تقویت زبان مادری به امنیت ملی کمک می‌کند

در يادداشتي اعتراضي که در روزنامه قانون و در اعتراض به اظهارات علي ضياء، مجري صدا و سيما،منتشر شده است بار دیگر با ادعاهايي تكراري روبه رو هستيم كه ناشي از بي توجهي و بي اطلاعي نويسنده است. نويسنده درنوشته خودزبان مردم آذربايجان را«آذري»عنوان کرده و«ترك»خطاب كردن آذربايجاني ها را تاثير توطئه خارجي وكانال هاي ضد ايراني جمهوري آذربايجان قلمدادمي كند! استدلال ايشان قابل توجه است:«درحقيقت مردم آذربايجان به دليل منطقه زندگي شان كه استان هاي آذربايجان مي باشد،آذري هستند.همانطور كه مردمي كه در تهران،مشهدياگيلان زندگي مي كنند به ترتيب تهراني، مشهدي و گيلاني محسوب مي شوند.»بر اساس اين استدلال،مردم خوزستان به اقتضاي نام منطقه اي كه در آن زندگي مي كنند بايدبه زبان موهوم«خوزي» تكلم كنند، درحالي كه اهالي خوزستان بيشترعرب زبانند.همچنين با استنادبه چنين استدلالي تنها اهالي استان فارس، فارس زبان هستند وبه فرض در استان تهران، زبان «تهراني»تكلم مي شودكه مستقل از زبان فارسي است.درحالي كه زبان رايج اكثريت اهالي فلات مركزي ايران از جمله استان هاي تهران، يزد، اصفهان، سمنان و ... فارسي است و ارتباطي به نام منطقه ندارد.حداقل ازنويسنده محترم انتظار مي رود هنگام ادعاي مطلبي دلايل علمي و تاريخي ارائه دهند و دست به دامان چنين استدلال هايی نشوند.علاوه بر اين، چرا همه تلاش مولف درجهت اثبات ايراني بودن نژاد آذربايجاني هاست؟تعريف نژاد ايراني چيست كه ترك ها خارج از آن قرار مي گيرند؟برفرض كه«ترك»را«آذري»جا زديد و از غير ايراني بودن تطهيرش كرديد،با اعراب چه مي كنيد؟ طبيعتا آن ها را هم داري نژاد ايراني و خون آريايي نمي دانيد، پس به‌احتمال به دنبال فارسيزه كردن نسل هاي جديد آن‌ها نيز هستيد.آيا اين گونه صحبت كردن از نژاد ايراني حامل تفكر مسموم باستانگرايي و آريايي پرستي نيست؟ بخشي ازمطلب منتشر شده در روزنامه قانون بدين صورت است:«بر مبناي اصل ١٥ قانون اساسي به هيچ وجه نبايد از فارس بودن كودكان اروميه ناراحت بود. از قضا اگر فرزندان اين خاك به زبان فارسي سخن مي گويند، نشان دهنده توفيق سياست هاي ملي بوده است.»درنقد اين مطلب مي توان به سياست دولت ها در برابر زبان و فرهنگ اقوام اشاره كرد كه در چند حوزه بررسي مي شوند:حذف و نابودي (Elimination)، همسان سازي (Assimilation)، حمايت (protection) و ترويج(promotion). آن نوشته به وضوح مصداق سياست حذف و نابودي و در تعديل شده ترين حالت، همسان سازي است كه به موجب حقوق بين الملل غير قابل قبول است.
همچنين بند ٥ ماده ٢ كنوانسيون منع ژنوسايد (نسل كشي زباني) و مجازات، همان كه «انتقال اجباري كودكان يك گروه به گروه ديگر» را از مفاهيم ژنوسايد تلقي مي‌كند، تاكيد بر تعهد كشورها در حفظ حقوق فرهنگي دارد و نه فقط سلامت جسمي آنان.
بر اين باور، تغيير اجباري كودكان كه با هدف دستكاري و تغيير تدريجي در فرهنگ و زبان آن ها از طريق قرار دادن‌شان در محيط تربيتي متفاوت با محيط اصلي آنان صورت مي گيرد، در شمار نسل‌زدايي قلمداد شده است؛ سياستي كه در كشور ما نيز از زمان آغاز سلطنت پهلوي كليد خورده است و هم اكنون نيز در سايه نفوذ و قدرت اتاق هاي فكر گفتمان ناسيوناليستي ايرانشهري در حال اجراست.علاوه بر موارد فوق الذكر، تجربه كشور هاي چندزبانه مثل سوييس، هلند،كانادا،هندوستان، آفريقاي جنوبي و ...در رسمي كردن زبان اقليت هاي زباني و قومي نشان مي دهدكه وجود چند زبان رسمي به هيچ عنوان ارتباطي با تهديد تماميت ارضي كشورها ندارد.
برعكس در كشورهاي همسايه كه طي حدود ١٠٠سال گذشته سعي در يكسان سازي زباني و فرهنگي داشته اندو حذف اقليت هاي قومي از نقشه فرهنگي كشور را در راس برنامه هاي به اصطلاح ملي خود قرار دادند،همواره با مشكل تهديد تماميت ارضي مواجهند،زيرا يكسان سازي زباني تنها يك پيام دارد:شما هيچ حقي در اين كشور نداريد و تنها در صورت جدايي مي توانيد حقوق خود را احيا كنيد.حال گروهي ناآگاه (اگر نگوييم مغرض) نيز با علم كردن«امنيت ملي» و«تماميت ارضي» به سركوب تفاوت هاي فرهنگي و زباني كه سرمايه هاي بشري اند اقدام كرده اند.


هماننداكثرمطالب منتشر شده دررسانه هاي به اصطلاح اصلاح طلب درخصوص حقوق اقوام وبه ويژه مردم آذربايجان، يادداشت روزنامه قانون نيز ماحصلي جزمخدوش كردن چهره اين جريان سياسي در ميان اهالي آذربايجان ندارد؛جرياني كه مدت هاست دچارفقرگفتماني شده است. جرياني كه مدعي احترام به تفاوت ها و حامل شعار«ايران براي همه ايرانيان»است،امروز مولد نژادپرستانه ترين نظريات در باب تفاوت‌هاي قومي و زباني است و هرگونه تفاوت فرهنگي و تلاش در راستاي رسيدن به حقوق ابتدايي قومي و زباني مثل زبان مادري را تهديدي براي امنيت ملي و تماميت ارضي معرفي مي كندو از خشن‌ترين و ضدحقوق بشري ترين روش ها جهت يكسان سازي فرهنگي حمايت مي کند و به مدد ماشين رسانه اي قدرتمندخود اين انديشه‌هاي يكسان ساز را بسط ‌مي‌دهد.