روزنامه شرق
1396/09/18
تکريم محمديگرگاني استاد برجسته حقوق عمومي
ايسنا: تعدادي از استادان علم حقوق در مراسم نکوداشتي، از استاد محمديگرگاني تکريم کردند. حميدرضا علومييزدي، معاون پژوهشي دانشگاه علامهطباطبايي در اين مراسم نکوداشت گفت: همه ما معلمها درسمان و دانشمان را تاحدي که ممکن است، به دانشجويانمان منتقل ميکنيم؛ اما چيزي که بايد به دانشجويان آموخت و دانشجو نيازمند آموزش آن است، درس چگونه زيستن و چگونه تکامليافتن است. دکتر محمدي بيش از اينکه استاد برجسته حقوق باشند و بيش از آنکه مباني فلسفي حقوق را در کلاسها آموخته باشند، درس انسانيت را با رفتار، کلام و سيره خود به ديگران ميآموزند. شيوه نگرش ايشان به زندگي براي دانشجويان کلاس سرمشق بود. آنچه دانشجويان را مجذوب ايشان ميکند، بيش از اينکه مربوط به دانش ايشان باشد، مربوط به منش ايشان است. گوهر وجود ايشان از انسانيت و شخصيتی والا و تأثيرگذار است.در ادامه اين مراسم، محمدجواد کاشي، از استادان دانشگاه، با بيان اينکه از سال 62 افتخار شاگردي دکتر محمدي را داشته است، اظهار کرد: در اين چند سال از نزديک با ايشان حشرونشر داشتم و از ايشان بسيار آموختم. حدود 10 ماه پيش که قرار شد چنين جلسهاي برگزار شود، همزمان شد با چاپ کتاب «هستي، متن مقدس» از استاد محمديگرگاني. با مطالعه اين کتاب، تصور کردم بايد متن اقبال را هم بخوانم؛ حقيقتا تازه متوجه شدم که با چه متن مهمي مواجه هستم.او ادامه داد: اصل سخن کتاب بر اين است که لذات حالات عقل ما منظومهاي هستند که آدمي را نميتوان به هيچ کدام از آنها تقليل داد. ايجاد تعادل دروني ميان اين صفات مشخص، تجربهای باطني از هستي عامی است که دکتر تئوري اقبال را در آن پرورش ميدهد. در اين جهان، سازمان و تعادلي است که انرژي آن شيفتگي و عشق است و در نهايت از چنين شناختي، دکتر محمدي حيات سياسي را که اعم از رسالت فرد از تجربه دروني است، تعريف ميکند و ميگويد تا تعادل در عرصه اجتماعي، فرهنگي و سياسي حادث نشود، در فضاي دروني و روانشناختي فرد نیز حاصل نميشود. به عقيده من، در واقع روابط فلسفي اقبال به حسب تجربيات امروزي ما در اين کتاب بازسازي شده است که ميتوان در آن تأمل کرد.اکبري، از استادان دانشگاه علامهطباطبايي، در مراسم نکوداشت استاد محمديگرگاني گفت: نزديک به 40 سال است از ميِ آشنايي با استاد مينوشم، سرمستم، زانو زدهام و ميآموزم. دکتر محمدي و آنطور که من ميگويم محمدآقا، براي من يک آرمان است و به من آموختند بدون آرمان، يک انسان بدون روح هستم. مقصود از آرمان براي من يک افق، يک چشمانداز و يک حجت است. برخي دنبال حجت مسلماني هستند؛ اما او براي من، حجتی انساني براي انسانبودن است. اين عناوين کلمات و شعر نيستند، تجربه زيسته من با اوست.او خاطرنشان کرد: امروز ميخواهم با نسل فرداي ايران حرف بزنم و بگويم ما آرمان داريم، آرمان عدالت، آزادي و معنويت که زندگي هستند و وجود دارند. من آنها را ديدم و با آنها زندگي کردم. ايشان براي من، نسل من و تجربه من، تجربه زيسته و براي فرداي ايران و جوانان ما، آرمانی متجسم است. ما به اين آرمان احتياج داريم؛ انسان بدون آرمان جسم بدون روح است.در پايان اين مراسم، استاد محمد محمديگرگاني که به همراه همسر خود در مراسم حضور داشتند، از يکايک افراد که مراسم را برگزار کردند، تشکر کردند.
سایر اخبار این روزنامه
اتهام عجیب ضراب
وزیر خاص انگلیسیها در تهران
پاسخ رئیسی به ابهامات درباره مالیات آستان قدس
نظر کرباسچی درباره 100 روز اول شهرداری نجفی
دید بلندمدت داشته باشیم نه فرصتطلبانه
انتصاب نمایندگی ولی فقیه و امام جمعه کرمان
ویژه روز دانشجو
خانه شهردار بدون شهردار
تکريم محمديگرگاني استاد برجسته حقوق عمومي
ترامپ چرا این کار را کرد؟
کالبدشکافی دردهای تهران
بیمه از پلاسکو تا کرمانشاه