وضعیت مقاومت اسلامی پس از شهادت سردار سلیمانی

منطقه غرب آسیا که در ادبیات سیاسی غرب به آن خاورمیانه می‌گویند، از ویژگی‌های ارزشمند ژئوپلتیکی برخوردار است که «هارتلند» جهان امروز به حساب می‌آید. از این‌رو، سلطه بر آن یک مزیت طلایی را در اختیار قدرت‌هایی قرار می‌دهد که به دنبال حاکمیت جهانی هستند.
همین ویژگی‌ها موجب شده تا قدرت‌های غربی با برانگیختن احساسات قومی- مذهبی و اختلاف در داخل و سپس استفاده از جنگ و حمله از بیرون امپراتوری عثمانی را متلاشی و با قراردادی تحمیلی و ظالمانه به نام «سایکس پیکو» بخش‌های مهمی از این منطقه را بین خود تقسیم و به دولت‌های سرسپرده واگذار کنند و رژیم صهیونیستی را در سرزمین اشغالی فلسطین تشکیل دهند تا یک سرپل دائمی در قلب جهان اسلام داشته و سلطه خود را بر آن تضمین کنند.
چرایی حمایت بی‌چون و چرای دولت‌های غربی دارای سابقه و روحیه استعمار و چپاول مثل فرانسه، آلمان، انگلیس و امریکا از رژیم جنایتکار صهیونیستی که با وجود ماهیت نژادپرستانه، تروریستی و کودک‌کشی اسرائیل غاصب، از آن ادامه یافته به همین نگاه منفعت‌طلبانه و اسلام‌ستیزانه برمی‌گردد. امریکای جنایتکار برای تکمیل طرح خود در غرب آسیا، به دنبال تجزیه دوباره کشور‌های اسلامی و تبدیل آن‌ها به واحد‌هایی کوچک‌تر و فاقد قدرت تحت عنوان «خاورمیانه جدید» برآمده‌که اجرای آن را ابتدا به تروریست‌های صهیونیستی داده و در جنگ ۳۳ روزه علیه حزب‌الله لبنان از آن رونمایی کردند.
با شکست صهیونیست‌ها در این جنگ به تروریست‌های تکفیری روی آورده و جنگ نیابتی توسط داعش را در سوریه و عراق به راه انداخته و پس از شکست آن به بی‌ثبات‌سازی و شورش داخلی با استفاده از فشار اقتصادی در کشور‌های عراق و لبنان و در ادامه سوریه و ایران رو آوردند که با وجود به راه افتادن اجتماعاتی با استفاده از رسانه و فضای مجازی و تحریک احساسات اقشار جوان و فاقد حافظه تاریخی از سابقه سلطه و جنایت دولت‌های استعمارگر راه به جایی نبردند.


چنین روندی موجب عصبانیت امریکایی‌ها شد که با نگرانی از تغییرات نظم جهانی آینده، به دنبال تمرکز بر قدرت‌هایی مثل چین و خلاصی از چالش‌های خاورمیانه بودند و در این میان شکل‌گیری و توسعه مقاومت در منطقه و شکست تروریسم تکفیری و تهدید رژیم صهیونیستی را عامل اصلی ناکامی خود در اجرای این طرح کثیف می‌دانستند.
از نگاه آنان آنچه روند اجرای این طرح پیچیده و راهبردی را به انسداد کشانده بود مقاومت اسلامی و نفوذ منطقه‌ای جمهوری اسلامی ایران بود که با فرماندهی و هدایت سردار قاسم سلیمانی از اشغال عراق و افغانستان تا جنگ نیابتی صهیونیست‌ها و تکفیری‌ها فرصتی برای استقلال و رهایی این منطقه از سلطه امریکا پدیده آورده و حتی پای روس‌ها را برای ایستادگی در آخرین خاکریز شرقی یعنی سوریه باز کرده بود.
تصور امریکایی‌ها این بود که سردار سلیمانی را اگر از این گردونه حذف کنند، می‌توانند روند شکل‌دهی به طرح خاورمیانه جدید را کامل و خیال خود را برای شکل‌دهی به نظم منطقه‌ای در خاورمیانه و سپس جهان پیش‌رو راحت کنند. با چنین تصور واهی سردار سلیمانی و ابومهدی مهندس و همراهان آنان در روز ۱۳ دی‌ماه ۱۳۹۸ با حمله پهپاد‌ها و حضور کماندو‌های امریکایی در حاشیه فرودگاه بین‌المللی بغداد به شهادت رسیدند. بی‌تردید شهادت سردار سلیمانی، قهرمان مبارزه با تروریست‌های صهیونیستی و تکفیری، ضربه‌ای به مقاومت اسلامی بود که سال‌ها تجربه جنگ و جهاد داشت و از توانمندی‌ها، مهارت‌ها و جاذبه‌هایی برای طراحی استراتژی تا فرماندهی در میدان و بهره‌برداری در سیاست و دیپلماسی برخوردار بود.
براساس ارزیابی امریکا و متحدان جنایتکار آن، ترور شهید سلیمانی نه تنها ایران را به درون مرز‌ها برمی‌گرداند، بلکه مقاومت را از شخصیتی کاریزما، الهام‌بخش و هدایتگر محروم و خنثی می‌کرد. در این صورت امکان تنظیم موازنه و تغییر مبادله در منطقه راهبردی غرب آسیا فراهم شده و میدان در اختیار امریکا، متحدان غربی و منطقه‌ای آن قرار می‌گرفت.
برخلاف این تصور و به کوری چشم امریکا و شرکای جنایتکارش با شهادت شهید سلیمانی، روند بالندگی و قدرت‌افزایی در مقاومت اسلامی که از دوران فرماندهی آن شهید شکل گرفته بود، همچنان ادامه یافت و رسوایی امریکا در این اقدام تروریستی تنها به فاش شدن ماهیت امریکایی داعش و ماهیت منافقانه متحدان منطقه‌ای امریکا نزد ملت‌های منطقه کمک کرد.
پس از شهادت سردار سلیمانی، شهرت او بیشتر شد و او که خود را حریف امریکایی‌ها معرفی کرده بود، الهام‌بخش تمامی کسانی شد که دغدغه عزت را داشته و از سیاست‌های مداخله‌جویانه و سلطه‌طلبانه امریکا و قدرت‌های متحد او به تنگ آمده‌اند. وقایعی، چون حمله مداوم به پایگاه‌های امریکایی در عراق و سوریه، منتهی شدن جنگ ظالمانه علیه یمن به آتش‌بس و مذاکره، فرار امریکایی‌ها از افغانستان و بالاتر از همه عملیات طوفان‌الاقصی علیه صهیونیست‌ها و مقاومت جانانه مردم مظلوم و مقتدر غزه در برابر جنایتکاران صهیونیست در چندین ماه نبرد نابرابر و گسترش آرمان دفاع از مظلومان فلسطین و ایده پایان دادن به روند جنایت و نسل‌کشی در فلسطین اشغالی که امروز به سراسر جهان کشیده شده، گویای واقعیت مقاومت پس از شهادت شهید سلیمانی است.
مقاومت اسلامی با تدابیر و اقدامات شهید سلیمانی و برخورداری از ویژگی «مردم پایه بودن» و تکیه بر فطرت انسان‌ها، امروز شامل هسته‌ها و واحد‌هایی مستقل، خوداتکا و البته شبکه‌ای گسترده و مرتبط هستند که با وجود استقلال از یکدیگر پشتیبانی می‌کنند و هم‌افزایی این واحد‌های چندگانه و مستقل را تأمین می‌کنند. گشوده شدن چندین جبهه همزمان علیه صهیونیست‌ها و امریکایی‌ها در عراق، سوریه، لبنان، یمن و اراضی اشغالی فلسطین و حمایت ملت‌های آزاده از فلسطینی‌ها در پنج قاره جهان، توسعه ارتش بین‌المللی و بدون مرزی است که پیش از این در سوریه تروریست‌های تکفیری و دولت داعش را به شکست کشاند و امروز به سطوح دیگری فراتر از غرب آسیا کشیده شده است. این رویداد‌ها حاکی از پدید آمدن وضعیتی است که روند استکبارستیزی و تغییر نظم جهانی به ضرر امریکا و غرب را نوید می‌دهد. به عبارتی موازنه‌ای که شهید سلیمانی به دنبال آن بود شکل جدید و تکمیلی پیدا کرده است.