روزنامه آرمان امروز
1396/10/28
عملکرد هنرمند متعهد، فرهنگ یک کشور را میسازد
لطفا اندکی درباره آخرین وضعیت جسمانی و روند درمانیتان بفرمایید؟سه سال پیش و در روزهایی که من وضعیت جسمانی چندان مساعدی نداشتم، با پای جراحیشده و 11 بخیه در جلسه آزمون پایان ترم هنرستان موسیقی حاضر بودم. هرگز در طول سالهای خدمتم حتی بعد از بازنشستگیام، یک جلسه هم غیبت و 5 دقیقه هم تاخیر نداشتم. چون به کارم عشق میورزم و خودم را نسبت به وظایف و مسئولیتهایم متعهد و مسئول میدانم. آن روز در جلسه امتحان حالم بد شد و مرا در بیمارستان طوس بستری کردند. مشکلات من از اینجا شروع شد. با تشخیص غلط پزشکان آنجا و انجام آزمایشهای بیمورد و دو عمل جراحی ناموفق، طی مراحل درمانی غیرحرفهای و غیرمسئولانه تا توانستند با تزریق مداوم و خطرناک انواع آنتیبیوتیکها و مرفین، مرا تا آستانه مرگ پیش بردند که در نهایت پسرانم مرا به آمریکا منتقل کردند. هماکنون پزشکان اینجا با جدیت و مسئولانه توانستند تا حدودی از گسترش سرطان جلوگیری کنند. اما حالا عوارض شیمیدرمانی از جمله پوکی استخوان، خونریزی لثهها و پوسیدگی دندانهایم، ضعیفشدن بیناییام، نازکشدن رگ سیاتیک و احتمال سکته مغزی، نرمشدن ستون فقرات بهعلت کشیدن مداوم آب و احتمال فلجشدن و دهها مورد دیگر جان مرا تهدید میکند. اما بیشتر از درد و رنج سرطان این بیتوجهیها و بیاهمیتیهای مسئولان متولی امور هنری کشور است که مرا سخت آزردهخاطر کرده و میرنجاند؛ گویی اصلا شخصی بهنام ارفع اطرائی وجود ندارد. از طرفی هم برخی گمان باطل بردهاند که من اینجا در خوشی و آرامش هستم. اما ابدا اینطور نیست. هیچکس حال این روزهای مرا درک نمیکند. بیش از تحمل درد و رنج بیماریام، نامردمیها و بیمهریها و دوری از وطن و فضای بیروح اینجاست که مرا سرخورده کرده است. سرخورده از اینکه 60 سال مستمر عمرم را برای چه و برای که صرف کردم؟
امسال پنجاهمین سال جاودانگی استاد روحا... خالقی مرد بیهمتای موسیقی ایرانی بود، اما متاسفانه خیلی کمتر از آنچه که شایسته و بایسته نام بزرگ و خدمات بینظیر ایشان به هنر موسیقی بوده، درباره وی سخن گفته شده است. شما یکی از بهترین شاگردان ایشان در هنرستان عالی موسیقی بودهاید. لطفا درباره اخلاقیات این استاد مسلم موسیقی توضیحاتی بفرمایید.
در هنرستان زیر نظر ایشان دروس هماهنگی و تئوری موسیقی را فراگرفتم. استاد خالقی جایگاه ویژهای در موسیقی ملی ایران دارند. صادقانه و عاشقانه برای حفظ و اشاعه موسیقی کشور زحمات بسیاری کشیدند، رنجهای بسیاری را تحمل کردند. اما در حق ایشان کارشکنیهای زیادی شد که در نهایت بهدلیل ناسازگاریهای برخی افراد که ایشان را در سالهای آخر عمر پربارشان بسیار اذیت کرده و رنجاندند و تهمتهای ناروایی به او بستند، ایشان را مجبور به استعفا کردند. بهطور کلی سرخوردگیهای ناشی از برخورد با موانع، استاد خالقی را که روحیهای حساس و آسیبپذیر داشت به کنارهگیری از کارهای اداری واداشت. ولی رابطه درونی او با موسیقی چیزی نبود که گسسته شود. موسیقی برای ایشان عشق و فضیلت بود. آفرینش موسیقی نوآورانه، ارائه تنظیمهای تازه از موسیقی دوره مشروطیت، رهبری ارکستر برنامه رادیو گلها و نیز تالیف کتابها و نگارش مقالاتی بسیار درباره تئوری و تاریخ موسیقی ایران نشاندهنده این پیوند ناگسستنی بود. هرگز از کسی برای کارهایی که کرد توقع دستمزد و پول به هیچ عنوان نداشت. در زمان حضور ایشان، هنرستان خانه دوم ما بود و به برکت اخلاق پدرانه و دلسوزیها و احساس مسئولیت ایشان، روابط استادوشاگردی همچون ارتباط پدر و فرزند بود و هنرجویان گویی همه خواهر و برادر یکدیگر بودیم؛ فضایی صمیمی و دوستانه و آکنده از اعتماد و صداقت و معرفت. نسبت به مسائل خانوادگی و عاطفی شاگردان بسیار حساس و پیگیر بودند و با تمام وجود برای حل مشکلات هنرجویان هر کاری لازم بود انجام میدادند تا مبادا مشکلات خانوادگی مانع از تحصیل علم و هنر دانشجویان شود. اینها درسهای بزرگ اخلاقی است که نسلهای امروز باید بیاموزند و بهکار بگیرند. متاسفانه این نگرشهای اصیل اخلاقی امروز میان آدمها کمرنگ شده است. استاد خالقی هرگز زیر بار اوامر و سفارشات غیراهل هنر نمیرفت و در مقابل سیاسیون و وزیر و وکیل سر خم نمیکرد. وقتی از هنرستان رفت، همه دریغگویان در ستایش شایستگیها و کارهای بزرگ او نوشتند و اذعان کردند که نبود استاد خالقی در رأس مهمترین نهاد موسیقی کشور، برای موسیقی ملی ایران یک فاجعه است.
پیرامون نقطهنظرات و نگرشهای موسیقایی و آثار هنری ایشان چه نکاتی را میتوان در این مجال مختصر بیان کرد؟
استاد خالقی در آهنگسازی، همان شیوهای را دنبال کرد که در مکتب علینقی وزیری آموخته بود. از یک سو برای ریتم و وزن اهمیت ویژهای قائل بود، و از سوی دیگر درصدد تقویت موسیقی بیکلام ایرانی بود. بهنظر ایشان پیوند تاریخی و تا حدودی اغراقآمیز شعر و موسیقی، در جامعهای که به شعر عشق میورزد، نمیگذارد موسیقی خالص پرورش پیدا کند. ایشان معتقد بودند پرداختن صرف به شعر و بهنوعی موسیقی را در انحصار شعر درآوردن، به ماهیت و اصالت موسیقی لطمه وارد میکند. باید اعتدال را میان شعر و موسیقی رعایت کرده و تلفیقی صحیح از آن را ارائه کرد. لذا برنامهای را در رادیو با عنوان (موسیقی بیکلام) تهیه و پخش میکردند. علاوه بر آن به آفرینش آهنگهایی میپرداختند که از قیمومت شعر رها باشد. در اینگونه آثار او آسودهتر میتوانست روشهای نوآورانه خویش را در زمینه چندصداییشدن موسیقی تجربه کند. استاد خالقی بر فلسفه و ادبیات کلاسیک ایرانی احاطه و تسلط ویژهای داشتند. در میان آثار ایشان «رنگارنگها» جایگاه ویژهای دارد؛ قطعاتی با سازآراییهای رنگین و جذاب که از نظر ترکیب و هماهنگی از یک هارمونی و ارکستراسیون قوی برخوردارند. سرود جاودانه «ای ایران» روی شعر برانگیزاننده حسین گلگلاب یکی از آثار بینظیر ایشان و تاریخ موسیقی کشور است. همچنین ترانههایی چون «بوی جوی مولیان» بر روی شعری از رودکی، «لاله آتشین»، «می ناب»، «جامجم» و «حالا چرا؟» که هنوز پس از سالها که از آفرینش آنها میگذرد، از آثار شاخص ایشان و بهترین نمونههای تصنیفسازی و تلفیق درست شعر و موسیقی در تاریخ موسیقی ایرانی به شمار میرود.
درخصوص تفاوتهای شیوه و تکنیک نوازندگی سنتورنوازان هنرستان با هنرمندان رادیو و متقدمان سنتورنوازی ایران اختلافنظرهایی وجود دارد که گاها این مقایسهها همراه با حب و بغض و تعصباتی بوده و منجر به ایجاد فاصله و بدبینی نیز میشود. بهنظر شما آیا این مقایسهها ضرورتی دارد؟
اساسا مقایسه شیوه و مکتب موسیقیدانان ادوار مختلف تاریخ موسیقی کشور با یکدیگر، اینکه بخواهیم با طرح یکسری استدلالها و فرضیهها به رد و تایید آنها بپردازیم، کاری اشتباه و بیمورد است. رادیو نزدیک به بیست سال جلوتر از تلویزیون و اداره فرهنگ و هنر تاسیس شده و فعال بود، لذا هنرمندان آن هم گرچه با علم موسیقی آشنایی نداشتند، اما خیلی پیشتر از آن با هنر خود به حفظ و اشاعه موسیقی ملی ما میپرداختند و این مهم بسیار با ارزش و قابل بررسی است. همه قدمای ما با حداقلهای آن زمان حافظان راستین گنجینههای هنر موسیقی کشور بودند، آنها بودند که موسیقی ما را نگه داشتند و این غیرقابل انکار است، اما هر کسی در زمان خودش کار خود را انجام داده است. ما از زمان زرتشت خط موسیقی در ایران داشتیم، عناوین و علائم معینی برای ثبت اصوات موسیقی داشتیم. اما به مرور زمان، این علائم به دیگر نقاط جهان رفته و تغییر شکل داده و حروف ابجد به وجود آمد و بعد هم که در اروپا شد نت و پنج خط حامل امروزی و کلنل علینقیخان وزیری آن را به ایران آورد. اما خاستگاه نت و خطوط حامل موسیقی به سبک امروزی در ایران خودمان بوده است. با تاسیس هنرستان عالی موسیقی به سرپرستی و هدایت روحا... خالقی موسیقی ایرانی وارد مرحله نوینی شد و کمکم روش سینه به سینه و مکتبی که منجر به تحریف و از بینرفتن تدریجی مقامات و گوشههای موسیقی ایرانی میشد، کمرنگ شد. لذا استادانی نظیر روحا... خالقی، صبا و پایور که علم و دانش آکادمیک موسیقی داشتند، کلیه نغمهها و مقامات و گوشههای موسیقی ایرانی را گردآوری و به خط نت تدوین کرده و به نگارش و تنظیم ردیفهای موسیقی برای سازهای مختلف پرداختند. استاد خالقی با استفاده از این استانداردها روشهای آموزشی جدیدی بر اساس استاندارد جهانی طرحریزی کرده و با همکاری دیگر استادان سرشناس آن زمان نظیر حسینعلی ملاح، مصطفی کمال پورتراب به تربیت و پرورش هنرجویان موسیقی پرداختند. فارغالتحصیلان و موزیسینهای باسواد هنرستان که قواعد و قوانین علمی موسیقی را فراگرفته بودند، آمدند و با علم و هنر خود به کار و آثار قدما شکل و قوام و جامعیت بخشیدند. نتیجه کار نوازندههای هنرستان، هنرمندانی نظیر حبیبا... بدیعی، فرامرز پایور، محمد حیدری، هوشنگ ظریف و دهها هنرمند باارزش دیگر که بر علم و هنر و تکنیک و تئوری و دستگاههای موسیقی تسلط داشته و برخوردار از خلاقیت و هنر بداهه و ابتکارات نو بودند، در تداوم و تکامل آثار متقدمان ما بود. فارغالتحصیلان هنرستان بودند که با زحمات بسیار از طریق تلویزیون و برگزاری کنسرتهای سراسری و آموزشهای آکادمیک، موسیقی ایرانی را حفظ کرده و زنده نگه داشتند و به جهانیان معرفی کردند. بنابراین ما نباید این دورهها و افراد و گروهها را از هم تفکیک کنیم، همه ادوار و مراحل تکوین موسیقی ما و هنر موسیقیدانان ما بههم پیوسته است. همه نوازندهها و موزیسینهای ما از دانش موسیقی برخوردار بودند و به سهم خود برای موسیقی این کشور زحمت کشیدند، منتها فردی در یک بازه زمانی به روش علمی و دیگری در دوره دیگر به روش سنتی و مکتبی فعالیت میکرده است. کوچککردن بزرگان، آدمی را بزرگ نمیکند. متاسفانه برخی میخواهند با این غرضورزیها و شبههافکنیها میان هنرمندان اختلاف ایجاد کنند که هرگز موفق نخواهند بود. افتخار ما شاگردی عبدا... دوامی، کلنل وزیری، خالقی، صبا و ملاح بود، اما امروزه شجرهنامهسازی و منسوبکردن خود به بزرگان برای برخی افتخار و شیوه زندگی شده است و از این کورهراه سعی میکنند برای خود شناسنامه درست کنند. شنونده باید عاقل باشد.
با توجه به اینکه خود شما سرپرست چند ارکستر موسیقی بودید، یک ارکستر خوب چگونه شکل میگیرد؟ ویژگیهای یک ارکستر خوب از نظر شما چست؟
ارکستری بهاصطلاح ژوست و یکدست است که نوازندههای همطراز و باسوادی داشته باشد. این مهم در پایداری ارکستر هم تاثیر بسزایی دارد. اما از آنجا که اغلب انتخاب نوازندهها از حیطه اختیارات سرپرست ارکستر خارج است، لذا بیشتر ارکسترها برنامهریزی مداوم و کار مستمر هنری ندارند. چون میان اعضا و سرپرست ارکستر عدم هماهنگی و شناخت وجود دارد. نکته حائز اهمیت بعدی در اختیارداشتن محل تمرین مناسب، سازهای استاندارد و حمایتهای همهجانبه و نیز برخورداری از یک برنامهریزی و مدیریت حسابشده است (که این بخش برعهده دولتهاست). لذا آنچه که ما از کیفیت و کمیت ارکسترها روی صحنه میبینیم نصف کار است، نصف دیگر در پشت صحنه و به نحوه شکلگیری و آمادهسازی برنامه و ارکستر بستگی دارد. برخی ارکسترها سفارشی تشکیل میشوند تا کار معینی را انجام دهند. لذا نمیتوان روی پایداری و تداوم برنامههای آن چندان حساب کرد. تشکیل یک ارکستر پایدار و ایدهآل موسیقی، یک فضای فکری منسجم و مشترک و امکانات نیاز دارد. بهترین الگوی پایداری ارکسترهای موسیقی در ایران، ارکستر سازهای ملی و ارکستر اساتید استاد فرامرز پایور بودند. از طرفی درایت و دانش و اهداف بلندمدت استاد پایور بهعنوان سرپرست ارکستر و از سوی دیگر وجه اشتراکات گوناگون اخلاقی و هنری و فکری تکتک نوازندگان ارکستر با یکدیگر عواملی بود که این دو ارکستر و آثار آن را در تاریخ موسیقی کشور جاودانه کرد.
نقش هنرها خصوصا موسیقی در انسجام فرهنگی جامعه چیست؟
ببینید چون کلیه امور فرهنگی جامعه در دست دولتهاست و هنرمندان چندان استقلال کاری ندارند، لذا سازوکار پرداختن به امر هنر کمی پیچیده شده است. در این خصوص وظیفه دولت نسبت به هنر موسیقی مقوله دیگری است و آنچه که هنرمندان خودجوش به انجام آن کوشش میکنند، بحث دیگری است. موسیقی انواعی دارد؛ تنها یک رشته یا یک کلمه صرف نیست. جامعه از سلیقهها و افکار و اقشار متفاوتی با نگرشها و تربیتها و نیازها و خواستهای متفاوتی تشکیل شده است. مردم یک جامعه گرایشهای متنوع و متفاوتی نسبت به هنرهای گوناگون دارند. فردی با یک دیدگاه سنتی نمیآید یک تابلو نقاشی آبستره یا مدرن خریداری کند، بلکه یک طرح گل و مرغ سنتی دوست دارد. اجتماع یعنی گردهمایی انسانهای متفاوت. درک معنی لغوی اجتماع، کاربرد هنرهای گوناگون را معنا میبخشد. لذا اینجا حضور هنر و هنرمند نقشی بسیار حائز اهمیت در حفظ فرهنگ و اخلاقیات جامعه ایفا میکند. پیرو پاسخ پرسش قبلی شما یکی از ویژگیهای یک ارکستر خوب هم، درک این تفاوتها و جهتدهی درست به آن است. ما موسیقی لالهزار را داشتیم با خوانندههای سرشناس خود که در میان بخش قابلتوجهی از اقشار مردم مقبولیت داشت. پویایی و تنوع هنرها و پرداخت صحیح به امر هنر و ذوق اجتماعی یک هنرمند، در برقراری تعادل روحی و فکری در مردم جامعه بسیار موثر و تعیینکننده است. یکی از تعهدات هنرمند متعهد ارائه آثار متفکرانه و انسانساز در جهت ارتقای سطح فرهنگی و آگاهی و معنوی و شعور اجتماعی مردم است.
هنرمندان بهدلیل آنکه زیر ذرهبین افکار عمومی قرار دارند، کوچکترین خطای اخلاقی آنها نادیده گرفته نمیشود. امروزه وقتی علت برخی بداخلاقیها و بیاخلاقیهای جاری در جامعه را ریشهیابی میکنیم، میبینم که متاسفانه ریشه در رفتار و گفتار برخی هنرمندان سرشناس ما و صد البته سلبریتیها دارد! بهنظر شما یک هنرمند تا چه حد باید پاسخگوی مسائل شخصی خودش باشد؟
ببینید، این طبیعی است که مسائل خصوصی هر شهروندی، و نه فقط هنرمندان، دقیقا به خودشان مربوط است و هیچکس حق ندارد در آن دخالت کرده و آن را به دلخواه خودش دهان به دهان نقل هر محفلی کند. این کار مغایر با اصول اخلاقی و نقض آشکار حقوق شهروندی است. اما از آنجا که هنرمندان بهعنوان الگوهای فرهنگی جامعه شناخته میشوند، باید کاملا مراقب رفتار و گفتار خویش باشند تا مبادا دربارهشان قضاوت نادرست شود و خداینکرده در ذهن مردم شک و شبهه ایجاد شود. اما اگر آن هنرمند تعمدا حرفی بزند یا کاری بکند که مسائل خصوصیاش عمومی شود، و موجب تشویش اذهان عمومی شده و اختلاف و آشفتگی بین قشرهای مختلف ایجاد کند، این کار درست نیست. وی با این سهلانگاریاش حتی حق دفاع را هم از خود میگیرد، یا بهنام هنر بخواهد سلیقه شخصی خودش را به جامعه تعمیم داده و بدون در نظرگرفتن شرایط جامعه، سعی در جلب توجه افکار عمومی کند، این کار هم بسیار ناپسند و در شأن یک هنرمند نیست. این اشتباه او بر اصالت و وجاهت فرهنگ و هنر کشور هم تاثیرات سوء گذاشته و گاه صدمات جبرانناپذیری را به فرهنگ جامعه وارد میکند. عملکرد یک هنرمند متعهد، فرهنگ یک کشور را میسازد. البته ناگفته نماند که امروزه متاسفانه برخی از عنوان هنرمند و استاد سوءاستفادههای بسیاری میکنند، در این خصوص مردم خودآگاه و هوشیارند و خوب را از بد تمییز داده و سره را از ناسره تشخیص میدهند.
چه عواملی باعث شد شما به امر پژوهش علاقهمند شده و قلم به دست بگیرید و به شرححالنویسی بزرگان موسیقی و نگارش مقالات با موضوعات گوناگون در حوزه موسیقی بپردازید؟
دو علت داشت؛ یکی اینکه رفتار و آثار من پاسخ به پرسشهای شاگردانم بود که این پرسش و پاسخها انگیزهای شد تا بهطور جدی وارد عرصه تحقیق و پژوهش در حوزههای تاریخ هنر و موسیقی، نقد و شرححالنویسی و نگارش مقالات تحلیلی شوم و در این راه تمام تلاشم بر شناساندن آثار و اندیشه هنرمندان و استادان بزرگی نظیر مهدی ناظمی، حبیب سماعی، فرامرز پایور و همینطور تدوین فرهنگ لغات هنری و شناساندن و اشاعه تاریخ و فرهنگ موسیقی ایرانی به نسلهای جدید بود. دوم اینکه مقداری اوقات فراغت و امکانات پژوهشی بود که بعد از انقلاب برایم فراهم شد و نتیجه آن لحظههای فراغت هم مجموعه کتابهایی شد که امروز در اختیار مردم است. لذا بهعنوان یک پژوهشگر و محقق در نظر دیگران جلوه کردم که خب البته نوازندگی و تدریس سنتور همیشه دغدغه و هنر نخست من بوده است. در عرصه تحقیق و پژوهش الگوی من استاد خالقی بود و من بیشترین تاثیر را از ایشان گرفتم. شخصیت و هنر استاد خالقی کاملترین الگوی من در زندگی و تمامی عرصههای اجتماعی و هنری و اخلاقی بود.
بزرگترین اشتباه شما در زندگی چه بوده است؟
اعتماد به وزارت فرهنگ و ارشاد و مسئولان آن!60 سال صمیمانه و صادقانه با از خودگذشتگی با این سازمان همکاری کردم، اما از نحوه برخورد مسئولان و رفتاری که با من داشتند و نتیجه سالها خدمتم در این نهاد که آوارگی در غربت بود، فهمیدم که بزرگترین اشتباهم، اعتماد به این سازمان و دستاندرکاران آن بود.
چه زمانی به ایران بازمیگردید؟
انشاءا... با تایید و اجازه پزشکانم، بهار سال آینده.
سایر اخبار این روزنامه
اقتصاد مجازي در حمايت روحاني
فقر زلزله اصلي است
اولتيماتوم ايران؛ دفاع موشكي غيرقابل مذاكره
شهادت میدهم هاشمی از قتلهای زنجیرهای مبرا بود
مناقشه بر سر رفع فیلتر
حمله آزادانه به رئیسمناطقآزاد
محدودیت محصوران کمتر شده است
پاسخ صالحي اميري به منتقدان
بهزیستی هم خصوصی میشود؟
عملکرد هنرمند متعهد، فرهنگ یک کشور را میسازد
بودن یا نبودن رسانههای اجتماعی
تغییرات در وزارت خارجه
این حرف که نظام کاری به جهنم و بهشت مردم ندارد، غلط است
افشاگری با اقدام یا بلااقدام
هاشمی در کنار امام نبود، انقلاب متلاشی میشد
وزیر اطلاعات: تقویت وحدت ضرورتی انکارناپذیر است
آدرس اشتباه به مردم ندهیم
احتمال گفتوگوی روحانی با مردم در هفته آینده