مسوولان سينما پاسخ دهند

روزهاي پاياني سال را سپري مي‌كنيم. بر آن شديم در شماره آخر روزنامه اعتماد به مرور عملكرد وزارت ارشاد در بحث امنيت شغلي سينماگران بپردازيم. قريب به سه سال از زمان روي كار آمدن دولت آقاي رييسي و تيم فرهنگي ايشان گذشت. در طول اين مدت بارها از طريق رسانه‌ها از وزير فرهنگ كشور و مسوول سازمان سينمايي خواسته شد تا تكليف وضعيت اقتصادي و امنيت شغلي اصحاب سينما را حداقل در اين دولت مردمي روشن كنند، اما هيچ‌گونه پاسخي دريافت نگرديد. با اين رفتارها، تيم فرهنگي دولت نشان داد كه فاقد فرهنگ پاسخگويي است. سوالي كه بي‌پاسخ ماند اينكه چرا رسيدگي به موضوع مهم امنيت شغلي هنرمندان سينما در اين دولت، در اولويت كاري اين وزارتخانه قرار نگرفت؟ شايد هم تصورشان اين بود كه با تشكيل صندوق اعتباري هنر، مشكل هنرمندان سينما به كل حل شده است!! همان صندوقي كه به‌صورت هرازگاهي مبالغ ناچيزي را به حساب اصحاب هنر واريز مي‌نمود كه هم‌اكنون مدت‌هاست از آن رقم‌هاي ناچيز هم ديگر خبري نيست. آقاي وزير و مديران سازمان سينمايي در طول مدت سه سال گذشته براي‌شان سوال نشد كه در اين وضعيت گراني و تورم افسارگسيخته و ركود بازار كسب و كارهاي فرهنگي و هنري، تكليف هنرمندان سينماي اين كشور چيست و چه خواهد شد؟ آقاي وزير به‌طور شفاف بفرمايند كه به عنوان نماينده دولت در بخش فرهنگ براي زندگي و تامين امنيت شغلي هنرمندان سينماي كشور چه كار بزرگي انجام داده‌اند؟  چرا و به چه دليلي در طول مدت سه سال گذشته حتي در قبال مطالبه‌گري اصحاب رسانه نيز، خود و همكاران‌شان سكوت اختيار كرده و اقدام اساسي در اين زمينه صورت ندادند؟ وزير ارشاد توضيح دهند كه در شرايط فعلي تكليف سينماگران چيست؟  چرا رييس سازمان سينمايي را ملزم نساختند تا اين مشكل را حل كند؟  چرا اجازه دادند مشكلات اصحاب سينماي اين كشور روزبه‌روز بيشتر و حادتر شود؟ چرا وزير ارشاد به اتفاق مديران مسوول خود اقدام اساسي براي زيرساخت‌هاي اقتصادي خانواده سينما انجام ندادند؟ تا كي قرار است اصحاب قلم اين موارد را رسانه‌اي كنند و صرفا با سكوت طولاني مواجه شوند؟  آيا گذشت سه سال كافي نيست؟  چرا منزلت هنرمندان اين كشور جدي گرفته نمي‌شود؟  چرا در ساحت فرهنگ و هنر مي‌بايست تا اين حد نسبت به سرمايه‌هاي انساني سينماي كشور بي‌تفاوتي وجود داشته باشد؟ جناب آقاي وزير آيا كار وزارت فرهنگ كشور صرفا برگزاري جشن و جشنواره و همايش‌هاست؟ چقدر و تا كجا بايد فرياد كشيد و به‌طور شفاف نوشت و قلم زد كه هنرمندان خاصه سينماگران كشور توان مقابله با اين گراني‌ها را ندارند؟ چرا در اين مدت و تا به امروز براي حل مشكلات حاكم بر زندگي اين قشر پيشرو و فرهنگساز تدابير اساسي اتخاذ نکرديد؟  آيا كسي در طول اين مدت به آقاي وزير نگفت كه سينماگران كشور به خاطر نوع حرفه‌اي كه دارند نمي‌توانند درآمد ثابتي داشته باشند، بنابراين لازم است براي گذران زندگي آنها برنامه‌ريزي اساسي صورت گيرد؟  آيا در اين مدت يك‌بار به خانه سينما رفتند يا از مدير سينمايي خود سوال كردند كه تا به امروز كدامين كار مثبت و ارزنده و بزرگي در جهت رفاه اقتصادي ۶ هزار عضو خانه سينما انجام شده است؟ اگر مشكل سازمان سينمايي نبود اعتبارات لازم براي چنين اموري بوده چرا در جهت تامين آن اقدامي از طرف وزير ارشاد صورت نگرفت؟  مدير صندوق هنر توضيح دهند كه در روزهاي پاياني سال كه با ماه مبارك رمضان نيز مقارن گرديد، كدامين حركت مفيدي را براي رفاه حال هنرمندان و سينماگران انجام دادند؟  آيا اينگونه بي‌تفاوتي‌ها در مورد اهالي هنر و خاصه اصحاب سينما كه بيشترين آسيب‌ها را از شرايط اقتصادي جامعه مي‌بينند، كوچك شمردن شخصيت اجتماعي آنها نيست؟ اخيرا از مديران سازمان سينمايي و خانه سينما از طريق رسانه‌ها سوال كرديم كه بالاخره جايگاه امور رفاهي سينماگران كجاست و در اين مدت چرا حداقل يك فروشگاه رفاهي براي سينماگران ايجاد نكرديد، كه متاسفانه مثل هميشه پاسخ شان سكوت بود. چرا فرهنگ پاسخگويي و حتي عذرخواهي در جامعه فرهنگي كشور رنگ باخته و از بين رفته است؟  جناب آقاي وزير، هنرمند با توصيه، سخنراني، برگزاري جشنواره و جايزه و تحسين و كف‌زدن و حرف‌هاي قشنگ، زندگي نمي‌كند. يك هنرمند، كارمند نيست و درآمد ثابتي ندارد. او با فكر و تخيل و انديشه و آفرينش سروكار دارد و داراي سبك خاصي از زندگي است . اما مثل همه افراد جامعه به اقتصاد وصل بوده و مدت‌هاست كه به‌شدت دچار بحران است. از آقاي وزير و مديران سازمان سينمايي انتظار مي‌رود حداقل در سال پيش رو معضلات و مشكلات اقتصادي اهالي هنر و سينما را به‌طور ضربتي و ريشه‌اي حل و فصل نمايند .  اجازه ندهند اصحاب هنر بيشتر از اين تحقير شوند. وزير ارشاد، به عنوان مسوول رسيدگي به وضعيت زندگي هنرمندان اين كشور از طرف دولت‌ها تعيين مي‌شوند، پس مي‌بايست شرايط حاضر را بهبود ببخشند. تا كي قرار است جايگاه واقعي هنر در جامعه متزلزل گرديده و اصحاب فرهنگ و سينما در فقر و تنگدستي و نداري به سر ببرند؟ آيا اين كشور و دولت به اندازه‌اي غني نيست كه با يك تدبير اصولي بخواهد حوزه فكر و انديشه را به‌طور ريشه‌اي از دغدغه اقتصادي رهايي ببخشد؟ غير از دولت كدامين مرجع ديگري خواهد توانست بحران اقتصادي حوزه هنر كشور را مرتفع نمايد؟ شايد گفته شود دولت چنين توان و بضاعتي را ندارد، آن زمان پاسخ اين است كه پس چگونه همين دولت و مجلس مي‌توانند يك عدد قابل توجهي را براي بخش رسانه ملي كشور در نظر بگيرند اما براي بخش فرهنگ چنين تواني پيدا نمي‌شود؟  پس مسلما تواني در كار بوده كه چنين امكاني ميسر مي‌شود. چرا بودجه بخش فرهنگ و هنر اين كشور هميشه در رديف آخر قرار دارد؟ به اين سوالات بايد پاسخ داده شود كه چرا فاصله‌ها تا اين حد زياد است؟ مگر حوزه فرهنگ و رسانه هر دو متعلق به اين سرزمين نيستند؟ 
آيا آقاي وزير موضوع اقتصاد ضعيف حوزه فرهنگ و هنر را به‌طور جدي در دولت و مجلس مطرح و مطالبه‌گري نموده‌اند؟ اگر چنين بوده چرا به حرف ايشان گوش نداده‌اند؟ و اگر آنها نپذيرفته‌اند چه دليلي داشته است؟ چرا بودجه بخش فرهنگ به نسبت بخش رسانه و ساير بخش‌هاي كشور، قابل توجه نيست؟! آيا اهميت حوزه فرهنگ به اندازه رسانه ملي اين كشور نيست؟  كار به جايي رسيده است كه مردم، هنرمندان و صاحبان فكر و انديشه و قلم را در جامعه به چشم يك شهروند فقير بدون رفاه حداقلي اجتماعي مي‌شناسند كه ننگي بزرگ محسوب مي‌شود. تا كي قرار است اين رويه بيمارگونه ادامه داشته باشد؟ يا برعكس اگر وضعيت مالي اين وزارتخانه روبه‌راه است و ما خبر نداريم، چرا مديران شما كم كاري مي‌كنند؟  اگر مديران شما امكانات مالي در اختيار دارند اما حال و حوصله فعاليت و خدمت به هنرمندان را ندارند چرا كنار نمي‌روند؟ اگر هم دغدغه كار و حركت دارند اما دست‌شان براي اينگونه حركت‌ها بسته است چرا شخص جنابعالي آستين بالا نمي‌زنيد تا با كمك گرفتن از دولت و شخص رييس‌جمهور شرايط را تغيير دهيد؟ آيا بعد از قريب به سه سال، زمان پاسخگويي به اين سوالات در اين وزارتخانه فرا نرسيده است؟ چرا بايد هنرمندان و روشنفكران جامعه به عنوان پيشقراولان حوزه فرهنگ كشور در تنگنا و گرفتاري باشند؟ حتي باعث شود از اين مملكت مهاجرت كنند يا در كشورهاي ديگري فيلم بسازند.  چرا؟ منزلت هنرمندان اين كشور نبايد بيش از اين دچار خدشه و آسيب شود و شأن فرهنگي و اجتماعي هنرمندان مي‌بايست تحت هر شرايطي حفظ شود. طرح امنيت شغلي سينماگران سال‌هاست كه بر روي ميز سازمان سينمايي و خانه سينما درحال خاك خوردن است. اميد كه وزير فرهنگ كشور خود راسا نسبت به اين موضوع مهم ورود نمايند. هر چند اين موارد با نااميدي بيان مي‌شوند، چرا كه متاسفانه در اين وزارتخانه نه از حركت‌هاي اساسي خبري هست و نه فرهنگ پاسخگويي در آن حاكم است. طرح مجدد اين موارد نيز صرفا با هدف عمل به رسالت رسانه‌اي و مسووليت اجتماعي انجام مي‌پذيرد بلكه در سال جديد گوشي پذيراي شنيدن آنها باشد . اميد كه با دقت و اهتمام به موارد مهم مطرح شده، به جايگاه رفيع اصحاب فرهنگ و هنر در جامعه توجه ويژه‌اي نشان داده و به گرفتاري‌هاي موجود در جامعه فرهنگي و سينمايي كشور پايان داده شود. مستندساز و منتقد