روزنامه آفتاب یزد
1396/12/06
#بلوچستان_امن_است
آفتاب یزد- محمد مهدی گوهری: کشورمان ایران هفدهمین کشور وسیع دنیا است، همین موضوع در کنار قرار گرفتن در منطقه جغرافیای خاصی که سه نوع اقلیم جغرافیایی گوناگون جهان را در خود جای داده و تاریخی کهن که در گوشه و کنار ایرانمان پراکنده است ایران را تبدیل به کشوری جذاب برای سفر کرده است. در این میان نقاط بسیاری در ایران وجود دارد که یا شناخته شده نیستند یا شناختی به دور از واقعیت از آن بین عموم مردم حتی ایرانیان وجود دارد. ظهور شبکههای مجازی کمک شایانی به شناخته تر شدن جاذبههای توریستی کشور عزیزمان و تغییر نگرش در مورد باورهای غلط در خصوص مناطق خاص شده است. یکی از نقاطی که باورهای نادرستی از آن وجود دارد استان سیستان و بلوچستان است. شاید در نگاه خیلی از هموطنان مان و گردشگران خارجی این استان، استانی ناامن با مردمی خشن که در حال قاچاق هستند، باشد و سفر به آن کاری بسیار خطرناک باشد. اما این باور غلط در حال تغییر است و فضای مجازی نقش بسزایی در این تغییر نگرش بازی کرده است. «مبین بلوچ» یکی از جوانان خوش ذوق بلوچستانی است که نقشی پررنگ در معرفی استان سیستان و بلوچستان و مخصوصا شهر چابهار به عنوان مقصدی امن و زیبا برای سفر در فضای مجازی و واقعی داشته است. مبین بلوچ حالا یکی از شناخته شده ترین میزبانان گردشگری سیستان و بلوچستان است. جوان 27 سالهای که در یکی از روستاهای منطقه دشتیاری در حومه چابهار متولد شده و تا همین چند سال پیش، روزگارش را در شهر تهران و با واردات میوه و گوشت میگذراند. اما با یک هشتگ جالب درباره ویژگیهای زادگاهش، دوباره به چابهار برگشته و توانسته پای گردشگران بسیاری از ایران و کشورهای مختلف دنیا را به چابهار باز کند.از فعالیتهای خودتان بگویید؟
من از حدود 9 سال پیش با عضویت در یکی از شبکههای اجتماعی فعالیتهای خودم در حد نوشتن و انتشار عکس شروع کردم و همزمان فعالیتهای فرهنگی هم انجام میدادم.
چه شد که وارد حوزه گردشگری شدید؟
من به خاطر شغلم به تمام ایران سفر میکردم و با مردم همه استانها ارتباط داشتم و متوجه شدم بعضی دلایل باعث شده مردم دید خوبی نسبت به منطقه چابهار و جنوب استان و بلوچستان نداشته باشند و اینجا را محلی ناامن و خطرناک از همه لحاظ بدانند. این انگیزهای شد که من برای معرفی و فرهنگ سازی در مورد بلوچستان و سفر به آن فعالیت کنم. در ابتدا از جاذبههای دیدنی و حتی بازارهای منطقه عکسهایی گرفتم و در فضای مجازی منتشر کردم. در ابتدای راه اندازی چالش «بلوچستان امن است» از دوستان خودم دعوت کردم و حتی حاضر بودم هزینه بلیت هواپیمایشان را هم بدهم تا به بلوچستان سفر کنند. جابجایی داخلی مجانی، رستوران مجانی، اسکان مجانی و همه کار را مجانی برای گردشگران تا یک سال انجام میدادم.
چند سال است در حوزه گردشگری فعالیت دارید؟
به صورت خیلی اتفاقی از سه سال پیش وارد حوزه گردشگری شدم.
وضعیت گردشگری سیستان و بلوچستان را چطور میبینید؟
در جنوب استان ظرفیتهای زیادی داریم. شهرستان چابهار ظرفیتهای زیادی برای گردشگری دارد که من با اطمینان میگویم در کشور خاص و بی نظیر است.از ظرفیتهای چابهار میتوان به کویر، اقیانوس، باغهای استوایی و ساحلهای خاص و دست نخورده اشاره کرد. گردشگری میتواند در وضعیت آینده مردم استان اثرات مثبت زیادی داشته باشد.
از داستان ایجاد هشتگ #بلوچستان_امن_است برایمان بگویید؟
من چندین هشتگ در فضای مجازی منتشر کردم که #بلوچستان_امن_است یکی از آنها بود که بیشتر از همه استقبال شد. خیلی از محلیها کاملا مخالف این هشتگ بودند و میگفتند که چرا بلوچستان امن است! مگر امن نیست. شاید من که در چابهار زندگی میکنم و یک بلوچ هستم گفتن اینکه بلوچستان امن است همانند داستان ماست فروشی است که میگوید ماست من ترش نیست اما وقتی گردشگر به بلوچستان سفر کند و این هشتگ را منتشر کند برداشت خیلی متفاوتی خواهد داشت و اینگونه با کمک گردشگران هشتگ #بلوچستان_امن_است گسترش یافت.
چه فعالیتهای مثبتی در زمینه گردشگری در سیستان و بلوچستان صورت گرفته ؟
تا جایی که من اطلاع دارم جز معرفی ظرفیتهای گردشگری که توسط خود فعالین گردشگری و دوستان در چابهار و بومیهای منطقه صورت گرفته است هیچ فعالیت زیرساختی در منطقه صورت نپذیرفته است. فعالین حوزه گردشگری از طرف هیچ ارگانی حمایت نمیشوند. طبق اطلاعی که من دارم چابهار در سال گذشته به عنوان مقصد گردشگری انتخاب شد اما هیچ کاری صورت نگرفت. حتی هزار تومان هم به درخواست تسهیلاتی که برای خانههای بومگردی و موارد دیگر گردشگری شده بود پرداخت نشده است.
چه اهدافی برای آینده فعالیتهای خودتان دارید؟
من بعد از دوسال فرهنگ سازی در زمینه گردشگری، یک سال هست به درآمدزایی از گردشگری رسیدم اما همچنان در کنار فعالیتهایم قصد دارم روی بحث فرهنگی کار کنم از جمله در مسئله پاکسازی و نریختن آشغال در سواحل بکر منطقه، سواحلی که برخی مناطق حتی انسان هم در آنها پا نگذاشته است. بههرحال با حضور تعداد بیشتر گردشگران امکان آلوده شدن آنها وجود دارد و امیدوارم اتفاقی که برای جزیره هرمز افتاد که با افزایش گردشگران زبالهها در ساحلها افزایش یافت، برای چابهار نیفتد.
از جشنواره موسیقی سنتی نوروزی که در چابهار برگزار میشود برایمان بگویید؟
ما دو سال پیش یک فستیوال موسیقی بلوچستانی و یک مسابقه استعدادیابی در چابهار برگزار کردیم. دو سال این جشنواره را برگزار کردیم و توانستیم پتانسیل موسیقی بلوچستانی را در سطح ملی معرفی کنیم.
در طول تاریخ موسیقی قسمتی از زندگی مردم بلوچ بوده و ما مطمئن بودیم که این برنامه در بین مردم بلوچ مورداستقبال قرار خواهد گرفت و اینطور هم شد. انشاءالله در نوروز سومین دوره را برگزار خواهیم کرد که هم اکنون در حال تدارک آن هستیم و این جشنواره از اول تا دهم فروردین ماه 97 در چابهار برگزار خواهد شد.
چابهار چه جذابیتهایی دارد که گردشگران را به سمت خودش جذب کند؟
جذابیتهای بلوچستان و چابهار به گونهای است که گردشگر داخلی یا خارجی در اولین دید به مردم نگاه میکند و به تفاوت زبان و پوشش و فرهنگ دقت میکند و بعد به مناظر طبیعی و جاده و خیابان توجه خواهد کرد. به نظر من فرهنگ متفاوت، خونگرمی و مهمان نوازی مردم همه اینها میتواند یک تجربه خاص و متفاوت به گردشگر بدهد.
برای جذب گردشگر چه فعالیتهایی انجام دادید؟
معرفی مناظر طبیعی چابهار و چیزی که خیلی مهم است و به ما کمک کرد برای معرفی چابهار و جذب گردشگر، واقعیت جامعه بلوچ است. واقعیت جامعه بلوچ بسیار زیباست. واقعیت جامعه بلوچ چیزی نیست که در صدا و سیما و یا متاسفانه در فیلمهایی که در بلوچستان درست شده و موضوعات آنها اکثرا قاچاق یا کشت و کشتار و.. . است، به نمایش درمیآید. اینها دست به دست هم داده تا تصویر بدی از بلوچستان در ذهن مردم درست بشود. ما سعی کردیم واقعیت جامعه بلوچستان را منتقل کنیم و این واقعیت به ما کمک کرد تا جذب گردشگر کنیم.
خاطره جالبی از حضور گردشگران خارجی یا داخلی دارید؟
خاطره که خیلی زیاد داریم. فکر کنید ما هر روز با تعداد زیادی آدم جدید آشنا میشویم. اتفاقات خوب افتاده اتفاقات بد افتاده. خیلی از گردشگرها بهترین سفر زندگی شان را اینجا تجربه کردند. با توجه به برنامههایی که ما داشتیم. من میزبان همه جور مهمانی بودم، من مهمانهایی داشتم که همه جوره از آنها پذیرایی کردم آن هم به صورت رایگان اما بعد از آن از ما شکایت هم کردند.
یک خاطره از اوایلی که تازه مهمانهای خارجی را میزبانی میکردم دارم. یک خانم آلمانی به نام آنا پیش ما آمد و من اسکان او را در خانه دوستم برنامه ریزی کردم که چون یک خانم تنها بودند با خانواده دوست من باشند. لباس محلی پوشید و دو روز در گشتها همراه ما بود. وقتی ما وارد منطقه کوههای مینیاتوری شدیم یک دفعه به من گفت توقف کن من فکر کردم چیزی را با ماشین زیر گرفتم و سریع ترمز کردم. پیاده شد و شروع کرد به دست زدن به کوهها و میگفت اینها طبیعی نیست، اینها را شما درست کردید. خیلی برایش عجیب بود با اینکه به 62 کشور دنیا سفر کرده بود. در مورد کوههای مینیاتوری فقط شنیده بود و عکسهایی از آن دیده بود و وقتی از نزدیک دید خیلی برایش عجیب بود. آنا چون از اولین مهمانهای خارجی ما بود و ما در حال گسترش چالش «بلوچستان امن است» بودیم تمام سعی خودمان را میکردیم که به او خوش بگذرد و خدماتی عالی به ایشان ارائه بدهیم. روز آخر سفرش که در حال رفتن به فرودگاه بودیم به ما گفت که من یک ماه است در ایران هستم و این یکی از بهترین سفرهای عمرم بوده شاید خیلی از توریستها برای دلداری میزبانشان این را بگویند اما من احساس کردم که این حرفش واقعیت است. آنا در ادامه به ما گفت که برای این سفر 20 هزار یورو در نظر گرفته بودم اما الان سفرم تموم شده و الان 5 هزار یورو دارم و من نمیدانم حق شما چقدر است اما دوست دارم تمامش را به شما بدهم، من و دوستم مانده بودیم که چه جوابی بدهیم و برای او در مورد چالشی که راه انداختیم تا بلوچستان را معرفی کنیم گفتیم و اینکه کارها و خدماتی که ارائه کردیم کاملا رایگان است و ایشان اصلا کنار نیامدند و گفتند حداقل هزینههایی که کردید را بردارید و ما باز هم قبول نکردیم، برای ایشون خیلی عجیب بود و به ما یک چیزی گفتند و آن این بود که وقتی شما به توریستهای خارجی خدمات میدهید و هیچ پولی دریافت نمیکنید آنها فکر میکنند شما آدمهای ساده لوح خارجی ندیده هستید اما من شما را درک میکنم که چه هدفی دارید و در راستای هدفتان این کار را انجام میدهید.
خاطره جذاب دیگری هم دارید که برای ما تعریف کنید؟
من میزبان مدیرعامل شرکت اورینت آلمان بودم و قرار بود برای صبحانه ایشون رو بیرون ببرم منم ایشون رو بردم بازار یک جای خیلی ارزان و کثیف و تمام کسایی که اونجا میومدن برای صبحانه از قشر کارگر و پایین جامعه بودند. ما آنجا صبحانه خوردیم. ایشون براشون خیلی عجیب بود که من چرا ایشون را که خیلی مدت بود منتظر سفرشان به چابهار بودم را همچین جایی بردم. ایشون از صبحانه خوششان آمد و وقتی از آنجا بیرون آمدیم من به ایشون گفتم من عمدا شما رو به اینجا آوردم تا یک مطلبی را به صورت عملی به شما نشان بدم. ما جایی رفتیم که کم سوادترین قشر و ضعیف ترین افراد از لحاظ مالی از جامعه بلوچ در آنجا بودند و شما در کنار آنها صبحانه میل کردید و اگر هم قرار باشد اتفاقی در بلوچستان برای کسی بیوفتد باید در این گونه مکانها برای رخ بدهد. ایشون وقتی از قصد من آگاه شدن خیلی خوشحال شدن و این کار خیلی روی نگاهشون نسبت به بلوچستان تاثیر گذاشت.
عکس: آفتاب یزد - محمد مهدی گوهری
سایر اخبار این روزنامه
#بلوچستان_امن_است
سیگنالهای منفی از سرزمین یخی!
رضا بردستانی = روزنامهنگار
ساکتین در برابر فرقه زنبیلیه
سخت گیریهای بی جا کنار برود تا تعامل با دنیا صورت بگیرد
بهبود امتیاز ایران در مبارزه با فساد
نمایش پیانو در تلویزیون پس از 40 سال!
پای بیمهها روی گلوی بیماران!
نامهربانی بغداد با تهران
جامعه دچار یاس کامل نشده است
چرا آمریکا نمی تواند بر نروژ سلطه پیدا کند؟
اعلام آمادگی خودروسازان داخلی برای تامین نیاز شهرداری