخ طادی با بازی حمید فرخ‌نژاد که در زمان ساخت با سرو صدای زیاد برنده جایزه جشنواره فجر هم شد ولی آن‌قدر تصنعی بود و روی خشونت افراطی تأکید داشت که ماندگار نشد. سرنوشت دو بازیگرش را هم سال پیش فتنه زن، زندگی، آزادی روشن کرد. اثر شیخ طادی را می‌شد یک اثر آپارتمانی دانست که تئاترگونه همه وقایع در یک صحنه رخ می‌داد و انطباقی با ارزش‌ها و روح دفاع مقدس نداشت.» شهریار بحرانی هم سریالی بر اساس زندگی شهید تهرانی مقدم به نام «خط مقدم» ساخت، اما آن اثر هم کشش چندانی برای جذب مخاطب نداشت و حتی در ذهن بسیاری باقی نماند.
سریال عاشورا و مرز میان حقیقت و مجاز
و، اما سریال «عاشورا» که این شب‌ها از شبکه اول پخش می‌شود نسبت بیشتری با واقعیت دارد و در تولید آن فیلمساز بیش از آنکه با خانواده شهید باکری بر سر نوشتن فیلمنامه چالش داشته باشد با نهاد‌های حامی سینمای دفاع مقدس دچار چالش بوده است. حجازیفر مانند ابراهیم حاتمی‌کیا و حسین مهدویان می‌دانسته در تولید فیلم با موضوع شهدای شاخص چه اندازه می‌تواند با درام بازی کند و کجا‌ها می‌شود واقعیت را دستکاری کرد و کجا‌ها نباید اجازه داد به حقیقت خدشه وارد شود. فهم ظرافت‌هایی از این دست برای تولید فیلم بیوگرافیک دفاع مقدسی یک اصل محسوب می‌شود. در واقع مرزبندی میان حقیقت و مجاز در آثار دفاع‌مقدسی کار نسبتاً پیچیده‌ای است که از عهده هر کسی هم ساخته نیست.