لزوم برقراری عدالت در توزیع قدرت

ساختار برخی از سازمان‌ها فارغ از اینکه مردم در ادوار مختلف چه جریان سیاسی را برمی‌گزینند، به‌گونه‌ای است که در اختیار یک تفکر خاص هستند و همین مساله موجب شده مجلس و قوه مجریه که میان جریان‌های سیاسی دست‌ به‌دست می‌شوند، متناسب با اینکه چه جریانی در راس این دو قوه وجود داشته، رفتار سیاسی خاص خود را تغییر دهند. از این‌رو زمانی که دولت و مجلس در اختیار جریان اصولگرا و نزدیک به این جریان‌ بود، این مجموعه‌ها باید تلاش می‌کردند سکوت کنند یا توجیه‌گر دولت باشند. از طرف دیگر زمانی که شرایط مانند مجلس ششم، دولت اصلاحات یا دولت فعلی باشد، اصولگرایان نه ‌تنها انتقادات خود را پنهان نمی‌کنند، بلکه سعی کرده‌اند حتی نقاط قوت دولت را هم مطرح نکنند. به میزان در پرداختن به مشکلات و مسائل کشور نوعی بی‌عدالتی در دستور کار مجموعه‌هایی که وظیفه اطلاع‌رسانی دارند، وجود دارد. در چنین شرایطی رئیس‌جمهور در پایان دولت خود مجبور به گلایه از وضع موجود می‌شود. این رویکردها حتی در مسائل فرهنگی هم خود را نشان می‌دهد. در دوره اصلاحات اگر کوچک‌ترین مساله‌ای در حوزه سینما،کتاب و مباحث فرهنگی و هنری مطرح می‌شد، واکنش‌های زیادی به دنبال داشت. به خاطر دستمالی، قیصریه‌ای را به آتش می‌کشیدند، اما زمانی که یک شخص از جناح سیاسی آنها در قدرت حضور یافت، به این نتیجه رسیدند که باید تمام ابزارها برای تقویت وی به کار گرفته و عیوبش پوشیده شود. اگر شخصی مقابل جریان سیاسی آن‌هاست، خدماتش کم‌ دیده و عیوبش برجسته می‌شود. بحث حقوق‌های نجومی که استارت ضوابط دریافتی آن در دولت قبل زده شد، برجسته‌ می‌شود، اما همزمان بحث املاک نجومی در آن سطح مطرح نمی‌شود. اکنون اگر شخصی وابسته به دولت یا شخصی از بستگان مسئولان دولت تخلفی انجام دهد، بدون علت و سندی نظریه‌پردازی می‌کنند و حتی برخلاف قانون از آنها نام ‌برده می‌شود. جامعه نیازمند تغییر و اصلاح این روش‌هاست.
* فعال سیاسی اصلاح‌طلب