روزنامه آرمان امروز
1396/10/16
ورود به عصر پساجبهههای سیاسی
حزب از مفهوم خاص خود و خاستگاههای ویژه خویش برخوردار است. از این رو نمیتوان نام حزب را بر مجموعهای از فعالان سیاسی با پیوندهای ناشی از منافع تعریف شده غیرسیاسی به معنای نمایندگی جامعه مدنی و طبقات موجود در این جوامع اطلاق کرد. احزاب در کشورهایی چون ایران نه از جهت منفعتهای سیاسی برخاسته از درون جامعه ملی ، طبقات اجتماعی و منزلتهای موجود در این طبقات؛ برای دستیابی به قدرت و توان سیاسی در عرصه رقابتهای ملی برای کسب پستهای حکومتی؛ بلکه بر اساس منافع سیاسی شکل میگیرند. از این نظر بیشتر احزاب در ایران احزاب برخاسته از بطن قدرت سیاسی هستند نه از متن جامعه ملی، از این حیث احزاب نمیتوانند در یک حوزه معنا دار به عنوان حلقه میان طبقات موجود و نیروهای حاصل از جامعه مدنی عمل کنند. حزب خانه قدرت سیاسی است، این امر پذیرفته شده که احزاب دارای هویتی سیاسی و جایگاه رقابتی برای دستیابی به کرسیهای قدرت و نشستن بر روی صندلیهای رهبری و مدیریت جوامع ملی هستند، اما حزب در حالی که این هدف گذاری را برای خود آشکارا بنا به هویت خویش تعریف میکند در عمل باید نماینده طبقات موجود در جامعه و ارتباط دهنده جوامع با نظامهای حکومتی باشد. بهگونهای که از یک سو انتقال دهنده نیازها و خواستههای مردم جامعه به سازمانها و نهادهای دولتی و حکومتی قرار گیرد و از سوی دیگر بتواند در چارچوب قوانین موجود در یک جامعه حلقه اتصال میان حکومتها و دولتها با جوامع و نیروهای موجود در بطن و متن جامعه خود باشد. در این راستا به نظر میرسد که این کارکرد به دلیل منشأ تشکیل بیشتر احزاب در دایره حکومتی از یک سو و از سوی دیگر عدم انگیزه و اراده کافی برای جایگاه بخشیدن و قبول نقش احزاب در حوزه همین قدرت سیاسی، علل و عوامل مختلفی که جای گفتوگوی بسیار دارد موجب شده که اکنون در جامعه ما با وجود کمیت قابل تامل احزاب در ایران شاهد نوعی از همگسیختگی و فقدان جایگاه و نقش احزاب در چنین موقعیتهایی باشیم. از این دریچه باید به این نکته نیز توجه داشت که شکلگیری احزاب در جوامع گوناگون بر اساس مقاطع مختلف تاریخی تحت تاثیر داشتهها و انباشتههای ملی نیز قرار میگیرد. در جامعه ایران قبل از انقلاب شاهد شکلگیری احزاب متعدد و متنوعی بودیم که در نهایت با نوعی نگرش برخاسته از محیط چالش میان دولت و مردم و تقابل دولت و مردم با یکدیگر موجب شد که نظام حاکم جهتگیری حزبی خود را به جهتگیری حکومتی در رهبری و مدیریت حزب قراردهد. ماجرای حزب رستاخیز و شکلگیری آن حزب هنوز در حافظه تاریخی ملت باقی است. بعد از انقلاب با شکلگیری احزاب گوناگون با مزیتهای رقابتی مختلف و درگیریهای دوره نخست پس از انقلاب بین احزاب چپ و راست اکنون 2 دهه است که به جای تاکید بر احزاب به 2 جبهه اصلاحطلب و اصولگرا خود را محدود کردهایم و احزاب در درون این جبهه جایگاه و نقش خود را فراموش کردهاند و بیش از اینکه به ارتباط با تودههای مردم بیندیشند به وحدت درون جناحی در جهت رقابت با جناح رقیب برای حفظ یا کسب قدرت میاندیشند و بدین ترتیب از رسالتهای واقعی خود بازماندهاند. بهگونهای که در فراز و نشیبهای اخیر شعارهای بخش مهمی از معترضان گذر از این دوجبهه و ورود به عصر پساجبهههای سیاسی را نشان میدهد. دو جبهه اصلاحطلب و اصولگرا اکنون در حوزه نقد جامعه مدنی قرار گرفتهاند اگر چه باید قبول کنیم که شیطنتهایی نیز از سوی برخی از رسانهها و گرایشهای خارج از نظام در این زمینه دیده میشود، اما این شیطنتها نه محصول یک ترفند که بیشتر محصول عدم توانایی این احزاب در جهت ارتباط با تودههای پایین جامعه ملی است که امروز معترض به وضع موجود هستند. بنابر این احزاب در ایران در ارتباط با حکومت و مردم در درون سامانه ساختاری خویش دچار اعوجاجهای بسیار قابل تعمقی هستند.* آینده پژوه سیاسی و اجتماعی
سایر اخبار این روزنامه
ردپای طراحان استعفای روحانی در مشهد
حالا نبود هاشمی احساس میشود
صداوسیما اپوزیسیون دولت شده است
مشکلات کنونی جامعه ریشه در دوره احمدینژاد دارد
«تلگرام» فیلتر ماند؛ «ویچت» آزاد شد
جناحبندیها ثروت مردم را به نابودی کشانده است
حذف کنکور تا ۳ سال
«گل» ۵ برابر مخربتر از «شیشه»
وام ازدواج ۱۵میلیونی اعطا میشود
احزاب در اعتراضهای مدنی کوتاهی نکنند
عدهای از آب گل آلود ماهی میگیرند
یاد د اشـتهـای اخـتصـاصـی
نحوه برخورد با دستگیرشدگاناخیر
با فضای مجازی که کلیدش در دست نظام باشد موافقیم
ورود به عصر پساجبهههای سیاسی
کسانی کهآغازکننده اعتراضات بودند، پاسخگو باشند
طلا پایین کشید