ناامیدی از بهبود اوضاع

محمد هدایتی - برخی از تحلیلگران به مقایسه شاخص‌های اقتصادی امروز با دوره احمدی‌نژاد پرداخته‌اند. از نظر آنها شاخص‌های اقتصادی در قیاس با زمان احمدی‌نژاد، وضعیت بهتری را نشان می‌دهد. با این استدلال، ضمن تایید فشارهای اقتصادی بر بخش‌های زیادی از مردم، شروع اعتراضات اخیر را به برنامه‌ای از پیش طراحی شده برای ضربه زدن به دولت نسبت می‌دهند. می‌توان با این استدلال همراهی کرد. اما برای تحلیل ادامه اعتراضات باید به تفاوت‌های امروز با چند سال پیش توجه کرد. مهم‌ترین تفاوت احتمالا «فساد ادراک‌شده» است؛ عاملی که اساسا دیدگاه مردم به امر سیاسی در ایران را دگرگون کرده است. پیشتر‌ همه کم و بیش می‌دانستند که فساد و رانت‌هایی هست. اما افشای برخی از آنها در این سال‌ها، و حجم بزرگی آنها، به یکباره فاصله موجود میان مردم و بلوک قدرت را افزایش داد و بی‌اعتمادی آنها را تشدید کرد. افراد‌ در مواجهه با وضعیت‌های سخت اقتصادی، به یکباره احساس بی‌پناهی کردند، احساس اینکه نهادهای مسوول نسبت به سرنوشت آنها بی‌تفاوتند، یا حتی بدتر زندگی آنها را به شدت به مخاطره انداخته‌اند؛ احساس ترس از آینده‌ای که مبهم‌تر از همیشه است. در این میان ناتوانی جنبش اصلاح‌طلبی در پیشبرد معنادار پروژه‌اش بر نارضایتی و تردید‌ها افزود. مساله این بود که ناکارآمدی و فساد، معطوف به هر دو جریان سیاسی عمده در کشور بود البته با تفاوت‌هایی در میزان.برای بروز نارضایتی، محرک‌هایی هم باید در میان باشد. آنچه شکست انتظارات از برجام خوانده شد، یکی از مهم‌ترین این محرک‌هاست. برجام پروژه‌ای بود که بسیاری رونق اقتصادی و گشایش در وضعیت مردم را در گرو آن می‌دیدند. اما برجام به دلایل مختلف‌ به اهدافش نرسید. محرک دیگر شاید رخدادهایی نظیر زلزله بود که حوادث متعاقبش باعث اشاعه این ایده شد که نهادهای رسمی، ناتوان بوده‌اند یا کم‌کاری کرده‌اند. همه اینها تردیدهای مردم را نسبت به بهبود تدریجی شرایط افزایش داد. آنها دورنمای روشنی متصور نیستند.در جایی که جامعه مدنی تضعیف شده و احزاب به معنای واقعی وجود ندارد، نارضایتی‌های اجتماعی خصلت توده‌وار و بی‌شکل پیدا می‌کنند. اهداف مشخص نیستند و خشونت هم وارد می‌شود. نظام‌های سیاسی فراموش می‌کنند که حضور احزاب اتفاقا ثبات سیاسی را تا حد زیادی تضمین می‌کند. احزاب و انجمن‌ها هستند که به فعالیت‌ها و کنش‌های سیاسی جهت می‌دهند و حتی از رادیکالیسم آنها می‌کاهند. حالا همه مانده‌اند با جمعیتی خشمگین، درمانده از برآورد حداقل‌های زندگی و مستاصل از مناسبات و ترتیباتی که صدایشان را نمی‌شنود.
hedayati.mohammad@yahoo.com