روزنامه مردم سالاری
1396/11/10
برخی به احمدینژاد به خاطر منافع خودشان پروبال دادند
هربار که درباره مشکلات و معضلات کشور با او به صحبت مینشینیم چهرهاش در هم میرود؛ از رفتارها و منشهایی که در پیش گرفته شده دل پردردی دارد و در عمق صدایش افسوس را میتوان حس کرد.خوش کلام است و آنچنان همه را جذب صحبتهای خود میکند که حرکت عقربههای ساعت دیگر به چشم نمیآید.سید مهدی طباطبایی که به استاد اخلاق معروف است با وجود بیماری، پای سوالهای ما نشست و یک به یک به آنها پاسخ داد.از آنجایی که این سیاستمدار کهنه کار همواره از کسانی بود که انتقاداتی را متوجه دولت نهم و دهم و متولی آن یعنی محمود احمدینژاد میدانست وقتی موج دیگری از حاشیهسازیها از سوی رئیسجمهور سابق کلید خورد تحلیلهای خاص خودش را از این رفتارها داشت.حجت الاسلام سید مهدی طباطبایی که به گفته خودش احمدینژاد را از زمان شهرداری میشناخته است از پشت پردههای دیگری هم روایت کرد او گفت افرادی پشت احمدینژاد بودند که برای رسیدن به اهداف خودشان او را جلو میانداختند.او از رفت و آمدهای نیروهای نظامیو انتظامی و البته سیاسی به دفتر احمدینژاد گفت؛ رفت و آمدهایی که پشتش منفعت طلبیهایی وجود داشت.
وقتی صحبتها به جدال قوه قضائیه و احمدینژادیها رسید، این استاد اخلاق گفت: قوه قضائیه مجریه عدالت باید باشد.من برای آیتالله آملی احترام زیادی قایلم اما حکمت، مصلحت یا هرچیزی که حق را پایمال کند جایش در قوه قضاییه نیست.
مشروح این گفت و گو را در ادامه بخوانید:
حاج آقا! نگاهتان به رفتارهای این روزهای احمدینژاد و اطرافیانش چیست؟ چقدر شما را متعجب و شوک زده میکند؟ چون فضای سیاسی که به نوعی درگیر شوک رفتارهای گاه و بیگاه او و اطرافیانش شده است؟
بنده از روزی که آقای احمدینژاد را دیدم و شناختم به نظرم رسید که فردی دارای قدرت و انرژی است ولی متاسفانه تجربههای ناشی از معاشرت با انسانهای ارزشمند و والا را نداشت در واقع از بینظمی و بدنظمیاوضاع کشور به یک مقامیرسید. اینطور آدمها پرورش قارچ گونه یعنی ناگهانی دارند و برایشان یک قدرت ناگهانی پیش میآید.از آنجایی که ما به صورت ذاتی در انجام کارهای مهم کم جرات هستیم آدم جری جلوتر میافتد.آدم جری غالبا پختگی لازم را ندارد اما چون زمینههایی برای اقدامات او وجود دارد در نتیجه خیلی جاها موفق میشود.
نکته دیگر این است که فرهنگ جامعه در هر زمانی براساس اضطرار نیاز به تغییر دارد لذا هر کسی که بتواند قدرت را برای تغییر به کار بگیرد جلو میافتد. یعنی از احساسات جامعه استفاده میکند.برخی برای آنکه به منافع خود برسند چنین افرادی را جلو میاندازند.آقای احمدینژاد دارای همین خصلتها بود.اوایل که من او را در شهرداری شناختم همین خصوصیات امروزش را داشت.عده ای آمدند به او پروبال و احساس قدرت دادند تا از او برای منافع خود استفاده کنند. احمدینژاد هم برای بالا رفتن خود یک سلسله کمکهایی میکرد.یعنی افرادی میآمدند و امتیاز میگرفتند او نیز این خدمات را به آنها ارائه میکرد.خیلی وقتها در شهرداری افراد کوچک میرفتند و درخواستهایی میکردند اما به محض آنکه مشکلشان حل نمیشد افراد برجسته تر را پیش قدم میکردند و شاید در یک روز چندین دیدار از این قسم با احمدینژاد صورت میگرفت، به من هم خبر میرسید که چه کسانی به دفتر او رفته بودند، من اسم اشخاص را نمیگویم، اما به طور کلی باید بگویم نیروهای توانمند نظامی، سیاسی، اجتماعی رفت و آمد داشتند و خبرش به من میرسید. همان موقع من میفهمیدم که این حرکتها برای رسیدن به مقام بالاتر است و میگفتم او میخواهد رئیسجمهور شود.
بعد از مدتی همانهایی که به دفتر احمدینژاد رفت و آمد داشتند کمک کردند رئیسجمهور شود و همانها هم در قدرت رفت و آمد داشتند.همان زمان هم که من از آقایهاشمیحمایت میکردم رسما به من گفتند حمایت نکن.یک عده نیروهای فرصت طلب و به دنبال یک آدم توانمند میگشتند لذا من معتقدم آقای احمدینژاد فردی بود که انرژی و استعداد داشت و افرادی سواستفاده گر دور او را گرفتند و او را یاری کردند تا به اینجا رسید.همان آدمها به همان شکل به شیوه ای دیگر آمدند او را وادار به کاری کردند که آبروی خودشان را حفظ کنند.اگر احمدینژاد همان اوایل به طور قانونی برخورد میشد اینطور نمیشد.فساد هم ماشالله در کشور ما زیاد است و قوه قضاییه هم خالی از انتقاد نیست.
با تمام این تفاسیر فکر میکنید چرا احمدینژاد امروز لباس اپوزیسیون به تن کرده است؟
اگر کسی در باره مشکلات در کشور صحبت کند و ضعفهای مسئولین را مطرح کند در تعریف سیاسی در ایران اپوزیسیون میشود انگار اگر در مورد یک مقامیحرف زده شد ویا مشکلاتی را با مردم در میان بگذارید قصد براندازی دارید خود من در مورد احمدینژاد حرفهایی داشتم، در مجلس یکی از نماینگان جلو مرا گرفت وگفت مخالفت با احمدینژاد را تقابل با رهبری میداند و نصیحت میکرد من اپوزیسیون نظام نشوم حالا جالب است امروز شما از من میپرسید چرا احمدینژاد لباس اپوزیسیون به تن کرده.اشکال از جایی دیگر است چه کسانی اپوزیسیون سازی میکنند.
سخنگوی قوه قضاییه در توجیه عدم برخورد با احمدینژاد گفت یک حکمتی وجود دارد آیا این با عدالت در تضاد نیست؟
این برخورد کاملا در تضاد با عدالت است.قوه قضائیه مجریه عدالت باید باشد.من برای آیتالله آملی احترام زیادی قائلم اما حکمت و مصلحت یا هرچیزی که حق را پایمال کند جایش در قوه قضاییه نیست نیروهای امنیتی نباید بر اساس مصلحت و حکمت عمل کنند.اگر جرمیاتفاق افتاد حقی ضایع شد تهمتی به کسی زده شد و...که یک طرف محل شکایت است نباید بر اساس مصلحتها و حکمت عمل کرد باید رسیدگی شود.البته نیروهای نظامی، امنیتی و شورای عالی امنیت باید حکمت و مصلحت را در نظر بگیرند اما سخنگوی قوه قضاییه نمیدانم چرا وارد این مطالب میشود.قوه قضاییه محل حکم است، جای مصلحت نیست.اما ، رفتارش مصلحتی است.سبک برخورد قوه قضاییه کاملا روشن است که تبدیل به روش امنیتی شده است تا قضایی.سیستم امنیتی باید مصلحت نگر باشد ولی قوه قضاییه باید تصمیم به عدالت بگیرد.
در مورد احمدینژاد هم انچه در بین مردم شایع است این است که نگرانیهای اشخاصی مانع از بررسی عملکرد او میشود که این اگر درست باشد بسیار خطرناک است.
فکر میکنید مصلحت و حکمتی که رهبری داشتند و احمدینژاد را عضو مجمع کردند چقدر از سوی او درک شد و ...
بحث مجمع تشخیص بسیار حایز اهمیت است به نظرم از همه تفکرات و سلایق باید در مجمع تشخیص حضور داشته باشند.البته دوستان ارزشی ما دارند با مسئله احمدینژاد دوگانه برخورد میکنند این به شایعات در مورد احمدینژاد و ناگفتههایش قوت میدهد.
مدتی پیش آقای امامیکاشانی پیشنهاد دادند برای رفع این اختلافات یک حکم تعیین شود و از طریق حکم قضیه اختلاف احمدینژاد با قوه قضاییه حل شود، چقدر ظرفیت این موضوع وجود دارد و چقدر میشود این اختلافات را به حکم سپرد؟
بحث حکمیت در همه جا میتواند اثر گذار باشد لکن در این موضوع مسایل را پیچیدهتر میکند به نظر میآید اصلا صحبتهای احمدینژاد را نمیشنوند یعنی حتی احتمال هم نمیدهند شاید موضوعی که وی مطرح میکند درست باشد وی را دروغ گو، دیوانه و.....معرفی میکنند پس قطعا حکمیت جایی ندارد.
احمدینژاد زمانی که میخواست رئیسجمهور شود اکثریت اصولگرایان از او حمایت کردند ولی الان به این شدت مورد اعتراض قرار میگیرد و به او عناوین تند و تیز میدهند.آیا آن زمان احمدینژاد خالی از این خصوصیات بوده است و به یکباره خود را نشان داده یا از اول همین بوده و نادیده گرفته میشده است.
او از همان زمان این زمینه را داشت ولی فرصت بروز پیدا نکرد.ما که میگوییم این بچه دزد میشود نه اینکه الان دزدی میکند، زمینهای باید باشد تا مشخص شود..پیشنهاد من این است که در اتاق فکری که احمدینژاد رشد کرد یک خانه تکانی شود و دوستانی که له نظام و مسئولین مشاوره دادند امروز ثمره عملکرد خود را ببینند.کمیهم به آرای منتقدین احمدینژاد مراجعه کنند.
احمدینژاد وقتی میخواست وارد میدان انتخایات ریاست جمهوری شود از تخریب آقایهاشمیشروع کرد.اتفاقا درست ترین پیش بینیها درباره او را هم همان آیتاللههاشمیکرد که ....
آقایهاشمیجامعه را بهتر از هر کسی میشناخت و پیش بینی میکرد.آقایهاشمییک قدرت بود و خیلی از موانع را میشناخت.آقایهاشمیخیلی پخته عمل میکرد کسانی که در جلسات خصوصی با ایشان شرکت کرده اند میدانند که ایشان بسیار دلسوزانه مسایل را مطرح میکرد.او میگفت راضی هستم بچه ام زندان باشد .اما قوه قضاییه درست شود.این طیف افراد میدانستند آقایهاشمییک وزنه مهم در کشور است، برای همین تلاش کردند احمدینژاد را که جسارت داشت جلو بیندازند و با کمک اوهاشمیرا بکوبند تا به خیال خودشان او را از نظام و رهبری جدا کنند.
به همین خاطر هم بود که آیتاللههاشمینامه خیلی پرمغزی به رهبری داد و در آن نامه نوشت:« سر چشمه شاید گرفتن به بیل.چو پر شد نشاید گرفتن به پیل» منظور او همین خرابیهایی بود که آقای احمدینژاد به کشور و نظام تحمیل کرد.هاشمیگفت اما مسیر مطلب را عوض کردند مغز و متن حرف را پنهان کردند و به بهانههای کودکانه نامه را از اذهان دور نگه داشتند.
با این وجود احمدینژاد همیشه تلاش میکرد از تقابل با آیتاللههاشمیخود را بالا ببرد.
بله امروز هم تقابل جدیدی شروع کرده روی همان ریل که برایش چیدند حرکت میکند اما این دفعه فرماندار و برنامه ریز خودش است.
اینکه برخی رییس جمهورهای ما بعد از اتمام دوران ریاست جمهوریشان مورد عتاب قرار میگیرند اشکال کار کجاست؟
این نکته ای بود که در یک دیدار با مرحومهاشمیرفسنجانی درباره آن صحبت کردیم، او گفت هرکه روی کار آمد به نوعی در تقابل با نظام قرارش دادند از ریاست جمهوری آقا گرفته تا خود من، خاتمی، احمدینژاد حالا هم روحانی چرا وقتی اینها روی کار میآیند میگوییم خوب هستند اما بعد نظرها تغییر میکند؟ چه چیز این خوب بودن را تغییر میدهد؟ آیا مکان آنها را رنگ میدهد یا مقام باعث تغییر آنها میشود یا مشورت با مقامات بالا موجب میشود رنگ عوض کنند؟هاشمی گفت آنقدر سد میبندند که رئیس دولت نمیتواند کاری بکند بنابراین متهم میشود.هاشمیگفت میترسم از آن روزی که مردم همه مسئولیتها را به گردن رهبری بیندازند.
آقایهاشمیهمیشه به دنبال اصلاح کشور بود.یادم میآید زمانی که مشکلات ما با عربستان زیاد شده بود ایشان به عربستان رفت و دیداری هم با ملک عبدالله داشت موضوعات بسیار خوبی مطرح شده بود و الگوهایی هم برای همکاری و رفع اختلافات به میان آمده بود که اگر اجرایی میشد خیلی از این مشکلات به وجود نمیآمد.زمانی که به تهران بازگشتند و آن را مطرح کردند به یکباره احمدینژاد با آن به شدت مخالفت کرد و این شد که اصلا اجازه ندادند آن گفت و گوها ادامه پیدا کند و آن طرحها اجرایی شود.
سایر اخبار این روزنامه
برخی به احمدینژاد به خاطر منافع خودشان پروبال دادند
در زمینه طرح «پارلمان اصلاحات» مایل نیستیم تک روی شود
وزارت امور خارجه به شبهات درباره «پالرمو» پاسخ داد
برنامه ایران برای شکایت از ترکمنستان و تجدید نظر در قیمت گاز صادراتی
نهایی شدن 12 میلیارد دلار قرارداد فاینانس در دوره برجام
پاسخ به ابهامات عملیات نجات نفتکش سانچی
کاهش محدودیتهای محصورین
برای حل مشکل بافت فرسوده مناطق و شهرهای استان تهران باید جلسهای با حضور وزیر راه و شهرسازی تشکیل شود
انتخابات فرمایشی ژنرال فراعنه
علت رد کلیات لایحه بودجه 97 در صحن علنی مجلس