سازمان ملل سازمانی دست‌نشانده

سه‌شنبه شب 21 فروردين شوراي امنيت سازمان ملل به درخواست روسيه براي رسيدگي به حمله اسراييل به كنسولگري ايران در سوريه تشكيل جلسه داد. به صورت اتفاقي كانالي كه اين مراسم را به صورت مستقيم پخش مي‌كرد، نگاه مي‌كردم نتيجه را از قبل مي‌دانستم . حتي سخنان بعضي از نمايندگان را حدس مي زدم ولي نه به اين افتضاحي كه بدون رعايت كردن اصول ديپلماسي آن هم از طرف كشورهايي كه خود سياستمدار و طرفدار اصول ديپلماسي بود.در ابتدا نماينده روسيه سخنراني كرد. او حمله به كنسولگري ايران در سوريه را محكوم ولي همچنين با اشاره به مساله فلسطين بر قطعنامه 2728 اين سازمان اشاره كرد و خواستار اجرايي شدن آن شد. نماينده فرانسه طبق معمول هميشگي با گفتن سخناني يكي به نعل و يكي به ميخ حملات را محكوم نكرد و دست‌نشاندگي خود را به امريكا و انگليس طبق معمول نشان داد كه اين كار هميشگي فرانسه است كه هرگز نخواسته روي پاي خودش بايستد و قاطع باشد و تنها بايد به صورت قاطعانه از امريكا و انگليس پيروي كند. نماينده چين نيز با اشاره به حمله اسراييل به سوريه اشاره كرد و از طرف‌هاي درگير خواست تا خويشتنداري نشان دهند. نماينده امريكا بدون هيچ‌گونه مقدمه حتي به صورت تشريفاتي از ابتدا شروع به حمله به ايران و سوريه و حماس كرد.به حمله اسراييل اشاره نكرده و به اين اكتفا كرد كه از حمله اسراييل بي‌اطلاع بوده و دست آخر هم آب پاكي را روي دست همه ريخت كه اسراييل مي‌تواند به قطعنامه سازمان بي‌اعتنا بوده و آن را رعايت نكند. نماينده انگلستان كه فكر كردم حداقل ديپلماسي معموله را رعايت مي‌كند از ابتدا بدون هيچ مقدمه‌اي حملات شديدي را به ايران شروع كرد و آن را تا آخر ادامه داد و كاري هم به اسراييل نداشت. پس از آن ديگر نمايندگان غيرثابت عضو شوراي امنيت همگي حمله به كنسولگري ايران را محكوم كردند و خواستار اجراي قطعنامه 2728 شدند. اسراييل اكثريت نمايندگان ثابت شوراي امنيت كه دست‌نشانده خودش هستند را دارد. بديهي است تا آخر هر كاري را كه بخواهد انجام مي‌دهد، زيرا مي‌داند كه شوراي امنيت در اختيار او است و نمي‌تواند كاري عليه اسراييل انجام دهد و تنها مي‌تواند قطعنامه‌هايي عليه اسراييل صادر كند كه به گفته امريكا خود را ملزم به اجراي آن نمي‌داند. در انتها روسيه از كشورهاي دايمي شوراي امنيت انتقادي اعتراض‌آميز كرد. جلسه تمام شد.
درباره سازمان ملل مطالبي چندي پيش در همين روزنامه نوشتم و حالا دريغم آمد در تاييد نوشته‌هاي پيشم ساكت بنشينم و حرفي نزنم. جلسه آن شب گواهي بود به اينكه سازمان ملل حتي اگر ابتدا هدفش فقط صلح در جهان بود و بعد تغيير جهت داده و سازماني شد كه همه كشورها را با قوانين مسخره داخل سازمان تحت كنترل خود درآورد و امريكا و متحدان نزديكش را به هدف‌هاي خود كه همان هدف‌هاي اسراييل است، برساند. با سخنان نماينده امريكا در شوراي امنيت اگر كساني هستند كه امريكا را دوست اسراييل مي‌دانند بايد بدانند كه سخت در اشتباه هستند. امريكا را نمي‌توان حتي حامي اسراييل دانست، بلكه به صورت واضح برده اسراييل است . اسراييل به صورت عميق در رگ و پي امريكا به شكل غده سرطاني نفوذ كرده و تحت اختيار خود گرفته است . اين سياست اسراييل است كه براي نفوذ در كشورهاي ديگر ابتدا رسانه‌هاي جمعي كشور را تصاحب مي‌كند و تحت اختيار خود در مي‌آورد و سپس به شغل‌هاي كليدي آن كشور توجه مي‌كند خواه با خريداري و خواه با تهديد به افشاي اسرار آنها از طريق موساد. همان‌طور كه در امريكا چنين اتفاقي افتاد.آنها اين سياست را درباره كشورهاي ديگر و در سال‌هاي اخيردر كشورهاي استقلال يافته شمال ايران اجرا مي‌كنند.
مايلم يادآوري كنم پس از مرگ جان اف كندي هياتي را مسوول رسيدگي به مرگ كندي كرده كه مدت طولاني در اين باره تحقيق كردند و هنگامي كه سپس نوبت به اسراييل رسيد و تحقيقات آنها متوجه اسراييل شد به آنها دستور داده شد كه تحقيقات خود را تمام كنند، زيرا به نتيجه نخواهند رسيد. به هر حال تمام سياستمداران امريكا اگر صهيونيست نيستند تا اطاعت از صهيونيست‌ها را نپذيرند شانس انتخاب شدن نخواهند داشت. فرمانداران، سناتورها و نمايندگان همه بايد در سخنان انتخابي خود به نحوي طرفداري خود را از اسراييل اعلام كنند وگرنه تمام تبليغ‌ها در رسانه‌هاي جمعي به ضرر آنها خواهد بود و شانس انتخاب شدن نخواهند داشت. 
فقط يك‌بار در زمان كلينتون هنگامي كه رييس‌جمهور اسراييل به امريكا رفته بود وي براي تحت فشار قرار دادن او كه به نحوي مساله فلسطين را حل كند حاضر به ديدار با وي نشد و او بدون ديدار با رييس‌جمهور امريكا به اسراييل بازگشت. مدت كوتاهي بعد يك دختر صهيونيست اعلام كرد با رييس‌جمهور امريكا رابطه داشته است و جنجال بزرگي كه به وسيله رسانه‌هاي خبري دامن زده شد. هر چند كه كلينتون دوباره به دستور صهيونيست‌ها عراق را بمباران و به اسراييل كمك‌هاي مالي و تسليحاتي كرد ولي ديگر كار از كار گذشته بود و صهيونيست‌ها تنها براي دلجويي او زنش را وزير خارجه كردند كه فهميده بود بايد مطيع آنها باشد.
صهيونيست‌ها بزرگ‌ترين آژانس‌هاي خبري دنيا را خريده‌اند هيچ‌كس هم از خود نمي‌پرسد چرا كشوري كوچك چنين كاري كرده . هاليوود و اكثر قريب به اتفاق رسانه‌هاي جمعي از جمله بيشتر راديو و تلويزيون‌ها متعلق به صهيونيست‌هاست يا توسط آنها اداره مي‌شود و مردم عادي فقط چيزهايي را مي‌بينند و مي‌شنوند كه آنها مي‌خواهند و به وسيله همين‌ها نيز به نفع خود تبليغ مي‌كنند تا مردم به آنها راي دهند و براي خود ارباب اختيار كنند. در زمان قديم اربابان با شلاق بردگان را وادار به كار مي‌كردند و در حال حاضر شلاق بانك‌ها بر سر آنهاست. همه بايد برده‌وار كار كنند و تحت قوانين بي‌رحمانه بانك‌ها باشند كه اگر كارشان را از دست بدهند ماشين و خانه خود را از دست خواهند داد و زودتر از آنچه تصور مي‌كنند كارتن‌خواب زير پل و جاهاي متروكه خواهند شد و در صف غذاهاي مجاني خواهند ايستاد. زماني كه در جنگ سرد دانشجو بوديم با يكديگر بحث مي‌كرديم و امريكا را مظهر آزادي مي‌دانستيم و در مقابل آنها كه تمايل چپي داشتند از امريكا و سنديكاهاي كارگري امريكا كه حافظ حقوق كارگران بود دفاع مي‌كرديم، اما سال‌هاي بعد متوجه شديم سنديكاهاي كارگري امريكا تحت نفوذ سرمايه‌داران است كه نه تنها از آنها دفاع نمي‌كند، بلكه با قوانين بي‌رحمانه حتي بعد از بيكاري براي آنها حقوق ناچيزي قائل مي‌شوند كه ادامه‌دار نيست پس بايد كار خود را حتي با قوانين ظالمانه بانك‌ها و محل كار حفظ كنند. توجه شما را جلب مي‌كنم به اعتصابي كه چند سال پيش عليه قوانين بانك‌ها انجام شد . تظاهراتي صلح‌آميز كه تلويزيون آن را نشان داد. به زودي اين اعتصاب كه بسيار هم طرفدار داشت، تبديل شد به گروهي خرابكار كه گروهي را به صف تظاهر‌كنندگان فرستادند و آنها در جايي كه دوربين‌ها آماده بودند و انتظار مي‌كشيدند شروع به شكستن ويترين‌ها و غارت فروشگاه‌ها كردند. شب هم همين فيلم را نشان دادند و تبليغ كردند كه تظاهر‌كنندگان خرابكار هستند و گارد ملي را براي سركوب آنها فرستادند. بدين‌سان تظاهرات عليه قوانين بانك‌ها تمام شد . پس نبايد به امريكا اعتماد داشت و مهم‌تر از آن به سازمان مسخره ملل كه به بهترين نحو سياست آن را ديديم و نماينده امريكا آن را روشن ساخت.