تغيير صحنه برخورد با ايران

اگر از ياد نبرده باشيم، قبل از انتخابات سال ٩٢ شرايط ايران در عرصه مناسبات خارجي به‌گونه‌اي بود كه مردم به شعار و برنامه تعامل با جهان آقاي حسن روحاني، به‌عنوان يكي از نامزدهاي انتخابات رياست جمهوري، رأي دادند. در آن زمان به دليل سياست‌هاي دولت نهم و دهم روابط ايران با دنيا به‌شدت متشنج بود. برنامه هسته‌اي ايران در كانون توجه جهاني قرار داشت و به‌همین‌دليل جهان غرب به رهبري ايالات متحده اجماعی جهاني را عليه ايران ايجاد كرد. آنها توانستند ايران را در ذيل قطع‌نامه‌هاي شش‌گانه شوراي امنيت سازمان ملل قرار دهند كه منشعب از آنها تحريم‌هاي بين‌المللي و يك‌جانبه اتحاديه اروپا و آمريكا عليه ايران وضع شد. در آن دوران همه چيز دست به دست هم داده بود تا ايران از نظر روابط خارجي در يك حالت انزوا قرار گيرد و از نظر تأثيرات آن بر مناسبات اقتصادي، به‌گونه‌اي شده بود كه اقتصاد كشور به بن‌بست رسيده و معيشت مردم به‌شدت از اين مسئله متأثر بود. از‌همين‌رو مردم با درك اين شرايط و خطراتي كه مي‌توانست در ادامه اين سياست خود و كشور را تهديد كند، از رويكرد حسن روحاني حمايت كردند. به بيان بهتر در انتخابات سال٩٢ مردم به رويكرد سياست خارجي آقاي روحاني براي برون‌رفت از مناقشه هسته‌ای، ترميم روابط با جهان و برون‌رفت از شرايط وخيم اقتصادي رأي دادند. اينک پس از گذشت پنج سال از آن رويداد، بار ديگر ايران در کانون سياست‌هاي خصمانه آمريکا قرار گرفته و شرايط حاکم بر روابط تهران- واشنگتن با سرعت به سمت تقابل در حال پيشروي است. جريان‌هاي مختلف در داخل آمريکا، رژيم صهيونيستي و برخي دولت‌هاي منطقه در حال لابي‌گري در جهت تسريع در تصميم‌گيري هيئت حاکمه جديد آمريکا براي برخورد با ايران هستند. با روي‌کارآمدن ترامپ و چينش تيم به‌شدت ضدايراني در نهادهاي تصميم‌گيري ايالات متحده آمريکا، کشتي‌بان کاخ سفيد را سياستي دگر آمد. استراتژي تعامل اوباما در ميان ساکنان جديد کاخ سفيد به‌سرعت تبديل به رويکرد تقابل و برخورد با ايران شد. اسرائيل، عربستان، آيپک و ديگر لابي‌هاي طرفدار اسرائيل، جان گرفته‌‌اند و براي تأثيرگذاري بر تصميم‌هاي ضدايراني در کاخ سفيد از هيچ کوششي دريغ نمي‌کنند. شکل‌گيري اين استراتژي آمريکا درباره ايران را بايد در حلقه چنين رايزني‌هاي سياسي و لابي‌هاي ضدايراني‌ای جست‌وجو کرد. از اين منظر در خوش‌بينانه‌ترين حالت سه سال باقي‌مانده از رياست ترامپ بر کاخ سفيد دوره‌اي سخت و پرتنش خواهد بود و بايد اين دوره را با تدبير و کمترين هزينه پشت سر گذاشت. در کنار اين تحولات، منطقه متشنج خاورميانه نيز در حال تبديل‌شدن به مکاني براي آغاز مجدد جنگ سرد در مناسبات جهاني است. باوجود پيروزي سوريه و متحدانش بر داعش، بحران در اين کشور در شکلي ديگر رخ نموده و بيم آن مي‌رود با برهم‌خوردن ائتلاف‌ها و قطب‌بندي جديد در معادلات اين کشور و نقش‌آفريني قدرت‌هاي منطقه‌اي و بين‌المللي، نقشه جغرافياي اين کشور دچار دگرگوني شده و به کانتون‌هاي شبه‌مستقل که هر يک حوزه نفوذ يکي از بازيگران است، تبديل شود. تحولات چند روز گذشته يمن نيز با وجود اينکه رويدادي به ظاهر خوشايند و در جهت برهم‌خوردن ائتلاف ضد‌حوثي‌ها و آغاز رقابت بين امارات متحده عربي و عربستان است ولي نگراني از تجزيه و تبديل آن به دو کشور شمالي و جنوبي، مي‌تواند در راستاي تحولات سوريه و تغيير نقشه جغرافيايي اين کشور باشد. 
در افغانستان پس از گذشت 17 سال از اشغال کامل اين کشور از سوی نيروي نظامي آمريکا، طالبان در حال پيشروي است و براساس برخي گزارش‌ها دولت مرکزي کنترل خود را بر بخشي از مناطق اين کشور از دست داده است. مديريت اين دوره نيازمند الزاماتي در سياست خارجي و البته در مديريت داخل کشور در موضوعات اقتصادي، سياسي و فرهنگي است. داخل کشور نيازمند بازگشت به شرايطي است که رشته‌هاي وحدت ملي را تحکيم کند. از ياد نبريم که در 40 سال گذشته وحدت مردم ضامن عبور از عقبه‌هاي سخت و نفس‌گير و خنثي‌کردن توطئه‌ها بوده است. ضروري است با کنارگذاشتن اختلاف‌ها و جايگزين کردن آن با عطوفت از همه نيروهاي لايق و کارآمد کشور براي تحکيم رشته‌هاي مودت و وحدت و همدلي استفاده شود. در سياست خارجي چنانچه ملاحظه شد تدبير حاکميت در رويکرد نرمش قهرمانانه و جهت‌گيري درست دولت و بهره‌گيري از ديپلماسي هوشمندانه و کارآمد، کشور با حفظ حقوق حقه خود توانست با حفظ عزت و کرامت ملي، مناقشه هسته‌اي را پشت سر بگذارد و با دستيابي به توافق با شش قدرت جهان، کشورمان را در حاشيه امن قرار دهد. امروز نيز در مواجهه با ماجراجويي‌هاي ترامپ نيازمند همان تدبير و برهم‌زدن ائتلاف‌هايي هستيم که آمريکا در قالبي ديگر در حال شکل‌دهي عليه کشورمان است. اروپا، روسيه و چين با ماجراجويي‌هاي ترامپ در توافق هسته‌اي مخالف هستند، با‌اين‌وجود، تحولات نمايانگر تلاش آمريکا براي تغيير زمين بازي، جلب نظر متحدان اروپايي به مباحث موشکي، تحولات منطقه و افزايش تنش و آغاز دوباره مرحله جديدي از جنگ سرد با روسيه و چين است تا همگي آنان را به همراهي با استراتژي خود درباره ايران وادار کند. از اين منظر آمريکا تلاش خواهد کرد با تغيير صحنه برخورد با ايران، مواضع کشورهاي حامي برجام در رابطه با ايران را تحت تأثير قرار دهد. در زمینه تحولات منطقه و اتهام‌زنی ترامپ به ايران، پيروزي‌هاي عراق و سوريه بر داعش و نقش برجسته ايران در اين دستاورد، فرصت مناسبي براي انعطاف در سياست‌هاي منطقه‌اي ايران در رابطه با کشورهاي منطقه و برهم‌زدن ائتلاف‌هاي گذشته را فراهم کرده است که اين تحولات را در راستاي منافع خود تفسير مي‌کنند. از‌اين‌رو بازگشايي کانال‌هاي مذاکره براساس منطق برد- برد، با وجود دشواري‌هايي که ناشي از عميق‌شدن کدورت‌هاست، هنوز مي‌تواند راهکار مناسبي براي ناکارآمدکردن سياست‌هاي آمريکا براي استفاده ابزاري از کشورهاي منطقه براي برخورد با ايران باشد.