روزنامه آفتاب یزد
1395/12/21
احمد حکیمی پور*
با نزدیک شدن به انتخابات پنجمین دوره شوراهای اسلامی شهر و روستا و دوازدهمین دوره از انتخابات ریاست جمهوری، لزوم تاکید و توجه بر برنامه محوری، به یقین خالی از لطف نخواهد بود.برگزاری انتخابات منظم و باشکوه و تقریباً هر ساله پس از انقلاب شکوهمند سال 1357 در کشور عزیزمان ایران به مثابه سمبل مردم سالاری دینی، به تنهایی و به ذات خود خوشحال کننده و غرورآفرین است، اما آنچه این خوشحالی را دو چندان خواهد نمود، پخته شدن تصمیمگیری افراد و آحاد شهروندان در زمینه انتخاب کاندیداهای مورد نظر و کاسته شدن از موج احساسات و به بیان دیگر، گزینش رویکرد عقلانیت محور است. محقق شدن تصمیم گیری مبتنی بر عقلانیت و خِرَد در جریان انتخابات، به کمک ارائه برنامه توسط جریانات، احزاب و جریانات سیاسی، قابلیت عملیاتی شدن دارد. زمانی که مردم به عنوان تصمیم گیران نهایی، با چینش برنامههای طرح شده در کنار یکدیگر و قیاس آنها و گزینش برنامهای که قرابت بیشتری با انگارههای ذهنی شان از مفاهیمی همچون پیشرفت، آزادی، عدالت و توسعه دارد، دست به انتخاب از میان کاندیداهای مختلف بزنند، میتوان ادعا نمود که مردم سالاری دینی، به بهترین و کامل ترین شیوه ممکن به مرحله ظهور و بروز رسیده است.
اما در این میان، نکتهای که بایستی مورد توجه جریانات و گروههای سیاسی قرار گیرد، پرهیز از تهیه برنامههای غیرقابل دسترس، آرمان گرایانه و متوهمانه است. تردیدی نیست که هر یک از ما از هر چه کوتاه تر شدنِ مدت زمان درگیر بودن با مشکلات ریشه دوانده در تار و پور بخشهای مختلف کشورمان، خوشحال و خرسند خواهیم بود...
اما در این میان نباید واقع نگری و نگاه مبتنی بر واقعیات را در تدوین برنامه ها، از ذهن دور داشت.شاید برنامههایی همچون برنامه 5 ساله دوم شهرداری تهران و یا برنامه 5 ساله پنجم توسعه کشور که در قالب آن تقریبا بخش اعظم (اگر نگوییم همه) مشکلات، به ترتیب در سطح محلی و ملی حل شده،قلمداد شده است، در نگاه اول بسیار به مذاق هر انسانی که عشق این آب وخاک را در دل خود میپروراند، خوش آید، اما توسعه و پیشرفت واقعی کشور با ارائه چنین برنامههای آرمان گرایانه ای که ظرف مدت 5 سال بنای حل تمام مشکلات مبتلا به جامعه را دارند، محقق نخواهد شد. توسعه و پیشرفت یک ملت، در گرو برداشتن گامهای استوار و محکم و توام با متانت و آرامش است و در هیچ برههای از تاریخ و در هیچ موضعی، توسعه با شعار و اقدامات عجولانه و پوپولیستی که صرفا خوشایند مردم باشد، به دست نیامده است.
نکته ای که جزء بایستگیهای جریان اصلاح طلبی به عنوان جریانی که مبتنی بر دانایی و تدبیر رشد و نموّ داشته است، مورد توجه قرار میگیرد، لزوم تهیه برنامه ای در خصوص اولویتهای جریان متبوع ایشان در سطح ملی برای انتخابات ریاست جمهوری و در سطح محلی برای انتخابات شوراهاست.
به گونه ای که برای مردم، اعم از افراد دلبسته به جریان اصلاحات و افراد وابسته به سایر جریانات موجود در کشور و ایضاً افرادی که مستقلاً اقدام به کنشهای انتخاباتی مینمایند، عیان گردد که در صورت سپردن زمام امور در اداره کشور و شهر به جریان اصلاحات، پس ازمدت زمان 4 سال، چه تحولات و پیشرفتهایی به صورت ملموس و قابل مشاهده و سنجش، رقم خواهد خورد.
نکته پایانی آنکه، امید است جریان سیاسی اصولگرا نیز از پیشنهاد «برنامهمحوری» در انتخابات پیشرو استقبال به عمل آورد که در این صورت، رقابتها حول محور برنامهها متمرکز خواهد شد و از جدلهای بی فایده و مناقشههایی که عایدی نصیب مردم نخواهد کرد فاصله خواهیم گرفت. همچنین همین امر در دراز مدت به عنوان معیاری مناسب برای سنجش صداقت و کیفیت عملکرد جریانات سیاسی کشور مورد استناد خواهد بود و نهایتاً به عنوان گامی مستحکم در جهت نهادینه نمودن شفافیت و پاسخگویی عملکرد جریانات در قبال افکار عمومی به شمار خواهد آمد که همگی موارد فوق الذکر بستری خواهد بود برای حل واقعی و عملی مشکلات مردم و ایجاد نشاط و شادمانی پایدار در جامعه.
* رئیس فراکسیون اصلاح طلبان شورای اسلامی شهر تهران