علیه خود کفایی

امنیت غذایی موضوعی استراتژیک برای همه‌ کشورها است، مساله‌ای که بی‌توجهی به آن می‌تواند باعث بروز بحران‌های خطرناکی در جامعه شود. در حال حاضر کشاورزی بیش از 20 درصد از اشتغال کشور و ۱۲ درصد از تولید ناخالص داخلی را تامین می‌کند، اما وضعیت این بخش چندان هم مساعد نیست. این موضوع را می‌شود از نوع محصولات صادراتی و وارداتی به‌راحتی فهمید. درحالی که کشورمان در طول دهه‌های اخیر درگیر خشکسالی و فقر آبی شدید است، آمارهای گمرک ایران نشان می‌دهد محصولات آب‌بری چون هندوانه، گوجه فرنگی و سبزیجات جزء اقلام عمده صادراتی (در بین محصولات کشاورزی) هستند. این موضوع زمانی اهمیت پیدا می‌کند که بدانیم 90 درصد از آب مصرفی کشور در بخش کشاورزی مصرف می‌شود. حال این سوال پیش می‌آید که در شرایط فعلی، امنیت غذایی مهم است یا امنیت آبی؟ به‌ عبارتی‌ دیگر آیا می‌توان به بهانه کم‌آبی تولید را کاهش داد؟ کارشناسان در پاسخ به این سوال معتقدند گندم و غلات که محصولات استراتژیک کشور هستند، مقصر اصلی مصرف آب نبوده، بلکه این محصولات صیفی آب‌بر هستند که باید بر اساس اولویت‌های مصرفی کشور تولید شوند. با این‌حال این صداها همچنان شنیده نمی‌شود و تولید صرفا بر اساس درآمد و نفع شخصی صورت می‌گیرد.

 هندوانه همچنان می‌تازد بر اساس آمارهای گمرک ایران، در سال جاری، صادرات بخش کشاورزی تا پایان آذر از لحاظ وزنی 2.43 درصد و از لحاظ ارزشی 3.36 درصد نسبت به مدت مشابه سال 95 کاهش داشته است. بر اساس این گزارش، پنج قلم عمده صادراتی کشور از لحاظ وزنی عبارتند از هندوانه، گوجه‌فرنگی، سیب‌زمینی، سیب و آرد گندم و از لحاظ ارزش مالی نیز پسته با پوست، زعفران به‌صورت فله، مغز پسته تازه یا خشک، رب گوجه‌فرنگی و هندوانه به ترتیب جزء پنج قلم عمده صادراتی بخش کشاورزی بوده‌اند. اقلام عمده صادراتی دو نکته اسفبار را نشان می‌دهد؛ اول اینکه با وجود تاکید بر عدم خام‌فروشی، همچنان مواردی مانند پسته، زعفران و گوجه‌فرنگی بدون فرآوری و خدمات ارزش‌افزوده به‌صورت خام صادر می‌شوند و دوم اینکه اغلب این اقلام جزء محصولات آب‌بر هستند.
 


 53 درصد واردات کشور اقلام کشاورزی است آمارهای گمرک ایران نشان می‌دهد در 9 ماهه سال جاری، واردات بخش کشاورزی از لحاظ وزنی 9.79 درصد و از لحاظ ارزش مالی 18.72 درصد نسبت به مدت مشابه سال 95 افزایش‌یافته است. همچنین پنج قلم عمده وارداتی به لحاظ وزنی عبارتند از ذرت دامی، جو، لوبیای سویا، برنج و کنجاله سویا و از لحاظ ارزش مالی نیز ذرت دامی، برنج، لوبیای سویا، موز و قندوشکر از نیشکر پنج قلم عمده واردشده را تشکیل می‌دهند. بررسی میزان واردات بخش کشاورزی در سال‌های اخیر نشان می‌دهد نسبت واردات بخش کشاورزی به ‌کل واردات بخش‌های اقتصادی کشور به‌طور قابل‌توجهی بالا است، چنانکه حجم واردات بخش کشاورزی به ‌کل واردت بخش‌های اقتصادی تا پایان آذر سال جاری از لحاظ ارزش مالی بیش از 53 درصد (37.7665  میلیون دلار واردات بخش کشاورزی در مقابل 37570 میلیون دلار) و به لحاظ وزنی بیش از 20 درصد (41.14145 هزار تن در مقابل 26595 هزار تن) می‌شود. همچنین این میزان یعنی نسبت واردات بخش کشاورزی به ‌کل واردت بخش‌های اقتصادی کشور، به لحاظ ارزش مالی در سال 95 حدود 52.67 درصد، در سال 94 نزدیک به 41 درصد و در سال 93 بیش از 55 درصد بوده است. اینکه بیش از نیمی از واردات کشور مربوط به بخش کشاورزی باشد (نمودار یک) خبر خوبی برای اقتصاد کشور نیست. دلیل این موضوع این است که بخش کشاورزی به‌طور مستقیم و غیرمستقیم با سبد غذایی مردم سروکار دارد که هنگام شوک‌های اقتصادی چون تحریم می‌تواند به‌عنوان ابزار تنبیهی در دست دشمن قرار گیرد.

 جشنی که ناتمام ماند، خوداتکایی در برخی محصولات 3 تا 15 درصد!  آبان سال 83 بود که دولت اصلاحات «خودکفایی گندم» را جشن گرفت. گزاره‌های آماری نوید روزهای خوبی را برای کشاورزی می‌داد، اما دیری نپایید که این جشن با کاهش نزولات جوی به صفحات تاریخ پیوست. چنانکه در سال 84 به ‌جز گندم، واردات جو 498 هزار تن، ذرت 114هزار تن، شکر 504 هزار تن، گوشت قرمز 36 هزار تن، کنجاله 648 هزار تن، برنج 176 هزار تن و روغن 256 هزار تن نسبت به سال قبل افزایش یافت. نمودارهای شماره سه تا 11 وضعیت واردات محصولات اساسی کشاورزی در دوره 16ساله 80 تا ۹ ماهه سال 96 را نشان می‌دهند. بر اساس این نمودارها، هرچند واردات برخی اقلام اساسی نسبتا کاهش‌یافته، اما حرکت اصلی کشاورزی کشور به سمت «خودکفایی» نبوده است، چنانکه نمودار شماره دو نشان می‌دهد ضریب خوداتکایی تولید محصولات کشاورزی در دوره 16 ساله (80 تا 96) از حدود 3/3 درصد در روغن مصرفی، 7/7درصد در کنجاله، 15.9 درصد در ذرت تا 80 الی 90 درصد در تولید گندم و گوشت متفاوت بوده است.  در این دوره وضعیت برخی اقلام مطلوب بوده و برخی نیز سیر قهقرایی را طی کرده‌ که در ادامه به این اقلام اشاره ‌شده است. گندم: در بین محصولات کشاورزی، تولید گندم از وضعیت بهتری برخوردار است، با این‌حال تولید این محصول در سال جاری نسبت به سال 95 حدود 5 میلیون تن کاهش داشته است، همچنین در برخی  سال‌ها میزان واردات گندم به ‌طور قابل‌توجهی افزایش‌یافته است که نمونه آن، سال‌های 87، 88 و 91 در دولت احمدی‌نژاد و سال 94 در دولت روحانی است. به این ترتیب می‌توان گفت افزایش و کاهش مقدار تولید گندم و اغلب محصولات کشاورزی ناشی از افزایش بهره‌وری در کشت نبوده، بلکه این میزان نزولات جوی است که مقدار واردات و صادرات را افزایش یا کاهش می‌دهد، گواه این مطلب ثابت ماندن و حتی بدتر شدن عملکرد تولید گندم نسبت به میانگین جهانی است، چنانکه میانگین عملکرد تولید گندم (مجموع آبی و دیم) در سطح جهان از 2.46 تن در هکتار در سال 83 به 3.06 تن در هکتار در سال 95 رسیده، این در حالی است که این میزان در ایران از 2.50 در سال 83 به 2.46 تن در سال 95 رسیده است. برنج: در طول چند دهه اخیر برنج از اصلی‌ترین منابع غذایی مردم کشورمان بوده که به جرات می‌توان گفت این محصول از سفره مردم به‌هیچ‌وجه حذف‌شدنی نیست. آمارها نشان می‌دهد میزان واردات برنج از 698.92 هزار تن در سال 80 به 1044 هزار تن در 9 ماهه سال جاری رسیده است. بر اساس این آمار ضریب خوداتکایی برنج در سال 80 حدود 65 درصد بوده که این میزان در سال 94 به 67 درصد رسیده است. روغن: واردات روغن در دوره 16 ساله از 933 هزار تن در سال 80 به 1023 تن در سال 95 و 1016 هزار تن در 9‌ ماهه سال جاری رسیده است. بر اساس این آمارها ضریب خوداتکایی روغن در سال 80 حدود 6.7 درصد بوده که در سال 86 به 12 درصد و در سال 94 به 3/3 درصد رسیده است. گوشت قرمز: با وجود توانمندی دامداران ایرانی در رساندن کشور به خودکفایی در این بخش، در طول 16 سال اخیر میزان واردات گوشت قرمز به میزان قابل‌توجهی افزایش‌یافته است. شاید توجیه مسئولان وزارت کشاورزی این باشد که با واردات، قیمت گوشت پایین می‌آید، اما بر اساس آمارهای منتشرشده مرکز آمار ایران، در سال 95 تعداد 7514 گاوداری غیرفعال و تعطیل بوده‌اند که علاوه‌بر هدررفت سرمایه‌های اولیه ایجاد این واحدها، این گاوداری‌ها به‌طور مستقیم و غیرمستقیم می‌توانستند برای بیش از 50 تا 60 هزار نفر شغل ایجاد کنند. شکر: شکر یا قندوشکر از نیشکر نیز جزء اقلام اساسی کشور است که هرچند تولید آن به مرز خودکفایی نزدیک شده است، بازار پرسود واردات این محصول چیزی نیست که دلالان از دست از آن بکشند. دام و طیور: نقش بی‌بدیل دام و طیور در سبد غذایی جامعه غیرقابل‌انکار است، با این ‌حال آمارها نشان می‌دهند وابستگی ایران در تامین مواد تغذیه‌ای دام و طیور به نسبت سایر موارد وارداتی بسیار بیشتر است و میزان خوداتکایی کشور در تامین مواد غذایی دام و طیور اعم از جو، ذرت، لوبیا و کنجاله سویا در وضعیت نگران‌کننده‌ای قرار دارد. بر اساس این آمارها، ضریب خوداتکایی کشور در کنجاله 7/7 درصد و در ذرت 3/3 درصد است. در سال‌های اخیر کنجاله و ذرت دامی همواره جزء چند قلم اول وارداتی کشور بوده‌اند.

 خودکفایی مزخرف است؟ گرچه برگزارکنندگان جشن خودکفایی کاهش تولید در سال‌های بعد را نتیجه سیاست‌های غلط اقتصادی دولت احمدی‌نژاد می‌دانستند، اما کاهش تولید و افزایش واردات در دولت روحانی هم نشان داد که خودکفایی گندم نه‌تنها بر بنیان‌های علمی و فنی استوار نبوده، بلکه افرادی در بدنه اجرایی کشور هستند که اعتقادی به سیاست «خودکفایی» در تولید محصولات کشاورزی ندارند. عیسی کلانتری، رئیس سازمان محیط‌زیست کشور ازجمله این افراد است که در سال 94 در سخنانی جنجالی «خودکفایی در کشاورزی» را «مزخرف» خواند و آن را یک تصمیم سیاسی و نه علمی دانست.

 سرنوشت سودان، سومالی و اتیوپی در انتظار ماست؟ شاید مرور این آمارها برای اغلب خوانندگان این گزارش ملال‌آور باشد، اما کافی است این دو مثال تاریخی را در ذهن‌مان مرور کنیم تا متوجه شویم که ارقام ذکرشده چقدر می‌توانند برای اقتصاد کشور شکننده و خطرساز باشند. کمتر کسی است که فراموش کند در بین سال‌های 1296 شمسی تا 1298 با دخالت بیگانگان ازجمله انگلیس، بزرگ‌ترین قتل عام ایرانیان به خاطر قحطی و گرسنگی رقم خورد، برخی منابع تعداد کشته‌شدگان این اتفاق تاریخی را نزدیک به 10 میلیون نفر تخمین زده‌اند. قحطی بزرگ ایرلند (مشهور به قحطی سیب‌زمینی) مثال دیگری است که در بین سال‌های ۱۸۴۵ تا ۱۸۵۲ میلادی رخ داد. در این سال‌ها حدود یک‌میلیون نفر از مردم بر اثر گرسنگی و بیماری جان‌باختند و بیش از یک‌میلیون نفر نیز به سایر کشورها مهاجرت کردند که تعداد زیادی از آنان در طول مهاجرت از بین رفتند. گرچه امروز در ایران تصور قحطی برایمان ناممکن و شاید خنده‌دار باشد، اما کافی است کره جغرافیای را کمی بچرخانیم تا رنج چندین کشور آفریقایی از قحطی و کمبود منابع غذایی را ببینیم، اصلا چرا راه دور برویم، در نزدیکی خودمان یمن نمونه خوبی است که قحطی جان هشت میلیون نفر را مورد مخاطره قرار داده است. اینکه ایران زیبای ما در چند سال آینده به لحاظ امنیت غذایی به سمت سومالی، اتیوپی، کنیا، سودان، اوگاندا و یمنی «شدن» پیش برود، فعلا قابل‌تصور نیست، اما اگر شرایط فعلی تولید در بخش کشاورزی اصلاح نشود، شاید در سال‌های آینده امنیت غذایی اصلی‌ترین دغدغه مسئولان کشور شود.