راهکاری برای افزایش سلامت جسمی دانشآموزان
[ حمید رضا خالدی ]درحالیکه سالهاست وزارت آموزش و پرورش تلاش میکند تا با انجام تستهای سلامت در دوره دبستان، دانشآموزان را از این منظر مورد ارزیابی قرار دهند تا نوجوانانی سالم سرکلاسها حاضرشوند و بتوانند درسها و آموزشهایشان را بهتر درک کنند و بپذیرند، حالا به نظر میرسد که موضوع سلامت جسمی نوجوانان ابتدایی آنچنان جدی شده است که رئیس دانشکده بهزیستی و توانبخشی نسبت به آن هشدار داده و در عین حال تأکید کرده که برای شناسایی و درمان به موقع این اختلالات، ضروری است که تیمهای توانبخشی در مدارس ابتدایی و مهدهای کودک حضور داشته باشند.
سلامت جسم و روان دانشآموزان اهمیت زیادی هم برای خانواده و هم برای کادر آموزشی مدارس دارد، زیرا تضمینکننده موفقیت تحصیلی دانشآموزان خواهد بود. قبل از شروع مدارس، انجام تستها و ارزیابیهای مختلف برای دانشآموزان بسیار اهمیت دارد. اهمیت این موضوع از آن جهت است که با انجام این ارزیابیها شناخت کافی در رابطه با تک تک دانشآموزان به وجود آید و در عین حال ازبروز مشکلات بعدی جلوگیری شود. به عنوان مثال دانشآموزی که کندتر مینویسد نیاز به زمان بیشتری برای نوشتن دیکته و یا رونویسی دارد. در چنین حالتی اگر این ویژگی وی شناخته شود، معلم با آگاهی ازاین موضوع فرصت بیشتری به او میدهد که باعث میشود اعتماد به نفس و انگیزه دانشآموز آسیب نبیند. یا دانشآموزی که توجهش سریع به محیط و صداها پرت میشود باید که در قسمتهای خاصی از کلاس بشیند که فضایی آرامتر دارند.
در گذشته معاون پیشگیری، تشخیص و توانبخشی آموزش و پرورش استثنایی وقت کشور گفته بود: ۵۰ هزار دانشآموز با نیازهای ویژه در مدارس عادی مشغول تحصیل هستند اما از سازمان آموزش و پرورش استثنایی خدمات دریافت کنند. اما نکته اینجاست که برای جلوگیری از بیشتر شدن این آمار باید دانشآموزان ابتدایی و بخصوص کلاس اولیها، سلامتشان مورد ارزیابی قرار گیرد.
برای همین آموزش و پرورش از چند سال قبل اقدام به انجام تستهای سلامت برای دانشآموزان ابتدایی کرده است. ارزیابیها و تستهای مورد نیاز به دو دسته ارزیابیهای عصب - شناختی و ارزیابیهای جسمی تقسیم میشوند. در این تستهای سلامت احتمال وجود آزمون اختلال یادگیری خاص، تست عملکرد کلی شناخت، ارزیابی و تستهای تخصصی اختلال یادگیری، تستهای اسکلتی و عضلانی، تست صافی کف پا و.... انجام میشود
تلنگری دوباره
با این حال چند روز قبل سید علی حسینی، رئیس دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی با اشاره به شیوع ۶ درصدی اختلالات یادگیری در کودکان، تأکید کرد که برای شناسایی و درمان به موقع این اختلالات، ضروری است که تیمهای توانبخشی در مدارس ابتدایی و مهدهای کودک حضور داشته باشند. وی افزود: «بسیاری از اختلالات یادگیری در دوران پیشدبستانی و اوایل دوران ابتدایی شناسایی میشوند، بنابراین ورود تیمهای توانبخشی به این مدارس میتواند در تشخیص سریع و ارائه درمان به موقع بسیار مؤثر باشد. »
حسینی همچنین با ذکر اینکه علاوه بر تشخیص اختلالات یادگیری، آموزش معلمان در تعامل با تیمهای توانبخشی میتواند به بهبود شرایط آموزشی کودکان کمک کند تأکید کرد: در واقع معلمان با آشنایی بیشتر با روشهای توانبخشی میتوانند در کلاس درس بیشترین کمک را به کودکان مبتلا به اختلالات یادگیری ارائه دهند.
به گفته وی برخی اختلالات ماننداوتیسم و فلج مغزی معمولاً توسط گروههای پزشکی متخصص شناسایی میشوند و برای درمان این اختلالات، مداخلات توانبخشی به همراه تشخیص و درمان دارویی توسط متخصصان مختلف از جمله پزشکان اطفال و مغز و اعصاب بسیار حائز اهمیت است.
اما برای دانشآموزانی که دچار اختلالات مختلف در بخش توانبخشی هستند، چه تمهیداتی برای درمان آنها در نظر گرفته شده است؟ حسینی در این زمینه معتقد است که پوشش بیمهای خدمات توانبخشی برای کودکان مبتلا به اختلالات یادگیری، جسمی و حرکتی بسیار مهم است چرا که اصولاً دسترسی عادلانه به این خدمات میتواند به شناسایی زودهنگام اختلالات و درمان مؤثر آنها کمک کند.
شاید محقق نشود!
یحیی سخنگویی، دکترای تخصصی فیزیوتراپی. استادیار گروه فیزیوتراپی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی اما معتقد است که به نظر نمیرسد که دولت بتواند از پس هزینههای حضور متخصصان توانبخشی در مدارس برآید: فکر میکنم چنین پیشنهادی محقق نخواهد شد چرا که اولاً مشغله کادر متخصصان توانبخشی به قدری زیاد است که اصولاً نمیتوانند چنین بار سنگینی را به دوش بکشند و ثانیاً، اگر هم بخواهند وارد چنین چرخهای شوند، دولت نمیتواند از پس خواستهای مالی آنها برآید و برای همین متخصصان این بخش نیز حاضر نخواهند بود که در مدارس باشند. مثل وقتی که بیماری نیازمند آب درمانی است اما پزشک حاضر نیست با وی به استخر برود و آنجا فیزیوتراپی را برای وی انجام دهد.
وی اما در عین حال معتقد است که این اتفاق میتواند بسیار مثمر ثمر باشد: مثلاً اگر کودکی دچار ضعف عملکرد اسکلتی باشد، مسلماً متخصصان توانبخشی بسیار بهتراز هر کسی میتوانند از عهده تشخیص و درمان آن برآیند کمااینکه در بسیاری از کشورها، متخصصان این رشته جایگاه بالایی دارند و والدین یا اولیای مدرسه نیز برای مشکلات فیزیکی و جسمی دانشآموزان، آنها را پیش این متخصصان میبرند.
این متخصص توانبخشی با بیان خاطر های در مورد دوره فعالیت مدیریتی خودش در بهزیستی میگوید: با همین دیدگاه در اوایل دهه ۹۰ طرحی را برای پایش سلامت دختران نوشتم که اتفاقاً با استقبال خوبی از سوی وزیر وقت و سایر دست اندرکاران روبرو شد. با همان طرح، بیش از ۵/۳ میلیون دانشآموز دختر دوره راهنمایی مورد ارزیابیهای جسمی حرکتی قرار گرفتند.
از مدرسه تا جامعه
سخنگویی با ذکر مثالی دیگر در مورد لزوم حضور کارشناسان توانبخشی در مدارس یا مناطق آموزش و پرورش نیزمی گوید: بچههای ما حتی اگر سالم وارد مدرسه شوند، ۶ سال را در پشت میز و نیمکتهایی مینشینند که ثابت هستند و اندازه آنها تغییر نکرده است. این درحالی است که قد و هیکل دانشآموز بزرگتر شده است. یا دانشآموز باید بداند که کوله پشتی مدرسه خود را چطورحمل کند تا آسیب نبیند. اینجاست که حضور یک کارشناس توانبخشی ،پررنگ میشود. ولی در غیر اینصورت وضعیت همین میشود که الان شاهد آن هستیم و هر سال بر تعداد دانشآموزانی که از مشکلات جسمی و حرکتی رنج میبرند، بیشتر خواهد شد.
وی ادامه میدهد: این در حالی است که بدن دانشآموز در دوره نوجوانی و جوانی قوی است و برای همین شاید چنین اختلالهایی چندان به چشم نیاید، ولی قطعاً در آینده وقتی وارد بازار کار میشود یا پا به سن میگذارد این افراد را تحت تأثیر قرار میدهد. مثلاً چند وقت قبل خانم دکتر جراحی پیش من آمده بود که به خاطر آنکه از ناحیه گردن درد میکشید، نمیتوانست جراحی کرده و از تخصصاش استفاده کند. در حالیکه اگر مشکل این فرد در دوران مدرسه و دانشآموزی تشخیص داده میشد، بسیار سادهتر میشد آن را درمان کرد و حالا وی مجبور نبود با آنهمه درس خواندن و تخصص، بیکار باشد و نتواند از تخصصاش استفاده کند. بنابراین معتقدم دولت و آموزش و پرورش باید به طور جدی به موضوع حضور توانبخشی در مدارس نگاه کنند.