بودن یا نبودن رسانه‌های اجتماعی

هیچ جامعه‌ای را نمی‌توان یافت که بدون ارتباط و ارتباط جمعی، بتواند به حیات اجتماعی و بین‌المللی خود و رقابت با دیگر جوامع ادامه دهد. عصر کنونی را باید عصر ارتباطات جهانی، عصر اطلاعات و رقابت‌های جهانی دانست. دردنیای امروز، هیچ کس را یارای مقابله با این گزاره‌ها نیست! چگونه می‌توان در دهکده جهانی که خبر هر حادثه کوچکی بلافاصله به همه دنیا مخابره می‌شود، از فیلترینگ، سانسور، ایجاد مانع و امثالهم سخن گفت. حقیقت این است که هسته اصلی مناسبات و روابط اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جوامع امروز را وسایل ارتباط جمعی و به ویژه، رسانه‌های اجتماعی تشکیل می‌دهند؛ رسانه‌هایی که در ایران همچون ابزارهایی حیاتی می‌توانند کاستی‌های ارتباطات اجتماعی ناشی از ضعف رسانه‌های مهم را جبران کنند. رسانه‌هایی که می‌توانند به اتکای مناسباتی اعتمادآمیز هزاران هزار کاربر را حول حادثه تلخ سانچی به ملتی متحد و غمخوار تبدیل کنند. بدون تلگرام، انتخابات ریاست‌جمهوری، مجلس و شوراهای اسلامی با چنان عظمتی برگزار نمی‌شد. فیلترینگ و سانسور ابزاری بسیار خطرناک است که چهارمین قدرت رسانه‌ای جهان یعنی رادیووتلویزیون رژیم شاه را ظرف مدت کوتاهی تسلیم رسانه‌های جدید و موثری مانند منبر، اعلامیه و ضبط صوت کرد. آنانی که تجربه انقلاب اسلامی را دارند و در جریان جنبش سال 1357 و پیروزی انقلاب اسلامی و نحوه پیروزی امام راحل قرار دارند، به خوبی می‌دانند که رمز شکست شاه و پیروزی امام، اعتماد و مهارت‌های اعتمادساز امام بود. در یک کلام، ارتباط تنها به اعتماد و مشارکت وابسته است. بدون اعتماد و اعتمادسازی در هیچ ارتباطی نمی‌توان پیروز شد. تنها راه اعتمادسازی نیز تکیه بر قانون و به رسمیت‌شناسی حقوق شهروندانی است که بهترین داوران هر محکمه‌ای نسبت به مواضع اعلام شده در فضای عمومی هستند. مردم هنگامی که از افراد مجزا به جمعی متحد و آگاه تبدیل می‌شوند، از قدرت هم‌افزایی برخوردار می‌شوند و در تعاملی آزاد و باز می‌توانند بهترین قضاوت کنندگان نسبت به مواضع و عملکردها باشند. اکنون سوال این است که چرا تلگرام باوجود ده‌ها شبکه اجتماعی داخلی مورد استقبال حدود 40 میلیون ایرانی قرار دارد؟ دلایل زیادی را می‌توان برای این استقبال بیان کرد، مهم‌ترین آن‌ها رسیدن سریع مطالب و عدم توان تاثیر بر آن مطالب توسط دیگران است.
ادامه صفحه3