روزنامه قانون
1396/11/25
فراز و فرود یک جنبش در آستانه هفتسالگی
زمانی که بحرین با یک رفراندوم که بیشتر به نظرسنجی شباهت داشت، تحت فشار بریتانیا از ایران جدا شد، کمتر کسی فکر میکرد چند دهه بعد جنبشی در این کشور شکل بگیرد که معادلات منطقه را به چالش بکشد. از فردای جدایی مردم بحرین برای دستیابی به حقوق و سهم متناسب در قدرت در حال مبارزه هستند. جنبش های اعتراضی در بحرین دلایل مختلفی دارد؛ ریشه های غیر بحرینی حکومت آل خلیفه و وابستگی تباری و سیاسی به عربستان سعودی؛ و به تبع آن منع شیعیان از حضور و مشارکت در بسیاری از امور باعث خشم و نارضایتی مردم بحرین شده است؛ بر هم زدن ترکیب جمعیت به ضرر اکثریت شیعه با دادن حق تابعیت به افراد غیر بحرینی سنی عرب تبار؛ صوری بودن اصلاحات حکومتی و در اختیار گرفتن پارلمان به وسیله فرستادن نمایندگان وابسته به جریان اصلی قدرت در پارلمان.این اعتراضات در فاصله سال های 1994 تا 2000 به اوج خود رسید که به انتفاضه دهه 90 بحرین معروف شد.
پس از روی کار آمدن حمد بن عیسی آل خلیفه در سال 1999 و اعتراضات مردم در بحرین او در راستای خاتمه دادن به اعتراضات گسترده مردم اقدام به اصلاحاتی در کشور کرد ولی متاسفانه این اصلاحات کاملا پوچ كه بر اساس دستور و سیاستهای منفعتطلبانه عربستان صورت گرفت نتوانست مردم را راضی کند.در نتیجه با آغاز جنش 14 فوریه سال 2011 مطالبات و اهداف اعتراضی مردم رنگ تازهای به خود گرفت و شامل این موارد شد: شکل گیری پارلمان و قوه مجریه مستقل از طریق انتخابات آزاد ،اصلاح قانون اساسی در جهت دموکراتیک شدن حکومت، آزادی فعالیت احزاب ، آزادی زندانیان سیاسی و روحانیون شیعه ، توقف اعطای تابعیت به اتباع خارجی.
این جنبش در ابتدا در کنار فعالیتهای مدنی احزاب و گروههای معترض بیشتر به شکل اعتراضات خیابانی بروز کرد ولی در سیر خود فراز و فرودهایی داشت و از اعتراض خیابانی تا متمایل شدن هرچه بیشتر به فعالیتهای مدنی را تجربه کرد. اما اتفاق هایی مانند دستگیری و اخراج شیخ علی قاسم و اوجگیری دوباره اعتراضات خیابانی نشان داد این جنبش همواره نیم نگاهی به خیابان دارد. از دستاوردهای این فراز و فرود یکی اینکه در فاصله این سالها احزاب و گروههای معترض دیگری نیز در کنار احزاب شیعی تشکیل شدند؛ از جمله گروه های چپ و لیبرال. اما در کنار رشد این گروهها بهنظر میرسد حکومت آل خلیفه در راستای برهم زدن ترکیب جمعیتی به نفع اعراب مهاجر سنی مذهب اقدام به تشکیل و تقویت احزابی با پایگاه اجتماعی اعراب سنی كرده تا در صورت لزوم بتواند از آنها به نفع خود در ساختار سیاسی حکومت، در مواجهه با فشارهای بینالمللی استفاده کند.
اکنون در هفتمین سال اعتراض مردم بحرین باید دید جنبش اعتراضی در این کشور برای رسیدن به اهداف خود چه مسیری را پیموده و تا چه اندازه ای موفق بوده است.
بهنظر میرسد مردم بحرین در این هفت سال توانستند توجه جهانیان را به صوری بودن اصلاحات در شیوه حکمرانی آل خلیفه جلب کنند؛ این امر باعث مطرح شدن مسائل بحرین در محافل حقوق بشری و در مواردی نیز به محکوم شدن آل خلیفه منجر شده است؛ برای نمونه مطرح شدن پرونده حقوق بشری بحرین در پارلمان انگلیس و آلمان و جلوگیری از وارد شدن سلاحهای کشتار جمعی از کشورهای اروپایی. تحت تاثیر قرار دادن روابط خارجی بحرین به خصوص با قدرتهای جهانی از جمله آمریکا از نتایج استمرار جنبش 14 فوریه بود؛ مانند دو نمونه بحران در روابط آمریکا و بحرین،یکی در قضیه اعتراض بحرین به سفیر آمریکا در سال 2013 به دلیل دخالت در مسائل داخلی و دیگری در ژوئن 2014 پس از ملاقات یکی از دیپلماتهای آمریکا با رهبر بزرگترین اپوزیسیون بحرین (وفاق اسلامی)، که منجر به اخراج این دیپلمات شد. اکنون به نظر میرسد علی رغم تلاش مردم بحرین در این سالها عوامل دیگری نیز در به ثمر رسیدن این جنش حائز اهمیت است. اتفاقات و درگیریهای اخیر در منطقه و نیز ناکامی عربستان در رسیدن به اهداف خود در یمن و دیگر نقاط منطقه تاثر بسیار زیادی در مسائل بحرین خواهد داشت، چراکه اصلیترین حامی حکومت آل خلیفه در منطقه عربستان سعودی است. از این رو موضع حکومت بحرین به عنوان زائده سیاست خارجی عربستان سعودی تابعی از شدت و ضعف قدرت سعودیها در منطقه است و تضعیف موضع عربستان سعودی در منطقه ناشی از ناکامی در دستیابی به اهداف اعلامی در سیاست خارجی، میتواند به ضعف حکومت بحرین در مقابل معترضان داخلی نیز منجر شود. عامل دیگر تاثیر آمریکا به عنوان متحدان اصلی سعودی در منطقه است. بحرین به عنوان نقطهای استراتژیک در منطقه میتواند نقش بسیار مهمی در توازن قدرت کشورهای همسایه ایفا کند و این توازن قدرت برای آمریکا بسیار مهم است. در سوی دیگرنفوذ تاریخی، فرهنگی و مذهبی ایران در بحرین غیر قابل کتمان است. هفت سال فراز و فرود جنبش 14 فوریه نشان داده است اراده مردم این کشور در دستیابی به اهدافشان به عنوان شرط لازم پیروزی، از بین رفتنی نیست. اما شرط کافی تعیین تکلیف سایر معادلات منطقه است. این تجربه هفت ساله همچنین نشان داده طولانی شدن مداخلات منطقهای سعودیها، خللی در اراده مرم بحرین برای دستیابی به اهدافشان وارد نخواهد کرد.