دور زدن ممنوع!

«باز آمد امید؛ پیروزی اصلاحات و اعتدال»،  «آفتاب اعتدال طلوع کرد» و «سلام امید بر شیخ امید»، اینها برخی از تیترهای روزنامه‌های حامی حسن روحانی در انتخابات ریاست‌جمهوری 1392 هستند که امید و پیروزی اصلاح‌طلبان در آن موج می‌زد.
تنها با گذشت چهار سال آنهایی که در حمایت از حسن روحانی از یکدیگر سبقت می‌گرفتند و نسخه حضور و انتخاب حسن روحانی را برای افکار عمومی می‌پیچیدند، امروز سخن از «عبور از روحانی» به میان آورده‌اند.
البته چرایی این چرخش را به راحتی می‌توان پاسخ گفت. عدم تحقق وعده‌های روحانی و افزایش ناامیدی عمومی از اوضاع اقتصادی و معیشتی، بار مسئولیتی ایجاد کرده که می‌تواند پای ‌اصلاح‌طلبان را به‌عنوان حامیان اصلی روحانی به میان بکشد و موقعیت آنها را در انتخابات آتی به خطر بیندازد.



 چرخش تدریجی از امید
ماجرای تیتر روزنامه‌ها پس از اعلام نتایج انتخابات ریاست‌جمهوری 1396 اندکی متفاوت از سال 1392 بود و یک حقیقت را روشن می‌کرد که کم‌کم سوی امید در چراغ اصلاحات کمرنگ می‌شود: «پیروز شدیم؛ علی برکت‌ا...»، «فتح فردا»، «افق روشن ایران تا 1400» و «وکیل مردم.»
داستان عبور از روحانی و ناامیدی از حسن روحانی از همان فردای انتخابات آغاز شد ولی شیب آن این روزها تندتر شده و تنها نزدیک به چهار ماه پس از تشکیل دولت جدید، صدای ضرورت عبور از روحانی در میان اصلاح‌طلبان بلند شده است.
پیشنهاد استعفا به اسحاق جهانگیری برای عدم سهیم بودن وی در مشکلات و عدم تحقق وعده‌های دولت یکی از صریح‌ترین موضع‌گیری‌ها نسبت به دولت کنونی بود که نشان داد فاصله میان روحانی‌دوستی تا روحانی‌هراسی به اندازه یک تارمو باریک است.
اصلاح‌طلبان این را به خوبی درک کرده‌اند که حمایت آنها از روحانی هزینه‌هایی نیز در میان بدنه اجتماعی خود به بار آورده است؛ هزینه‌هایی که آنها به دنبال یافتن راهی برای فرار از آن و انداختن تمامی بار مسئولیت‌ها بر دوش دولت هستند.
صادق زیباکلام، فعال اصلاح‌طلب اوضاع آینده دولت در سیاست‌هایش را ناامید‌کننده توصیف می‌کند: «کارنامه چندان موفقی را برای ایشان پیش‌بینی نمی‌کنم. به این دلیل که مرکز ثقل دولت دوم آقای روحانی و بزرگ‌ترین مشکلات و چالش‌هایی که با آن روبه‌رو است به مسائل اقتصادی باز می‌گردد. از همین رو نوری برای مشاهده موفقیت اقتصادی دولت دوازدهم به چشم نمی‌خورد.»
در حالی که در دو هفته اخیر و به‌خصوص همزمان با ارائه لایحه بودجه 97 و افزایش قیمت‌ها، توجه به سلبریتی‌های حامی روحانی و اظهار ندامت آنها مورد توجه رسانه‌ها قرار گرفت که نشان می‌داد ظاهرا حمایت از روحانی از سوی حامیان اصلی وی مشروط و بر حسب مقتضیات زمانی بوده است.

 لطفا حساب خود را از دولت جدا کنید
در سال نخست تشکیل دولت اعتدالی در سال 1392 برخی از فعالان اصلاح‌طلب در توجیه حمایت از روحانی به مساله‌ای به نام نرمالیزاسیون و رحم اجاره‌ای بودن دولت اشاره کرده‌اند اما همین مبحث به معنای پشت کردن به روحانی نبود بلکه حضور وی را در پاستور برای عادی‌سازی شرایط سیاسی به نفع اصلاح‌طلبان ضروری می‌دانست.
نگرانی از هزینه‌هایی که ممکن است به پای اصلاح‌طلبان در انتخابات آینده نوشته شود، این جریان را برآن داشت تا در یک شیب ملایم از جایگاه حامی، به‌عنوان حامیان منتقد شناخته شوند و در نهایت زمینه را برای گشودن عقد اخوت و فصل جدایی آماده سازند.
عبدا... نوری از زعما و نیروهای فعال اصلاح‌طلب در دیداری با انجمن دانشجویی فرهنگ و سیاست دانشگاه شیراز، خواهان آن شد تا مطالبه‌گری از دولت به صورت جدی‌تر دنبال شود: «این یک ‏وظیفه ملی است. باید به‌ روشنی اعلام شود که ‏ملت، بنابر تعهداتی که شما داده‌‌اید به شما رأی داده‌اند ‏و ما پیگیر آن تعهدات هستیم.»
شاید اصلاح‌طلبان به خوبی درک کرده‌اند که در میان پایگاه اجتماعی خود به‌عنوان واسطه رای به روحانی بیشتر شناخته می‌شوند تا حامی صرف. برهمین اساس به دنبال سیاستی هستند تا در شرایط کنونی که مطالبات از دولت بالا گرفته آنها نیز به سیل مطالبه‌گران اضافه شوند به جای آنکه پاسخگوی مشکلات باشند!
بر همین اساس، احساس سرخوردگی و ناامیدی سیاسی از دولت دوازدهم به خاطر شرایط اقتصادی، معیشتی و عقیم ماندن وعده‌های سیاسی مانند رفع حصر و استفاده از زنان و اهل سنت در دولت، فصل مشترک بسیاری از نقدهای اصلاح‌طلبان به دولت است.

 آغاز ناامیدی اصلاح‌طلبان از روحانی
صادق زیباکلام که پیش از انتخابات معتقد بود باید مانند مردمک چشم از دولت روحانی حمایت کرد، از ناامیدی اصلاح‌طلبان از دولت می‌گوید: «بعد از دولت جدید آقای روحانی بخشی از اصلاح‌طلبان از دولت ناامید شدند. این ناامیدی و سرخوردگی بسیار گسترده است... . چیزی که دقیق‌تر می‌شود گفت این است که آقای روحانی برای بسیاری از اصلاح‌طلبان زیر سوال رفته و این موضوع در سطح جامعه برای خیلی از کسانی که به آقای روحانی رای داده‌اند نیز دیده می‌شود.»
شاید بتوان، نماد سرخوردگی گروه‌ها و فعالان اصلاح‌طلب را اوضاع اسحاق جهانگیری دانست که به‌عنوان یار کمکی روحانی در مناظرات انتخاباتی بیشترین تلاش را برای تثبیت دولت اعتدال به کار برد اما پس از انتخابات و به اذعان اصلاح‌طلبان، نقشش زیر سایه دولتمردانی چون محمود واعظی، سرپرست نهاد ریاست‌جمهوری و محمد نهاوندیان، معاون اقتصادی رئیس‌جمهور قرار گرفته است.
در سخنرانی اصلاح‌طلبان در روز دانشجو، این‌گونه مسائل به صراحت اعلام شد تا نشانگر روزهای ابری روابط دولت و اصلاح‌طلبان باشد. علی شکوری‌راد، دبیرکل حزب اتحاد ملت سعی کرد عدم مطلوب بودن اوضاع را این‌گونه بیان کند: «شرایط ما از سال ۹۲ بهتر شده است هرچند مطلوب نیست ولی با این همه، شرایط ما روبه جلو است هرچند آقای واعظی جلوی راه ارتباط ما را به دفتر رئیس‌جمهور بسته است و جهانگیری را می‌خواهند محدود کنند.»
به نظر می‌رسد با جدی‌تر شدن فضای مطالبه‌گری به جای پاسخگویی و نقدهای صریح‌تر به دولت، اصلاح‌طلبان قصد دارند خود را قربانی دولت بدانند. برهمین اساس فضای مظلوم‌نمایی به‌شدت در حال پیگیری است. مصطفی کواکبیان، سرخوردگی جریانش را ناشی از بی‌توجهی دولت دانسته: «اصلاح‌طلبان از دولت فعلی سرخورده‌اند و می‌گویند ما با تمام وجود از دولت حمایت کردیم اما در این دوره بیشترین بی‌توجهی به اصلاح‌طلبان شده است. اگر اصلاح‌طلبان پای کار نباشند، مشارکت پایین می‌آید.»  روزنامه بهار نیز، در شماره روز چهارشنبه 22 آذر، صراحتا برای قربانی نشدن اصلاحات، پیشنهاد طلاق را ارائه کرده است: «به نظر می‌رسد که در این سقوط آزاد، اعتماد عمومی نسبت به اعتدالیون یا همان اصولگرایان بزک شده، لازم است اصلاح‌طلبان حساب خود را به مرور از این طیف سوا کرده و خود را قربانی سیاست‌های غیرشفاف این متحد سابق نکنند.»
تمامی این مطالبات و نقدها درست در زمانی از سوی اصلاح‌طلبان ارائه می‌شود که دولت در مخمصه عدم‌تحقق وعده‌ها و افزایش مشکلات قرار گرفته و حامیان اصلی دولت به جای آنکه در این مخمصه وی را یاری کنند و پاسخگوی نقد عمومی جامعه باشند، در حال جدا کردن حساب‌ها هستند، هرچند چنین سیاستی با توجه به سابقه حمایت بی‌قیدوشرط اصلاح‌طلبان در افکار عمومی، ممکن است جوابگو نباشد و سرخوردگی عمومی در انتخابات آینده از اصلاح‌طلبان نمود بیشتری پیدا کند.