یک اردوگاه سیاسی و هزار مشکل انتخاباتی

محمدرضا باهنر در تازه‌ترین اظهارات خود به سعید جلیلی پیشنهاد داد که ورود جداگانه به عرصه انتخابات نداشته باشد و با اصولگرایان به وحدت برسد. دبیر کل جامعه اسلامی مهندسین از جمله شخصیت‌هایی است که سعی در حل‌ و فصل چالش‌های بین جریانات اصولگرایی دارد و هدفی که دنبال می‌کند رسیدن به وحدت از مسیر کاهش چند دستگی‌هاست. باهنر به دلیل تجاربی که دارد، درصدد است تعدد نامزدها را به نفع گرایش خود در این جریان مدیریت و آقای جلیلی را مجبور به اجماع با سایر اصولگرایان در انتخابات سال ۹۶ کند. سعید جلیلی در انتخابات سال ۹۲ نماد طیف غیرمیانه‌روی جریان اصولگرایی بود و به عبارتی رهبری سیاسی این طیف را بر عهده داشت. زمانی که جبهه پایداری نتوانست نامزد اختصاصی خود یعنی آقای لنکرانی را در کارزار انتخابات سال ۹۲ حفظ کند، خواسته‌های خود را تنزل داد و به سراغ افراد دیگری رفت. درمیان گزینه‌های موجود، سعید جلیلی معیارهای نزدیکی بیشتری با آنها داشت، بنابراین مورد تایید قرار گرفت. سعید جلیلی نماد بخشی دیگر از جریان اصولگرایی نیز هست. پس از ردصلاحیت آقای زاکانی، دوگانه جمعیت ایثارگران و رهپویان به سمت جلیلی گرایش پیدا کرد. این گروه نیز از جمله جریانات سیاسی‌ است که در طیف غیراعتدالی اصولگرایان تعریف می‌شوند، اما در نهایت مجموع آرای آنها در انتخابات سال ۹۲ به عنوان رای اول جریان اصولگرایی شناخته نشد. جلیلی پشت سر قالیبافی ایستاد که توانسته بود با آرای طبقه متوسط شهری ، موقعیت نخست را در میان اصولگرایان کسب کند. با توجه به روندی که درباره آن توضیح داده شد، آقای باهنر تلاش دارد تا حضور آقای جلیلی را مدیریت و او را دعوت به اجماع با اصولگرایان کند. محمدرضا باهنر، در این میان اطلاع دارد که نمی‌تواند با کاندیدای جریان پایداری و نزدیک به احمدی‌نژاد مقابله کند و احتمال دارد که این گروه‌ها به سمت بذرپاش بروند. اگر جلیلی با اصولگرایان به وحدت نرسد، آرای او با رای بذرپاش تقسیم می‌شود و در نتیجه هیچ کدام قادر به رقابت با روحانی نخواهند بود. بنابراین باهنر به جلیلی توصیه می‌کند که با آنها همراه شود و به اصولگرایانی بپیوندد که علاقه‌مند به وحدت با یکدیگرهستند. اصولگرایان برای تعیین کاندیدای نهایی خود به مسائل بسیاری مانند رای آوری کاندیدا، برجام، وضعیت منطقه و ترامپ توجه خواهند داشت. باهنر سعی دارد این جریان را در نهایت به گزینه‌ای برساند که احتمال رای آوری داشته باشد و یا با اختلاف فاحشی نسبت به رقیب شکست را پذیرا نباشد. از سوی دیگر با توجه به انتخابات سال ۹۴ که نشان داد رفتار انتخاباتی مردم نسبت به قبل تغییر کرده است، باید در سال ۹۶ مراقب بود که چه گزینه‌ای نهایی می‌شوند. در سال ۹۴ مردم به لیست‌ها و جریانات رای دادند و برخلاف دوره‌های قبل، نام‌های معروف‌تر را انتخاب نکردند. در اسفند ۹۴ افرادی توانستند به مجلس راه پیدا کنند که نام‌ و نشانی نداشتند. از سوی دیگر، شخصیت‌هایی به بهارستان نرسیدند که از چهره‌های شناخته شده و سرشناس بودند. این تغییر رویه مردم، انتخابات شورای شهرها و ریاست جمهوری را نیز تحت الشعاع قرار می‌دهد و حمایت جریان‌های سیاسی از یک کاندیدا، بسیار حائز اهمیت است. کاندیدایی که حمایت اصلاح‌طلبان و اصولگرایان را نداشته باشد و زیر چتر آنها نباشد، شانسی برای انتخاب شدن ندارد.
* فعال سیاسی اصلاح‌طلب