صدای زنان بر سیمای هلال

به‌ناز مقدسی| زنی جوان برای مدیریت مجموعه‌ای بین‌المللی آن هم در کشور امارات، انتخاب ویژه‌ای از طرف جمعیت هلال‌احمر ایران بود. عاطفه رئوفی، پزشکی است 37ساله که خیلی زود پای در عرصه مدیریتی گذاشت. او می‌گوید، آرزویش این است که به جای نشستن پشت میز، در مطب باشد و بیماران را مداوا کند اما همیشه منافع جمعی را به منافع شخصی‌اش ترجیح داده و حالا می‌خواهد تمام تمرکزش را به اهداف هلال‌احمر معطوف کند. خانم رئوفی به‌ زودی عازم دوبی است؛ او به‌عنوان نماینده ایران و جمعیت هلال‌احمر به اتاق ریاست مراکز درمانی هلال‌احمر در امارات خواهد رفت تا به‌عنوان نماینده‌ای از ایران، سفیر صلح، بشر دوستی و حفظ کرامت انسانی در مراکز درمانی هلال‌احمر باشد.  خانم دکتر، چند ‌سال دارید و کجا متولد شده‌اید؟
متولد اسفند‌ سال 59 هستم، در لارستان، جنوب استان فارس به دنیا آمده‌ام. هرچند در یکی از ماه‌های سرد زمستان متولد شده‌ام اما آدم گرمی هستم. (باخنده)
 چرا رشته پزشکی را انتخاب کردید؟ علاقه داشتید؟ اجبار خانواده بود؟ یا به خاطر جایگاه شغلی که پزشکی دارد، در این رشته تحصیل کردید؟
من از آن بچه‌هایی بودم که از همان کودکی هرموقع از من می‌پرسیدند می‌خواهی چه کاره شوی، هیچ چیزی به جز پزشکی نمی‌گفتم. می‌دانید که بچه‌ها به اقتضای سن و تجربیات‌شان یک روز می‌گویند می‌خواهم آرایشگر شوم، یک روز می‌گویند معلم یا مهندس و خلبان. ولی مادرم می‌گوید؛ تو هیچ‌وقت هیچ چیز دیگری نگفتی و همیشه گفتی می‌خواهم دکتر شوم.


 پزشکی یک رشته و شغل ویژه در همه جهان است، خیلی‌ها آرزویش را دارند اما موفقیت در آن به آسانی به دست نمی‌آید؛ برای عاطفه رئوفی که در یکی از شهرهای جنوبی کشور بزرگ شده، خانم دکترشدن سخت بود؟
راستش من برای پزشک‌شدن خیلی زحمت کشیدم. مقتضیات شهرستان و امکاناتی که برای خیلی از هم‌نسلانم در شهرهای بزرگ بود، برای من وجود نداشت. من هیچ‌وقت نه معلم خصوصی داشتم و نه به کلاس کنکور رفته‌ام. بنابراین بیشتر فضای زندگی من با تحصیل گذشته است.
 تابه‌حال در طول دوران تحصیل و کار از خانواده و شهرت دور شده‌ای؟
بله. به ‌هرحال بعضی از چیزها دست خود آدم نیست. تحصیلات قبل از دیپلم را در لار گذراندم اما پزشکی عمومی را در دانشگاه شیراز خواندم. بعد از فارغ‌التحصیلی دوباره به منطقه خودمان برگشتم و طرحم را در آن‌جا گذراندم. بعدش برای تخصص داخلی به دانشگاه ایران، در تهران رفتم. به این دلیل که نسبت به منطقه خودمان تعصب داشتم، دوباره بعد از فارغ‌التحصیلی به لار برگشتم. می‌خواستم طرحم را در آن‌جا بگذرانم که در فراخوان هیأت علمی دانشگاه ایران شرکت کردم. 6ماه معاون آموزشی دانشگاه بودم و بعد هم رئیس دانشگاه شدم و در همان دیار ماندگار شدم.
 چه‌ شد که به‌عنوان رئیس مراکزدرمانی هلال‌احمر در امارات انتخاب شدید؟
راستش من اصلا فکرش را نمی‌کردم که انتخاب شوم، چون بحث ادامه ‌تحصیل من پیش آمده بود و برای فوق‌تخصص قبول شده بودم و حتی قصد داشتم ریاست دانشگاه علوم پزشکی لار را هم رها کنم و ادامه تحصیل دهم تا با درجه بالاتری از تحصیل دوباره برگردم. مخصوصا که در آن‌جا فوق‌تخصص این رشته هم وجود ندارد؛ ولی وقتی از طرف جمعیت هلال‌احمر به من خبر دادند که یکی از کاندیداها برای ریاست مراکزدرمانی هلال‌احمر در امارات هستم، خیلی تعجب کردم، اما به ‌هرحال گفتم که گزینه پیشنهادی خوبی است و منتظر می‌مانم که از سد مراحل گزینشی و استعلام‌ها گذر کنم. درنهایت هفته گذشته داخل جلسه‌ای در دانشگاه بودم و اصلا به تلفن و اینترنت دسترسی نداشتم تا این‌که بعد از جلسه متوجه شدم حکم من به‌عنوان رئیس مراکزدرمانی امارات ابلاغ شده است.
 گفتید از این‌که انتخاب شدید، تعجب کردید. چه چیزی شما را متعجب کرد؟
همیشه فکر می‌کردم روسایی که برای چنین پست‌هایی انتخاب می‌شوند، حداقل باید مسن‌تر از من باشند یا دست‌کم افرادی انتخاب می‌شوند که مشهورتر باشند.
 اما شما قبل از این هم سمت مدیریتی داشته‌اید و رئیس دانشگاه علوم پزشکی و مراکزدرمانی لار هستید.
بله. ولی سطح مدیریت در مراکزدرمانی هلال‌احمر امارات سطحی بین‌المللی است. آن زمان که برای ریاست دانشگاه لارستان انتخاب شدم، یکی از دلایلش این بود که بومی آن منطقه بودم. چراکه در منطقه ما بومی‌بودن تعصب خاصی را ایجاب می‌کند و باعث می‌شود مدیران با انگیزه‌تر کار کنند.
 خانم دکتر، شما دو چالش پیش‌روی خود دارید، یکی این‌که نسبت به سرزمین و شهرتان خیلی تعلق خاطر و تعصب دارید اما حالا در امارات و یک کشور دیگر باید مشغول به کار شوید و دوم این‌که شما به‌عنوان یک مدیر زن وارد جامعه‌ای مردسالارانه مثل امارات می‌شوید، جامعه‌ای که تاکنون بارها و بارها نسبت به انتخاب زنان در پست‌های مدیریتی مخالفان جدی داشته است. این دو چالش را چطور می‌بینید؟
بین‌المللی‌بودن ابعاد کار در بیمارستان امارات به‌طور قطع حیطه جدیدی است که من تاکنون تجربه‌اش نکردم. کارکردن درقسمت بین‌المللی جمعیت هلال‌احمر شاخص‌ترین قسمت کار برای من است. به این دلیل که در حیطه فعالیت‌های بین‌المللی، علاوه بر این‌که باید هنر برقراری تعامل با ملل مختلف را داشته باشی، این فرصت را داری تا اعتبار کشور و نظام جمهوری اسلامی ایران را به مردم سایر ملت‌ها نشان دهی. در مورد مقوله زن‌بودن قطعا همین‌طور است اما این موضوع در خود دولت امارات هم وجود دارد و تنها مختص ایران نیست. همین که دولت امارات زنان را به‌عنوان وزیر شادی و رفاه انتخاب می‌کند، نشان می‌دهد در آن‌جا هم انتخاب زن‌های توانمند در پست‌های حساس و کلان مدیریتی مهم است. اتفاقا ‌سال گذشته من برای یک دوره مدیریتی به دانشگاه ‌هاروارد رفته بودم و در یکی از کلاس‌ها به استادم گفتم که در ایران اگر من به‌عنوان یک زن بخواهم به جایگاهی برسم، مجبورم 5، 4برابر مردها انرژی بگذارم تا خودم را ثابت کنم. استادم گفت، چرا فکر می‌کنی این موضوع فقط مختص به کشور تو است؟ در همه جای دنیا همین‌طور است؛ در این‌جا در قلب آمریکا هم زنان باید بیشتر از مردان برای جایگاه‌های مختلف شغلی و اجتماعی تلاش کنند.
 رویکردتان برای برخورد با مشکلات و چالش‌هایی که ممکن است در امارات برای شما به وجود بیاید، چیست؟
ببینید این حیطه برای من کاملا جدید است و نمی‌توانم با قاطعیت بگویم که با چه نگاه و مشکلاتی در این حوزه مواجه خواهم شد، اما با این حال اصلی‌ترین رویکرد من در مدیریت مراکزدرمانی هلال‌احمر در امارات ایجاد فضایی آرام و صلح‌آمیز است. فضایی که به همه مردم جهان با هر ملیت و هر رنگ پوست و نژادی نشان دهد که ما به دنبال صلح هستیم و دست بیماران نیازمند به کمک را خواهیم گرفت.
 خانم دکتر، صلیب‌سرخ و جمعیت هلال‌احمر 4 هدف کلی اعم از تلاش برای تسکین آلام بشری، تأمین احترام انسان‌ها، حمایت از زندگی و سلامت انسان‌ها و کوشش در جهت برقراری دوستی و تفاهم متقابل و صلح پایدار میان ملت‌ها دارند. شما یک پزشک هستید با نگاهی بین‌المللی به حیطه درمان بیماران، بنابراین فکر می‌کنید در حوزه مدیریت مراکزدرمانی هلال در امارات به کدام‌یک از این هدف‌ها کمتر پرداخته شده و کدام هدف را باید بیشتر تقویت کنیم؟
تا این لحظه، اطلاعات من از فضا و کیفیت خدماتی که در بیمارستان و مراکزدرمانی ارایه می‌شود، ناشی از انتقال تجربیات افرادی است که در آن‌جا کار کرده‌اند. مطمئنا تلاش‌های زیادی در آن‌جا شده اما برداشت من این است که باز هم جای کار زیاد است. شاید با یک پروتکل خوب بتوانیم این 4 هدف کلی و بین‌المللی را با هم جلو ببریم و کمبودهای گذشته را رفع کنیم. بنابراین می‌بایست سوار بر سیستم شوم تا مشکلات را ببینم و ارزیابی جدی از این فضا داشته باشم. بگذارید بعد از چند صباحی کارکردن و ارزیابی فضای کار در این‌باره مستندتر اظهارنظر کنم.
 در دوره ریاست دانشگاه علوم پزشکی و مراکزدرمانی لارستان چه کارهایی انجام دادید؟
اقلیم خاص و پراکندگی جمعیتی و قومیتی که در لار وجود دارد، مدیریت خاصی را می‌طلبید. به‌ هرحال من هم به‌عنوان یک فرد بومی در منطقه دلم می‌خواست برای لار اتفاق خوبی بیفتد. در این مدت هم اتفاقات خوبی رقم خورد. مثلا خیرین وارد عرصه ساخت بیمارستان سرطان شده‌اند یا مرکز رادیوتراپی را در لار ساخته‌اند. البته قبل از ریاست من هم خیّران وارد عمل شده بوده‌اند اما روند کارها سرعت کمتری داشت. من سعی کردم از این جریان‌ها حمایت کنم تا زودتر به نتیجه برسد. امیدوارم این روند بعد از من هم استمرار داشته باشد و شامل موفقیت‌های شهرستان لار درحوزه بهداشت و درمان باشیم.
 بحث خیرین پیش آمد؛ همان‌طور که می‌دانید، فعالیت‌های داوطلبانه و خیرخواهانه ماهیت وجودی جمعیت هلال‌احمر است. شما که از نزدیک با فعالیت‌های خیرین آشنایی دارید، چه مشکلاتی را سر راه آنها می‌بینید؟
مشکلات زیادی سر راه خیرین وجود دارد. ببینید خیرین به این دلیل وارد عرصه خدمت می‌شوند تا بتوانند باری را از روی دوش یک مجموعه یا جامعه بردارند، اما شاید دولت نتوانسته خیلی به آنها کمک کند و به تعبیری باری روی دوششان نگذارد! مثل همین مراحل پیچیده‌گرفتن مجوزها برای ساخت‌وساز، مالیات‌ها یا گمرک مشکلاتی است که بر سر راه خیرین و فعالیت‌های خیرخواهانه وجود دارد. فکر می‌کنم دولت باید نگاه ویژه‌تری نسبت به بحث فعالیت‌های داوطلبانه داشته باشد تا گره‌های قانونی که بر سر راه خیرین وجود دارد، ساده‌تر باز شود. شاید اگر در همه حوزه‌ها طرح‌های مشارکتی بین خیرین و دولت تعریف کنیم، بسیاری از این گره‌ها باز شود. مثلا ما در وزارت بهداشت یک طرحی به نام پنجاه، پنجاه داریم. این نوع طرح‌ها که مشارکت بین مردم و دولت است، ایجاد انگیزه بیشتری برای فعالیت‌های خیرخواهانه خواهد کرد.
 شما به حوزه بین‌المللی وارد شده‌اید، چه نگاهی به فعالیت‌های داوطلبانه در حوزه بهداشت و درمان فراتر از مرزها دارید؟ فکر می‌کنید چطور می‌توان فرهنگ داوطلبی در حوزه درمانی مثل تمایل به ساخت‌وساز بیمارستان، تأمین وسایل و امکانات بیمارستانی یا اهدای عضو را از طریق جمعیت هلال‌احمر ایران به فرهنگ ملت‌های دیگر تزریق کرد؟
در حوزه بین‌المللی فرهنگ داوطلبی و فعالیت‌های خیرخواهانه به رسانه و کار ژورنالیستی نیاز داریم. فضای مجازی را هم در این حیطه نباید دست‌کم گرفت. ما می‌توانیم فرهنگ ایثار و از خودگذشتگی را که حتی در قرآن هم به آن اشاره شده، با هنری مثل قلم ژورنالیستی، فیلمسازی، نمایش و غیره به مردم جهان به‌عنوان یک حرکت انسان‌دوستانه معرفی کنیم.
 خانم دکتر، چه تفاوت‌هایی بین فضای درمانی در حوزه بهداشت و درمان با فضای درمانی در هلال‌احمر وجود دارد؟
فضای درمانی و هلالی هر دو خدماتی هستند و به‌طورکلی حوزه بهداشت و درمان در خدمت مردم است. اساسا در این حوزه رسالت اولیه که برای همه پزشکان و پرستاران تعریف می‌شود، این است که ما قسم خورده‌ایم برای مردم و رضای خدا در جهت کیفیت سلامت مردم کار کنیم، اما به ‌هرحال به دلیل این‌که پزشکی یک شغل هم محسوب می‌شود، مراودات مالی هم در آن تعریف شده است. این همان نقطه تمایز فضای درمانی و هلالی است. منظورم این است که در حوزه درمان ممکن است برای پزشکان مسائل مالی هم اولویت داشته باشد اما در حوزه هلال‌احمر این موضوع بسیار کمرنگ است و بیشتر معطوف به خدمات رایگان و داوطلبانه است.
 شما که برای به دست‌آوردن جایگاه‌تان سال‌ها تلاش کرده‌اید، کارکردن در کدام فضا را ترجیح می‌دهید؟
به ‌نظر من زیبایی کار درمانی در هلال‌احمر همین فعالیت داوطلبانه بدون چشمداشت مالی است که کار یک پزشک را زیباتر می‌کند. برای من به‌طور خاص کارکردن در فضای هلالی خیلی جذاب است.  
 نکته‌ای در این بحث وجود دارد؛ سال‌ها قبل که جمعیت شیر و خورشید ایران در امارات مراکز درمانی و بیمارستان تأسیس کرد، این کشور هنوز فقیر بود و به‌طبع تأسیس این مراکز درمانی جنبه حمایتی داشت؛ اما امروز امارات کشور ثروتمندی است، نگاه شما به مدیریت این مجموعه در کشور ثروتمندی مثل امارات چیست؟ آیا هنوز هم باید نگاه حمایتی داشته باشیم یا جنبه اقتصادی هم مهم است؟
ما پزشک‌ها اگر نگاه اقتصادی به کارمان داشته باشیم، قطعا پست‌های مدیریتی نمی‌پذیریم (باخنده)؛ چون اگر نگاه اقتصادی داشته باشیم الان باید در مطب‌های‌مان نشسته باشیم و خیلی راحت پول در بیاوریم. وقتی پزشک‌ها مسئولیت اجرایی می‌پذیرند مسائل اقتصادی برای آنها اولویت نیست. بنابراین فرقی بین کار‌کردن در ایران و امارات وجود ندارد به‌خصوص که به ‌طور قطع کارکردن در پست مدیریتی خارج از کشور سختی‌ها و مصايب خاص خودش را دارد. به‌طور مشخص نگاه من هم به ریاست مراکز درمانی هلال در امارات نگاه اقتصادی و مالی نیست. این مجموعه متعلق به ایران است و می‌تواند بر اساس اهداف چهارگانه صلیب‌سرخ و هلال‌احمر محلی باشد؛ برای ارایه خدمات و حمایت از همه مردم دنیا. من احساس می‌کنم بايد ما در آن‌جا از دانش پزشکان و مهارت پرستاران ایرانی یک مدلی بسازیم و این مدل را در کشورمان الگو کنیم.
 اگر بخواهید از پتانسیل نیروهای انسانی و علمی داخل کشور استفاده کنید یا مراکز درمانی را با استانداردهای روز دنیا تطبیق دهید، به‌ هر حال به درآمد نیاز دارید.
حتما همین‌طور است اما درآمد برای ما در اولویت نخواهد بود و درآمدزایی برای بیمارستانی كه زیرمجموعه جمعیت هلال‌احمر است، رسالت تعریف‌شده‌ای نیست؛ اما به‌ هر حال باید یک مغز متفکر اقتصادی در مجموعه وجود داشته باشد تا حداقل دخل‌ و خرج بیمارستان با هم برابر باشد. قرار نیست که به هر قیمتی افزایش درآمد داشته باشیم.
 یکی از مسائلی که در مدیریت مراکز درمانی با آن مواجه خواهید شد مسائل رقابتی است. در حال حاضر در امارات بیمارستان‌ها و مراکز درمانی وجود دارد که با توجه به درآمد بالایی که از خدمات خود به دست می‌آورند، امکانات و تجهیزات بیشتری را هم به مراجعه‌کنندگان ارایه می‌دهند؛ نگاه شما به فضای رقابتی و رقبا چیست؟
من فکر می‌کنم مردم چه در ایران و چه در هر نقطه‌ای از دنیا به زرق ‌و برق یک مجموعه درمانی نگاه نمی‌کنند. اینجاست که حفظ کرامت انسان‌ها به ‌عنوان یکی از اهداف چهارگانه هلال‌احمر باید مورد توجه قرار بگیرد. قطعا مردم به نظم، احترام و فضای آرام یک مرکز خدماتی اهمیت بیشتری می‌دهند.
 یکی از اولویت‌های هلال‌احمر در حوزه سلامت بحث توریست‌درمانی است. برای ارتقای این هدف چه کارهایی باید انجام شود؟
به نظر من در مراکز درمانی هلال‌احمر در دوبی به خودی خود توریست‌درمانی انجام می‌شود. معتقدم مردمی که از هر ملیت و قومیتی به مراکز درمانی هلال‌احمر در خارج از کشور مراجعه می‌کنند علاوه بر خدمات درمانی که می‌گیرند یک تکه از فرهنگ ما را هم می‌گیرند و با خود می‌برند. درواقع در این مراجعات و تعامل بین کادر درمانی و بیماران پنجره‌ای رو به فرهنگ ما باز می‌شود. بنابراین باید کمی فراتر برویم و بیمارستان را تنها مکانی صرفا درمانی نگاه نکنیم تا بتوانیم در این مراکز اهداف چهارگانه صلیب‌سرخ و جمعیت هلال‌احمر ایران را نیز در این تعاملات اجرایی کنیم. مطمئن هستم که این کار انجام‌پذیر است فقط ما باید تلاش کنیم تا چیزی را به مردم ارایه دهیم که هم از لحاظ قیمت و هم از لحاظ کیفیت در حدی باشد که بیماران و همراهانشان کاملا رضایت داشته باشند. از طرف دیگر فکر می‌کنم برای ارتقای بحث توریست‌درمانی باید برای این حوزه جذابیت و امتیازاتی ایجاد کنیم تا یک بیمار ایرانی به جای این‌که برای درمان به ترکیه برود، به مراکز هلال‌احمر در خارج از کشور بیاید؛ مراکزی که متعلق به خودش، فرهنگش و هم‌زبانش است.
 ساختمان اصلی بیمارستان و مراکز درمانی هلال‌احمر در امارات در کدام شهر است؟
شهر دوبی.
 قبلا به امارات و دوبی رفته‌اید؟
بله؛ من به دلیل این‌که اقوام و وابستگانی در دوبی دارم قبل از این هم زیاد به دوبی سفر کرده‌ام.
 ازدواج کرده‌اید؟
بله یک‌ سال پیش ازدواج کردم.
 نظر همسرت در رابطه با مهاجرت به کشور امارات چیست؛ موافق است، با شما می‌آید؟
جالب است که بگویم همسر من قبل از من آن‌جا بود؛ خانواده همسر من بیش از 50‌سال است که در دوبی زندگی می‌کنند و همسرم هم الان ساکن آن‌جا است. یکی از کسانی که خیلی از این موضوع استقبال کرد، همسرم بود.
 همسرت هم پزشک است؟
نه؛ روانشناس است و علاوه بر آن رئیس پیام‌نور ایران در دوبی است.
 به عنوان یک فرد ایرانی که باید به کشوری دیگر برای خدمت بروید با فضای کار و اقلیم امارات برای کارکردن راحت هستید؟
امارات به منطقه ما یعنی لارستان دور نیست. اتفاقا ما خیلی لارستانی مقیم امارات داریم که از سال‌ها قبل به دلایل مختلف اقتصادی و تجاری به این کشور مهاجرت کرده‌اند. امکان ندارد که یک لاری به امارات سفر کند و احساس غربت کند. در بازارها هم که بروید، خیلی از کسبه ریشه‌های لاری دارند و حتی با زبان لاری صحبت مي‌کنند؛ بنابراین شاید ما لارستانی‌ها در امارات خیلی احساس غربت نکنیم.
 به‌ نظر شما نگاه مردم به زنانی که در سطوح کلان مدیریتی کار می‌کنند، چیست؟
برای مردم نتیجه کار مهم است. وقتی به زنان فرصت داده شود و نتیجه کار آنها در سطح جامعه دیده شود، مطمئنا مردم هم نتیجه کار را که ببینند، به جنسیت توجه‌ای نمی‌کنند؛ هر چند که اگر خانم باشد قطعا بیشتر تحسینش می‌کنند.
 خانم دکتر، شما یک بانوی جوان هستید که حالا بر اساس توانایی‌ها و تلاش‌هایش توانسته خیلی زودتر از آنچه ممکن است برای خیلی‌ها اتفاق بیفتد، قرار است در سطح بین‌المللی کار کند. 10‌ سال دیگر دوست دارید خودتان را کجا ببینید؟
امیدوارم 10‌سال دیگر از حوزه مدیریتی خارج شوم (باخنده)؛ راستش وقتی ریاست دانشگاه علوم پزشکی لار را به من پیشنهاد کردند، انگیزه‌ام این بود که دو سال همه انرژی‌ام را بگذارم و بعد دوباره برگردم به فضای آموزشی و خواندن فوق‌تخصص. الان هم دوست دارم پس از خدمت در جایگاه جدید شغلی‌ام 10‌سال دیگر یک پزشک فوق‌تخصص بسیار ماهر شده باشم و در این حوزه بتوانم کار کنم. در حوزه مدیریتی هم اگر جایی من را بخواهند، سعی می‌کنم کم نگذارم اما آمال و آرزوی خودم این است که بتوانم مطب داشته باشم و از نزدیک با بیماران در تماس باشم؛ چرا که در حوزه مدیریتی به‌ طور مستقیم با بیماران ارتباط ندارم.
 شما الان زن موفقی هستید که شاید خیلی از زن‌ها به‌خصوص آنهایی که در حیطه درمانی کار می‌کنند، دوست داشته باشند روزی در این جایگاه آن هم در سطح بین‌المللی فعالیت کنند. مدیرشدن به چه مهارت‌هایی نیاز دارد؟
من فکر می‌کنم بعضی از فاکتورها ربطی به جنسیت و زن و مرد بودن ندارد. در حوزه پزشکی تبدیل‌شدن به یک مدیر خیلی سخت است؛ چون پزشک‌ها مشغله و دغدغه‌های زیادی دارند. حتی بیماری خاص یک مریض ممکن است آن‌قدر ذهن پزشک را برای درمان بیمارش درگیر کند که شاید وقت گذاشتن برای سیستم مدیریتی توان و انرژی مضاعفی بخواهد. بنابراین شاید خیلی از پزشکان اصلا به مدیریت فکر هم نکنند و به همین خاطر به دنبال کسب مهارت نیز نروند چرا که ما در طول دوره پزشکی درس یا واحدی را نمی‌گذرانیم که تبدیل به مدیر شویم. خب این کار را سخت می‌کند؛ مخصوصا این‌که دنیا به‌سرعت به سمت آکادمیک‌شدن پست‌ها می‌رود. من فکر می‌کنم اگر بخواهیم در سطوح مدیریتی و یا بین‌المللی فعالیت کنیم، باید مهارت‌های مختلفی مثل دوره‌های مدیریتی را بیاموزیم. از طرف دیگر اعتماد‌به‌نفس فاکتور بسیار مهمی است. به دلیل این‌که اگر اعتماد‌به‌نفس یا قاطعیت در کار وجود نداشته باشد، نمی‌توان از سد بحران‌ها گذشت و درنهایت شخصیت یک مدیر را نامتعادل جلوه می‌دهد.
 شما چه فاکتورها و پتانسیل‌هایی برای مدیریت داشتید؟
علاقه شخصی من مدیرشدن بوده است. از همان کودکی وقتی با دوستانم بازی می‌کردم، همیشه سعی می‌کردم من سکان بازی را در دست بگیرم و بچه‌ها را هدایت کنم (باخنده)؛ در برهه‌های مختلف هم سعی کردم تصمیماتی بگیرم که پای منافع خودم در میان نباشد و به منافع طیفی که زیر مجموعه‌ام هستند، فکر کنم. به نظرم این مولفه خیلی برای یک مدیر مهم است. وقتی فقط به منافع خودت فکر نکنی جمعیت مقابلت به تو اعتماد و همراهی‌ات می‌کنند. من همیشه منافع سیستمم را به منافع خودم اولویت داده‌ام؛ مثلا زمانی که می‌خواستم هیأت علمی دانشگاه ایران شوم، به شهرستان رفتم در صورتی که می‌توانستم عضو هیأت علمی دانشگاهی باشم در پایتخت. خب اگر در تهران می‌ماندم قطعا شرایط و امکانات برای من خیلی بهتر بود و می‌توانستم در یکی از دانشگاه‌های مطرح کار کنم ولی من قلبم برای لار می‌تپید و من لار را انتخاب کردم؛ چون فکر می‌کردم باید به مردم شهر خودم که نسبت به پایتخت امکانات کمتری دارند، خدمت کنم. من همیشه می‌گویم لازم است برای یک هدف بخواهیم، اگر بخواهیم امکان ندارد که به دستش نیاوریم.
 در سال‌های اخیر و شاید به ‌طور جدی‌تر بعد از دور دوم ریاست‌جمهوری حسن روحانی مباحث درباره سپردن مسئولیت‌های مهم دولتی به زنان خیلی بیشتر از قبل مطرح شد. با این حال هنوز هم در بدنه دولت آن طور که باید و شاید حضور زنان پررنگ نیست؛ اما جمعیت هلال‌احمر به‌عنوان یک نهاد مردمی که درواقع برابری جنسیتی نیز یکی از اهداف مستتر در هدف‌هایش است، بانویی جوان را برای پستی مهم و حساس انتخاب کرد. این انتخاب را از طرف جمعیت هلال‌احمر نشانه چه چیزی می‌بینید؟
انتخاب من به‌ عنوان یک زن در پست مهم و حساسی مثل این‌جا از طرف جمعیت هلال‌احمر شاید نشانه نگاهی به برابری زن و مرد در جمعیت هلال احمر باشد؛ در واقع نشان می‌دهد که چقدر موضوع برابری در هلال‌احمر پررنگ است و هدف، نتیجه یک کار است، این‌که ما به وسیله تمام آدم‌ها چه زن و چه مرد اهداف جمعیت هلال‌احمر را دنبال می‌کنیم و فرقی بین آدم‌ها و جنسیت‌ها وجود ندارد. این انتخاب، نگاه رئیس جمعیت هلال‌احمر جناب دکتر پیوندی را نشان می‌دهد که قایل به جنسیت نیستند و مطمئن هستند که جوان‌بودن و زن بودن مانعی برای رسیدن به اهداف یک سازمان نیست.
 خانم دکتر شما هم از زن‌ها برای پست‌های مدیریتی مجموعه‌تان استفاده خواهید کرد؟
قطعا؛ با این‌که خیلی وقت‌ها خانم‌ها به من می‌گویند ما نمی‌توانیم، من همیشه یکی از مشوق‌های اصلی‌شان در تحصیل و کار بوده‌ام و از زنان پرتلاش حمایت خواهم کردم.