روزنامه آفتاب یزد
1395/12/21
آیت قیصربیگی
این روزها در آستانه انتخابات ریاستجمهوری باز شاهد تکاپوی گروهها و جریانات مختلف برای جلب توجه افکار عمومی هستیم. آنچه که از سبک و سیاق کنشگران حاضر در عرصه سیاسی کشور دیده می شود اجماع حامیان دولت تدبیر و امید بر سر روحانی در یک طرف گود و سردرگمی رقبای روحانی در عدم اجماع بر سر یک گزینه واحد در طرف دیگر گود است. در حالیکه کمتر از 3 ماه به انتخابات ریاست جمهوری باقی مانده است اصولگرایان هنوز در تدارک پیدا کردن یک گزینه قوی برای رقابت با حسن روحانی هستند و در این میان خود را وارد فاز جدیدی بنام «رقیب آزمایی»نموده اند. پروسهای که ظرف دو سه ماه اخیر کلید خورده است و در این بازه زمانی گزینه های زیادی آمده اند و رفته اند ولی هنوز کسی نتوانسته است توافق و اجماع کامل طرفین را به خود جلب نماید. داوران و ناظران این پروسه علاوه بر هیات ژوری جریان متبوع، بازتابی است که از برآیند افکار عمومی نشات می گیرد. روال به این ترتیب است که وقتی اسم یک کاندیدا بر سر زبانها می افتد به طرق مختلف از جمله نظر سنجی ها میزان اقبال عمومی در ارتباط با نامزد مربوطه ارزیابی می شود. کما اینکه از همین حالا بصورت جسته و گریخته شاهد برخی نظرسنجیهای خاص البته غالبا با سوگیری های حزبی و جناحی هستیم. از شواهد و قرائن چنین برمیآید که تاکنون رقبای روحانی نتوانستهاند کاندیدایی که بتواند بطور چشمگیر هم اقبال عمومی داشته باشد و هم نظر هیئتهای منصفه را به خود جلب کند، پیدا کنند. به دیگر سخن بر طبق نشانههای موجود گویا قرار نیست رقبای روحانی برای رقابت با وی به اجماع برسند چراکه از همین حالا شکاف و چند دستگی گستردهای در میان آنها شکل گرفته است. در اینجا نگارنده به عوامل اصلی این چنددستگی و دلیل روی آوردن آنان به پروسه رقیب آزمایی میپردازد؛ الف) اختلافات درون سازمانی و ایجاد مرزبندی بین احزاب و گروه های جریان اصولگرا. واقعیت آن است اختلافات درون سازمانی جناح اصولگرا از یک دهه پیش به این ور شروع شده و امروز رنگ و بوی تازهای به خود گرفته است تا جایی که آنان برای اجماع در این دوره از رقابتها کاندیداهای خود را در بوته آزمایش افکار عمومی قرار دادهاند. به زعم اغلب صاحب نظران با روی کار آمدن دولت احمدی نژاد خیلی از چهره های سرشناس اصولگرا خود را شریک کارها و برنامههای دولت وقت ندانستند و با فاصله گرفتن از خطمشی آن دولت امروز حتی بیش از پیش خود را نزدیک به دولت تدبیر و امید می یابند. از جمله این چهرههای مطرح و تاثیرگذار میتوان به اسم افراد سرشناسی چون ناطق نوری، علی لاریجانی، علی مطهری، محمد رضا باهنر و ... اشاره داشت. برای بدست آوردن سرنخ اختلافات درون سازمانی این جناح میبایست فلش بکی به گذشته این جریان زد ؛جایی که ائتلاف آبادگران ایران با مطرح کردن شهردار وقت تهران حمایت احزاب و گروههای اصولگرا را به خود جلب نمود. اگرچه در آن دوره همه اصولگرایان بر این گزینه اجماع کامل داشتند اما عملکرد دولتهای نهم و دهم به شکلی بود که در میانه راه حتی داد اصولگرایان را هم درآورد و این سرآغاز مرزبندی و شکاف
بین تشکلهای این جناح به شمار رفت به طوریکه امروز گروه موسوم به پایداری از حامیان درجه یک دولت وقت دارای کم ترین تعامل در استراتژی انتخاباتی همسو با جریان اصولگرا است.
ب) ناچار شدن رقبای روحانی در اتخاذ استراتژی تکثر کاندیدا در این دوره از رقابتها.
شاید بتوان عامل دوم چند دستگی امروز رقبای روحانی در جناح مقابل را به استراتژی تکثر کاندیدا در این دوره از رقابتها ربط داد. اگر چه هدف اصلی استراتژی تکثر کاندیدا در اردوگاه اصولگرایان برای شکستن رای روحانی و دو مرحله ای کردن انتخابات عنوان شده است اما در اینجا باید اذعان داشت که استراتژی ایدهآل از نظر اصولگرایان اجماع بر کاندیدای واحد است همان چیزی که امروز اغلب کارشناسان بعنوان یک خلاء بزرگ در این جریان از آن یاد میکنند.
ج. عدم وجود یک چهره کاریزماتیک بعنوان نقطه اتکاء در جهت وحدت احزاب و گروههای این جریان. پرواضح است که منتقدان امروز دولت تدبیر و امید با زبان بی زبانی بی رقیب بودن روحانی را داد میزنند
چرا که خود آنان هم به این نتیجه رسیده اند که درمیان خود
یک چهره سرشناس و کاریزماتیک که بتواند توان رای آوری بالایی داشته باشد و در عرصه انتخابات روحانی را شکست دهد وجود ندارد. از اینرو منتقدان روحانی برای پیدا کردن این چهره تاثیرگذار رو به پروسه ای به نام رقیب آزمایی آورده اند.
د. حس برتری طلبی برخی از رقبای امروز روحانی و حاضر نشدن به کنار رفتن از صحنه به نفع دیگری. واقعیت آن است که یکی از دلایل شکست اصولگرایان در مقابل روحانی در دور یازدهم ریاست جمهوری تکثر کاندیدا و عدم اجماع آنان تا لحظه رای گیری بود. امروز باز این رویه در اردوگاه آنان قابل تصور است چراکه هر تشکل و گروهی از این طیف خود را ذیحق تر از گروه دیگر میداند و البته به زعم خود توان رای آوری بیشتر، تا این گمانهزنی بالا رود که در این دوره همچون دوره قبل شاهد اجماع اصولگرایان نخواهیم بود.
جان کلام آنکه اگرچه رقبای امروز روحانی برای پیدا کردن گزینهای قوی و توانمند که بتواند در برابر او شانس پیروزی بالایی داشته باشد به اندازه دو تیم فوتبال یارگیری نموده اند اما در ظاهر و به ناچار استراتژی تکثر کاندیدا را بعنوان راهبرد انتخاباتی خود تبلیغ میکنند. آنچه که بیش از همه از حضور این همه کاندیدا آن هم برای رقابت با تنها نامزد واحد اصلاح طلبان و اعتدالیون بر ذهن متبادر میشود بی نتیجه بودن فرایند رقیب آزمایی در جناح مقابل برای رسیدن به اجماع بر سر گزینهای واحد است. در سوی دیگر گود، حسن روحانی یکه و تنها وجود دارد که امروز مورد اجماع کامل هواداران دولت تدبیر و امید قرار گرفته است. او که روزی با کلید آمد امروز تدبیرهایش شکوفه امید داده است.
روحانی با کارنامه ای رنگ و وارنگ گهی تابستان وار گرمابخش زندگی شد و گهی در پائیز برگ ریزان به امید شکوفههای اعتدال کف زدن برگها را به نظاره نشست تا با نسیم اعتدال و با گذر از گردنههای صعبالعبور زمستان بر بلندای قلههای هستهای گردن فرازی کند و با پژواک دانههای برف و ترنم باران در هوایی معتدل امید روزهایی بهاری برای آبادانی این سرزمین نزد ایرانیان محفوظ بدارد.