پرنده‌هاي زمين‌گير

سالي که گذشت قرار بود ايمن‌ترين سال در تاريخ هوانوردي دنيا باشد و بود. در تمام سال ۲۰۱۷ در تصادفي خوش‌يمن فقط چهل‌‌واندي نفر بر اثر سوانح هوايي جان خود را از دست دادند. هرچند که به لطف سانحه مرگبار آنتونوف ۱۴۸ روسي و اي‌تي‌آر۷۲  ايراني ‌يکباره در مدت دو ماه بيش از ۱۳۰ نفر به اين آمار افزوده شد تا در پايان سال شمسي جاري به تجربه مشابهي نرسيم. حقيقت اين است که وضعيت ايمني هوايي در ايران با وجود بهبود کلي ترندهاي جهاني آن‌قدري که بايد، خوب نبوده. اگرچه شايد اين موضوع به ‌خودي‌خود نشانه‌ اين مدعا نباشد، اما حادثه تلخ و مرگبار صبح ديروز اي‌تي‌آر ۷۲ شرکت آسمان در نوع خود دومين حادثه هوايي ايران در چند روز گذشته بود. روز جمعه گذشته نيز يک هواپيماي فوکر ۱۰۰ شرکت قشم‌اير در فرودگاه مشهد دچار حادثه شد؛ حادثه‌اي که خوشبختانه تلفاتي دربر نداشت و تنها با خروج هواپيما از باند فرودگاه در نتيجه بازنشدن ارابه به پايان رسيد. بااين‌حال هر دو هواپيماي دخيل در اين حوادث از جمله پرحاشيه‌ترين هواپيماهاي سال‌هاي اخير ايران بودند؛ چه فوکرهاي ۱۰۰ که تقريبا همگي در سال‌هاي اخير با مشکلات فني ريزودرشتي، چه در زمينه تأمين قطعات يدکي، موتور و ارابه دست‌وپنجه نرم مي‌کردند و گاهي حتي فراتر از استانداردهاي جهاني خود پرواز مي‌کردند....
 ...چه همين ATR‌‌ هاي آسمان که بيش از نيمي از ناوگانش، ازجمله همين هواپيماي دخيل در حادثه براي سال‌ها به خاطر نبود قطعات و نقص موتور زمين‌گير بودند؛ تا همين چندوقت پيش که هواپيما با هزار دردسر تعمير شده به خط پرواز بازگشت. همه‌ اينها هم جدا از مسئله سن بالاي ناوگان هوايي ماست. هواپيماي دخيل در اين حادثه ۲۴ سال داشت، هرچند که سيکل پرواز واقعي آن به‌خاطر زمين‌گيربودن طولاني کمتر از اينها بود. حقيقت اين است که با وجود گذشت دو سال از توافق برجام، تقريبا تمامي خطوط هوايي ما همچنان مملو از هواپيماهاي سالخورده‌اند؛ هواپيماهايي که تعمير و نگهداري آنها در حالت عادي نيز دردسرساز است. براي مقايسه اگر همين هواپيما را با برادران ناتني جوانش که به‌تازگي از طرف ايران‌اير خريداري ‌شده‌اند (هشت هواپيماي اي‌تي‌آر-۷۲ سري ۶۰۰ برجامي) مقايسه کنيد، به عمق تفاوت‌ها؛ چه در هزينه‌هاي تعمير و نگهداري و چه استانداردهاي پروازي پي‌ خواهيد برد. درعين‌حال اگرچه برجام در ابتدا اميدها براي مدرن‌سازي اين ناوگان سالخورده را افزايش داد، اما شرايط دقيقا آن‌گونه که انتظار بود پيش نرفت؛ به‌عنوان‌مثال ايران‌اير همين حالا هم با تأمين مالي هواپيماهاي خريداري‌شده ايرباس و بويينگ خود با مشکل مواجه است؛ هم به اين خاطر که نقل‌وانتقال پول با سختي انجام مي‌شود، هم به دليل اينکه اين شرکت و ديگر شرکت‌ها واقعا پولي براي خريد هواپيما ندارند و هم اينکه همه از تصميمات پيش‌بيني‌نشده ترامپ نگران‌اند؛ نگران پولي که ممکن است هيچ‌وقت هواپيما نشود. تازه اين سهم آنهايي است که حداقل اميدي به سرمايه‌گذاري دولتي براي خريد هواپيما دارند؛ به‌عنوان‌مثال همين شرکت آسمان در سالي که گذشت، با بويينگ قرارداد بزرگي براي بيش از ۳۰ هواپيماي بويينگ ۷۳۷ امضا کرد که تحويل آنها براي 2022 پيش‌بيني شده، اما بعيد است با شرايط مالي فعلي اين شرکت واقعا توان پرداخت هزينه آنها را حداقل در موعد مقرر داشته باشد. به همه‌ اينها مشکلات ساختاري و مديريتي سال‌هاي گذشته صنعت هوايي؛ از نظارت ضعيف بر شرکت‌ها گرفته تا عدم جدي گرفته‌شدن استانداردهاي امنيت پروازي را هم اضافه کنيد. ايران يکي از معدود کشورهاي منطقه است که توان تعمير و نگهداري بومي قابل‌توجهي دارد. بااين‌حال فشار سال‌ها تحريم، بي‌دقتي، سوءمديريت و عدم ارتباط مؤثر با شرکت‌هاي تأمين‌کننده خدمات بين‌المللي (چه در اثر تحريم يا سوءمديريت) موجب شده تا ما به‌جاي نموداري صعودي گاهي حتي با افول استانداردهاي ايمني جهاني در کشور مواجه باشيم؛ به‌عنوان‌مثال مواقعي بوده که هواپيماهاي مشخصي در ايران حتي با وجود تأمين قطعات يدکي زمين‌گير شده يا دچار سانحه شده‌اند و همه اينها تنها نشان از قلب بيمار صنعت هوايي ايران دارد؛ صنعتي که اگر قرار باشد در آن کمتر شاهد حوادثي از اين دست باشيم، به جراحي اساسي نيازمند است؛ جراحي‌ای که فعلا به نظر نمي‌رسد کسي واقعا آمادگي و اراده‌اي براي انجامش داشته باشد.