رای اصلاح‌طلبان برای روحانی کارگشاست

می توان این‌طور گفت که رئیس جمهور مستقر شانس بیشتری از دیگر کاندیداها برای برنده شدن در انتخابات دارد؟
اگر اتفاق خارق العاده ای در دوران ریاست جمهوری نیفتد، مشابه اتفاقی که برای برخی روسای جمهور سابق افتاد و موجب شد دوران ریاست محدود به کمتر از یک دوره بماند (رای عدم صلاحیت مجلس اول به بنی صدر یا شهادت دکتررجایی)، اصل بر انتخاب رئیس جمهور برای دو مرحله بوده است. علت اصلی آن هم این است که عقلانیت حکم می کند که برای تکمیل برنامه های یک رئیس جمهور، چهار سال فرصت کمی است و کاندیداها معمولا در دوران کاندیداتوری نگاهی بلندمدت و هشت ساله به دوران ریاست خود دارند تا بتوانند بخش اعظم برنامه های خود را تحقق بخشند. اکثر مردم هم همین رویکرد عقلانی را به روسای جمهور سابق داشته اند و به نظرم همین روند برای این دوره نیز استمرار یابد.
کارنامه حسن روحانی در دولت یازدهم چه نکته های منفی و مثبتی دارد؟
برای من به عنوان یک ایرانی که از دور، قضایای ایران را رصد می کنم، مهم‌ترین بعد مثبت ریاست جمهوری روحانی این است که اعتبار ایران و ایرانی را بعد از یک دوران هشت ساله به ایران و ایرانیان برگرداند. توفیق برجام در مذاکرات ۵+۱ نه فقط توفیق دیپلماسی ایران بود، بلکه نشان داد، ایران در کنار قدرت مذاکره و چانه زنی، می تواند از موضع قدرت از ارزش های خود عدول نکند و منافع ملی کشور را با عقلانیت و تدبیر پیش ببرد. برجام زمینه ساز اتفاقات مهم اقتصادی و سیاسی بزرگی در کشور بوده است و آن امکان سرمایه گذاری های بدون دغدغه بیشتر در کشور است که مجال بهبود اوضاع را می دهد. نکته منفی کارنامه ایشان به نظرم این است که روحانی نتوانست بعضی از وعده های انتخاباتی اش را محقق کند. البته برخی مسائل مانند حصر شاید از عهده روحانی خارج بوده، ولی برخی عملکردها که در حوزه اختیارات رئیس جمهور هم بود، متناسب با وعده ها و انتظارات نبود.


مثلا چه چیزهایی؟
مثلا بهره گیری از توانمندی های زنان در حوزه های مدیریتی، وزارتی و معاونت ها. یا استفاده از چهره هایی از اقوام مختلف در مسئولیت های مختلف. به علاوه برخی انتخاب‌های روحانی که قابل دفاع نبود و نیست.
ویژگی بارز دولت یازدهم که می تواند برگ برنده  آن معرفی شود، چیست؟
چند مورد به نظرم می تواند موثر باشد: اول در یک نشست آزاد رسانه ای با مطبوعات و رسانه های مختلف شرکت کند و از موانع و مشکلات صادقانه با مردم سخن بگوید. دوم اینکه در صورت امکان برخی همکاران ضعیف که نه فقط ارزش افزوده ای برای دولت ندارند، بلکه رای سوز هم هستند، تغییرکنند و سوم بهره گیری بیشتر از نقش و توانمندی جوانان و زنان و اقوام. و نهایتا اگر جایی اشتباهی رخ داده به راحتی از مردم عذرخواهی کنند.
چه نقاط ضعفی را به‌عنوان پاشنه آشیل دولت می‌دانید؟
اول عدم تحقق برخی وعده های انتخاباتی به‌ويژه در زمینه مشکلات معیشتی مردم. دوم فضای یاس و ناامیدی عمومی به خصوص در بین جوانان و این تلقی که اوضاع با تغییر رئیس جمهور تغییر خاصی نکرده است. سوم هم عدم شفافیت در مواردی که افکار عمومی تشنه شنیدن آنها هستند و رسانه  های مخالف از آنها حسن استفاده را علیه روحانی می کنند. به طور خاص عدم پاسخگویی درباره برنامه های اقتصادی نزدیکان روحانی می‌تواند در افکار عمومی تاثیر منفی داشته باشد.
این‌که می گویند روحانی همه تخم مرغ هایش را در سبد هسته ای گذاشته است را چطور تحلیل می کنید؟
با توجه به توفیق دولت در زمینه مذاکرات هسته ای و عدم توفیق در برخی وعده های دیگر تصور می شود که دولت در زمینه دیپلماسی موفق عمل کرد و با طرف های گفت وگو چانه زنی کرد، ولی در زمینه‌های داخلی دیگر یا موفق نبود یا اراده لازم برای انجام امر را نداشت. در این مدت باقیمانده تا انتخابات، دولت باید سعی کند توفیقات ملموس خود را اطلاع‌رسانی کند؛ چیزهایی که مردم به چشم ببینند و تغییر را درک کنند.
اینکه گفته می شود اصولگرایان به عنوان رقیب روحانی هم متحد نیستند و هم چهره رای‌آوری ندارند را قبول دارید؟
بله، درست است. یعنی هم اختلاف نظر دارند و هم چهره مقبول مشابه جریان مقابل در میانشان نیست. به همین دلیل هم برای فعالیت اصلاح‌طلبان و اعتدالگرایان مانع سازی و مانع تراشی می کنند. با این حال به نظرم هیچ‌گاه نباید رقیب، آن هم رقیبی که اکثر ابزارها را در اختیار دارد دست کم گرفت. ما تجربه هشت سال ریاست جمهوری احمدی نژادی را داریم که با حربه پوپولیسم، اول با پشتیبانی آبادگران به شهرداری تهران دست یافت و بعد بر کشور مسلط شد. البته در آن مقطع، اختلاف اصلاح‌طلبان مجال تسلط را به اصولگرایان داد. ولی الان با توجه به تجربیات تلخ گذشته، به نظرم همه پخته تر عمل خواهند کرد، چه اصلاح‌طلبان و چه اصولگرایان. همچنین مانور قدرت جبهه مردمی نیروهای انقلاب در روزهای اخیر، بازی جدید جریان اصولگراها برای سرپوش نهادن بر اختلاف بین خود است و اعلام اینکه کاندیداهای متعدد برای انتخابات پیش رو دارند و دنبال مکانیزم مناسب برای ورود به انتخابات با کاندیدای واحد هستند. البته مشکلشان این است که هیچکدام از کاندیداهای مطرح شده رای ساز نیستند. تجربه سال های بعد از انقلاب نشان داده که اصولگرایان رای ثابتی دارند، مگر اتفاق خاصی بیفتد که در این رای تغییر جدی حاصل شود.
اصلاحات دوباره از روحانی حمایت خواهد کرد. این برای آنها ناگوار نیست که چهره ای کاملا همخوان با خودشان را در انتخابات ندارند؟
در حالتی که برخی شرایط مجال فعالیت اصلاح‌طلبان را محدود کرده و امکان حضور و معرفی کاندیدایی با تابلو صرف اصلاح‌طلبی برای اصلاح‌طلبان نیست، سیاست حکم می کند با بهره گیری از ظرفیت های موجود کاندیدایی که حداکثر قرابت با سیاست‌هایشان و امکان برنده شدن را دارد، به عنوان کاندیدا انتخاب کنند و این شخص، کسی نیست جز حسن روحانی.
اصلاح‌طلبان به هر حال نقدهایی به آقای روحانی دارند. به نظر شما برای حمایت مجدد باید توقع های خود را مطرح کنند یا حمایتی بدون قید و شرط داشته باشند؟
نقد در هر شرایطی سازنده است. به نظرم نقد می تواند به پیشبرد امور در هر شرایطی کمک کند. خصیصه اصلی اصلاح‌طلبی، نقد است. تحت هر شرایطی نباید از نقادی دست برداشت. دولت و شخص آقای روحانی هم به نظرم باید از نقد استقبال کنند و نقادی را به عنوان یک سنت و عرف، ترویج کنند. البته دقت کنید که نقد با توقع متفاوت است. نقد برای اصلاح امور است. درحالی که توقعات می تواند معانی و اهداف مختلفی داشته باشد. در حال حاضر در کنار نقد، می توان حمایت داشت. به تعبیر من حمایت نقادانه!
چند درصد موقعیت فعلی و احتمالا حضور حسن روحانی در دولت دوازدهم به دلیل این است که اصلاحات با او همراهی می‌کند؟
ببینید! دولت یازدهم در شرایط خاصی شکل گرفت. یعنی بعد از رد صلاحیت آقای‌هاشمی و در غیاب ایشان اجماعی بر سر روحانی در مدت محدود باقیمانده صورت گرفت و به رغم زمان کوتاه، همین اجماع و حمایت آقای‌هاشمی و رئیس دولت اصلاحات و کنار رفتن آقای عارف به این اجماع کمک جدی کرد و روحانی انتخاب شد. الان متاسفانه با درگذشت آقای‌هاشمی، جریان اعتدالگرا یک پشتوانه جدی خود را از دست داده است. می ماند جریان اصلاح‌طلب و طیف معتدلان طرفدار آقای روحانی. به نظرم برای موفق شدن آقای روحانی، رای اصلاح‌طلبان به ایشان تعیین کننده و کارگشاست.
پیش‌بینی‌تان از میزان مشارکت در انتخابات چیست؟
بسته به کاندیداهای مطرح و مقبول موجود در صحنه و احساس خطر جریان طرفدار روحانی از طرف مقابل فرق می کند. به عبارتی اگر شور اجتماعی مثل انتخابات ریاست جمهوری یازدهم یا مجلس اخیر شکل بگیرد، انتظار حضور گسترده می توان داشت. نقش عوامل جریان ساز مثل پیام هایی که در ایام انتخابات صادر می شود، یا نقش شبکه های اجتماعی را هم نباید دست کم گرفت.
با توجه به اینکه گروهی سرد بودن فضای انتخابات را عامل شانس بیشترشان برای موفقیت می دانند، چقدر احتمال دارد تندروها که اتفاقا تریبون هایی هم در اختیار دارند، بخواهند با سیاه نمایی و تنش زایی سعی کنند تا مردم رغبتی برای رای دادن نشان ندهند؟
این احتمال هست. ولی به نظرم به جای توجه به این عامل، دولت باید زمینه های این سیاه نمایی را با تلاش بیشتر به حداقل برساند. بسیاری از حرف های سیاه از فرط تکرار اثر خود را از دست داده و به ضد خود تبدیل شده است. بنابراین به جای نگرانی از سیاه‌نمایی های برخی تریبون ها که مخاطب چندانی هم ندارند، دولت باید برنامه های خود را در این سه ماه باقیمانده عملی کند و از زمان محدود پیش رو برای ارائه راهکارهای جدید بهره گیرد. به عنوان نمونه اتفاقی مثل مشکل گرد و غبار خوزستان ربطی با سیاه نمایی ندارد. نیازمند برنامه ریزی جدی برای حل مشکل و حضور مسئولان در بین مردم منطقه و توضیح مشکل است. باید مردم ببینند مسئولین اهتمام به حل مشکل از نزدیک دارند، نه اینکه از راه دور فقط شعار دهند و مشکلی را حل نکنند.
وظیفه نهادهای رسمی به‌ويژه صدا و سیما در به وجود آوردن شور انتخاباتی را چه می‌دانید؟
از صدا و سیما هیچ انتظاری نمی شود داشت! تجربه این سال ها نشان داده که صداوسیما تبدیل به رسانه ای خود تخریب گرشده است. به نظرم، در این مقطع رسانه های اجتماعی حرف اول را خواهند زد، نه صدا و سیما.
چرا اینگونه شده است که بداخلاقی معمولا در فضای انتخاباتی جواب می دهد و برای اینکه این نوع تحرکات کمرنگ تر شود، چه راه کارهایی موثر است؟
بداخلاقی با کمال تاسف از تریبون های عمومی از سوی چهره های مختلف سیاسی، هنری، فرهنگی و مطبوعاتی در سطوح مختلف جامعه جریان دارد. این اتفاق خاص دوران انتخابات نیست. در این دوران فقط توجه ها بیشتر به آن جلب می شود و حجمش تا حدودی بیشتر. و الا دروغگویی، تهمت زنی و هتاکی از برخی کانال های مختلف رسمی و غیررسمی در کشور اغلب در جریان است و مجالی برای دفاع هم نیست. در ایام انتخابات، کاندیداهای رقیب و طرفداران و ابزارهای رسانه ای از این شیوه‌ها برای کسب رای بیشتر و با ابزارهای متنوع تر استفاده می کنند. برای مقابله با بداخلاقی نقش رسانه ها، مدارس، تریبون های مذهبی و سیاسی و نهادهای آموزشی و خانواده ها به عنوان نهادهای فرهنگ‌سازمهم هستند. متاسفانه الان بسیاری از نهادها بیشتر اخلاق‌گریزند تا اخلاق‌ساز.
این امر که به زنان برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری چراغ سبز نشان داده شده است را چقدر باید جدی گرفت؟
اگر منظورتان برای کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری است، به نظرم نمی‌توان جدی گرفت. چون در ادوار گذشته هم به‌طور مبهم اظهار می شد که زنان منعی برای حضور ندارند و وقتی زنی کاندیدا می شد، نه موضوع جنسیت، که بحث شخصیت سیاسی نبودن را عامل رد صلاحیت می دانستند و می گفتند در حد رجل سیاسی و مذهبی نیست. به هر حال ظاهرا قبای رجل سیاسی بودن متناسب با مردان دوخته شده. اگر منظورتان هم استفاده از زنان در سطوح مختلف مدیریتی بالا و وزارت و معاونت‌هاست، تجربه نشان داده این فرایند تدریجی است و کاندیداها معمولا وعده هایی که در این زمینه می دهند را بعد از انتخابات یا فراموش می کنند و یا در سطح حداقلی دنبال می‌کنند. و الا ما زن کاربلد و کارآمد برای برعهده گرفتن مسئولیت در سطوح بالا کم نداریم.
آیا زنان واقعا این آمادگی را دارند که بتوانند دولت‌داری کنند؟
چرا که نه؟ ما ملکه سبا را به عنوان نماد زنی مسلط و قدرتمند در عرصه سیاسی داریم که در قرآن مجید از او تمجید شده است. چرا تصور می کنید ملکه سبا یک استثنا بوده است؟ سوای این نمونه تاریخی، زنان در کشورهای مختلف در عرصه سیاست و قضاوت عالی ترین جایگاه ها را عهده دار هستند و به خوبی حوزه مسئولیت خود را اداره می کنند، نه فقط در غرب و کشورهای توسعه یافته، بلکه در بسیاری از کشورهای درحال توسعه. چرا تصور می کنید زنان ایرانی از این دایره مستثنی هستند؟ جز این است که جامعه ایران باید نگاه خود را به توانایی زنان عوض کند؟
تاثیر جای خالی آیت ا...‌هاشمی رفسنجانی در فضای انتخاباتی و به طور مشخص شرایط انتخاباتی آقای روحانی چیست؟
متاسفانه تاثیرش زیاد است. روحانی حامی و پشتوانه جدی ای را از دست داد که در این شرایط حمایتش بیش از پیش احساس می شود. به هر حال اتفاقی  است که افتاده و نباید خود را در گذشته و نداشته‌هایمان محصور کنیم. روحانی باید در این مقطع دنبال سرمایه های جدید سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جایگزین باشد. وقت محدود است و راه، دشوار و کار فراوان و رقیب زخم خورده و جدی.