درباره رتبه‌بندی‌های بین‌المللی دانشگاهی

در هفته گذشته، خبری مبنی بر اینکه هفت دانشگاه ایرانی در جمع 500 مؤسسه برتر مهندسی و فناوری جهان در رده‌بندی «مؤسسه تایمز» در سال 2017 قرار گرفته‌اند، منتشر شد. در میان این هفت مؤسسه، نام یک دانشگاه صنعتی تازه‌تأسیس در شهرستان در کنار دانشگاه‌هایی مانند تهران، شریف و تبریز به چشم می‌خورد. این موضوع موجب شد در محافل دانشگاهی بحث‌هایی له و علیه این موضوع و اهمیت آن شکل بگیرد. موضع موافقان این رده‌بندی، آن بود که به‌هرحال هر مؤسسه آکادمیک در دنیا که توجه بیشتری به معیارهای رده‌بندی بین‌المللی بکند، امکان آن را می‌یابد تا جایی بالاتر برای خود در این رده‌بندی‌ها بیابد و چه خوب است که همگان، به‌ویژه دانشگاه‌ها و پژوهشگاه‌های مهم‌تر و معتبرتر ما، توجه بیشتری به این رده‌بندی‌ها و معیارهای آن داشته باشند و حداقل در «ارائه واقع‌بینانه دستاوردهای موجود»، کوتاهی یا بی‌اعتنایی نکنند. موضع منتقدان بر این نکته تمرکز دارد که اعتبار و سابقه آکادمیک را نمی‌توان الزاما با بالارفتن (یا بردن) رتبه در این رده‌بندی‌ها (گاه به‌هرترتیب و دستاویز ممکن) به دست آورد. از بعضی دانشگاه‌های عربستان هم مثال می‌زنند که به شیوه‌های مختلف، سعی در جذب استادان معتبر بین‌المللی دارند که گاه حتی پایشان را نیز به عربستان سعودی نمی‌گذارند؛ ولی با دریافت حق‌الزحمه‌های درخور توجه پژوهشی و تشویق‌های مختلف، راضی می‌شوند به‌عنوان همکار فلان دانشگاه عربستان را به ‌عنوان کاری خود بیفزایند و در مقالات بیاورند و همچنین بدون آنکه همکاری از عربستان مشارکت علمی چندانی در تهیه یک مقاله یا انجام پروژه پژوهشی یا به‌ثبت‌رساندن اختراعی معتبر انجام داده باشد، صرفا به ‌دلیل بهره‌مندی از همان مزایای مالی مربوطه، نام یک یا چند همکار از آن دانشگاه را به‌عنوان دستیار و نویسنده همکار یا پژوهشگر همراه بیاورند و بر این مبنا، جایگاه چند دانشگاه عربستانی در دهه اخیر به‌سرعت در جدول‌های یادشده رشد کرده است؛ بدون آنکه واقعا مشارکتی عملی در پژوهش‌های علمی کرده باشند یا اساسا پژوهش علمی مهمی در آن کشور انجام شده باشد. این نظرهای موافق و مخالف همه واجد جنبه‌هایی از واقعیت است؛ ولی از دیدگاه نگارنده چند نکته مهم از نظر وضعیت علمی ما و این رتبه‌بندی‌ها وجود دارد: 
1- این رتبه‌بندی‌ها به‌هرحال در دنیای کنونی هر سال انجام می‌شوند و بخشی از توجه دانشگاه‌ها و پژوهشگاه‌های کشورهای مختلف برای جلب و جذب نخبگان علمی (پژوهشگران و استادان ممتاز و همچنین دانشجویان نخبه و باکیفیت‌تر) به همین رده‌بندی‌ها و رقابت در آنها و تلاش در راستای ایستادن در رتبه‌های بالاتر مربوط می‌شود. 
2- این رتبه‌بندی‌ها اهمیتی بعضا حیثیتی برای کشورها دارند...
چراکه قرارگرفتن دانشگاه‌های بیشتری از یک کشور در دهک‌ها و صدک‌های بالاتر، به ‌نوعی نشانگر بخشی از اعتبار و حیثیت علمی آن کشور است. 
3- در زمینه بحث‌شده (مهندسی و فناوری)، بر اساس آماری که در مجله فوربس در سال 2015 منتشره شده، ایران در رتبه سوم کشورهای دارای فارغ‌التحصیل مهندسی در دنیا قرار دارد! روسیه با 145‌میلیون نفر جمعیت و یک‌ونیم تریلیون دلار تولید ناخالص داخلی، حدود 455‌ هزار مهندس فارغ‌التحصیل، آمریکا با 321‌ میلیون نفر جمعیت و 18ونیم‌ تریلیون دلار تولید ناخالص داخلی، حدود 238‌ هزار مهندس و ایران با 394 میلیارد دلار (حدود 0.4 تریلیون دلار) تولید ناخالص داخلی و 79‌ میلیون نفر جمعیت، 234‌ هزار مهندس فارغ‌التحصیل داشته و در رتبه سوم جهان قرار گرفته است! این موضوع توازنی ناپایدار را نشان داده و به ‌صورت خودکار، نمایانگر تعداد فراوان فارغ‌التحصیلان بی‌کار در رشته‌های مختلف مهندسی در ایران است. 
4- هم‌زمان با رتبه دانشگاه، سرمایه‌گذاری متناسب در تولید فناوری و توسعه صنعتی لازم است. در کشور ما چنین نشده و «بنگاه‌داری» در آموزش عالی و توسعه بی‌حساب‌وکتاب آموزش عالی خصوصی، اگرچه به اشتغال کاذب بعضی از اعضای هیئت علمی و فارغ‌التحصیلان دانشگاهی در رده دکترا کمک کرده و چه‌بسا بخشی از جوانان در سنین بعد از دبیرستان را برای مدتی در بعضی از این شبه‌دانشگاه‌های خصوصی به‌عنوان دانشجو سرگرم کرده است؛ اما حاصل کار را متأسفانه همه می‌دانیم؛ خیل عظیم فارغ‌التحصیلان بی‌کار و روند همچنان گسترده واردات به کشور و بهینه‌نبودن مصرف و شیوه زندگی و مسائل کلان و خرد ملی که کوشش بایسته‌ای نیز برای رفع و حل آنها نمی‌شود (از بحران آب گرفته تا مسئله انرژی، آلودگی هوا، سوانح طبیعی، مهاجرت و نابسامانی‌های اجتماعی). طبیعی است که پاسخ داده‌ شده به همه این نابسامانی‌های آموزش عالی در کشور ما به‌ویژه در دو دهه اخیر از این جنس بوده که «دانشگاه مسئول پرورش دانشجوست و بنگاه کاریابی نیست». گذشته از اینکه این جواب درست و دقیق نیست، آیا توسعه‌دهندگان دانشگاه‌ها نباید به آمایش دانشجویان در کشور و نحوه توزیع نخبگان و فرصت‌های کاری آنها توجه کنند؟ 


5- نکته پایانی آنکه بسیاری از متخصصان طراز اول علمی ایران، این گلایه جدی را دارند که «ما عملا مفت و مجانی مشغول پژوهش به هر شیوه ارزان و کسب دستاورد و نتایج و افتخار علمی برای کشور هستیم و برای کشور رتبه و افتخار کسب می‌کنیم»، ولی این کار که در این سال‌ها به ارزانی انجام شده، با فرسوده‌شدن توان علمی کشور، افسرده‌شدن فارغ‌التحصیلان رده‌بالای تربیت‌شده (به دلیل نیافتن فرصتی برای به‌کارگیری تخصص کسب‌شده در داخل کشور) و رضایت‌نداشتن دانشمندان از وضع زندگی عادی خود همراه بوده است. اتفاق بدتر آنجا می‌افتد که مدیران کلان از این افتخارآفرینی ارزان خوشحال‌تر نیز می‌شوند و برای سال‌های بعد به همین شیوه و حتی بدتر از آن، به کمترکردن بودجه‌ها و اعتبارات پژوهشی و جذب‌نکردن نیروهای متخصص در داخل به دلیل اختصاص‌نیافتن بودجه کافی عادت می‌کنند! البته بهتر است «تعارف را کم کرد و بر مبلغ افزود!»؛ چراکه بسیار بد خواهد بود که این رتبه‌بندی‌ها و جایگاهی که بعضی دانشگاه‌های ما در رتبه‌بندی‌ها به‌حق کسب می‌کنند، به صورت «تعارفاتی» درآیند که جای همه سوءمدیریت‌ها، اتلاف منابع، نبود برنامه‌ریزی و آمایش غلط نیروی تخصصی و علمی در ایران را بگیرد. 
* استاد پژوهشگاه بین‌المللی زلزله‌شناسی و مهندسی زلزله