روحاني به‌روشني از برخي شعارهاي انتخاباتي عقب‌نشيني کرد

نايب‌رئيس مجلس در گفت‌وگوي تفصيلي با «ايسنا» به تشريح نکاتي درباره حصر، محدوديت‌هاي سيدمحمد خاتمي و حوادث دي‌ماه 96 پرداخته است. علي مطهري البته در اين گفت‌وگو انتقادي هم به عملکرد رئيس‌جمهوري داشته و گفته «روحاني به‌روشني از برخي شعارهاي انتخاباتي عقب‌نشيني کرد». مطهري همچنين به سؤالاتي درباره زناني که به دختران خيابان انقلاب مشهور شدند پاسخ داده و گفته «اينها دختران جواني هستند که مثل فرزندان ما هستند». اهم نکات اين مصاحبه که توسط «الهه حميدي‌کيا» انجام شده، در ادامه مي‌آيد:
‌ملاقات‌هايي که در چند ماه پيش با برخي مسئولان امنيتي و قضائي داشتيم، نشان مي‌داد آنها نگاه‌شان کاملا به موضوع ادامه حصر عوض شده است و به ما مي‌گفتند برنامه داريم که موضوع را حل‌وفصل کنيم و به آن خاتمه بدهيم. يکي از آنها گفت سعي داريم تا پايان سال ۹۶ به حصر خاتمه دهيم و ما آن را يک قول تلقي کرديم و منتظر بوديم محقق شود که هنوز اين اتفاق نيفتاده و اميدواريم در روزهاي ابتدايي سال ۹۷ اين وعده محقق شود، چراکه اگر از ابتدا هم مجوزي براي اين کار وجود داشته، الان فلسفه وجودي خود را از دست داده است، اگر محصورين تخلفي هم کرده‌اند، هفت سال حصر خانگي براي آنها مجازات بزرگي است و نبايد بيش از اين تحت مجازات باشند. البته بين مقامات اعم از قضائي و امنيتي در اين زمينه اختلاف‌نظر وجود دارد، ممکن است برخي از مقامات نظر مثبتي به اين موضوع نداشته باشند، ولي در مقامات عالي که با آنها ملاقات کرديم نظر مثبت وجود دارد. افرادي که مايل به رفع حصر نيستند البته بي‌تأثير هم نيستند و برخي مشخص است که چندان موافق رفع حصر نيستند.
‌اينها (محصورين) از درون حصر هم گاهي پيغام مي‌دهند که نظام را دوست داريم و از دولت حمايت مي‌کنيم. در واقع آزادي آنها باعث تقويت وحدت ملي مي‌شود، زيرا خود اين افراد در جريان انقلاب اسلامي بوده‌اند و دلسوز هستند و با کساني که نقشي در انقلاب نداشته‌اند، متفاوت‌اند. آنها در مقاطعي دعوت به شرکت در انتخابات کردند و در اعتراضات اخير هم از معترضان حمايت نکردند، درحالي‌که اگر به قول بعضي‌ها برانداز بودند بهترين فرصت براي پيوستن به آنها بود.
‌(درباره رفع محدوديت‌هاي خاتمي) قولي به ما نداده‌اند و صحبتي نشد. نمي‌شود کسي را از حقوق اجتماعي‌اش محروم کرد بدون اينکه دادگاه صالحه تشکيل شود و دفاعيات فرد شنيده شود. در اين چند سال اين محدوديت‌ها تمديد مي‌شود و هيچ‌کس مسئوليت را بر عهده نمي‌گيرد.


‌سؤال مردم اين است که چرا با ايشان و آقاي احمدي‌نژاد اين‌قدر متفاوت رفتار مي‌شود، اين رفتار دوگانه قابل توجيه نيست. البته از همان ابتدا اين تفاوت رفتار وجود داشته است. 
‌اطرافيان آقاي احمدي‌نژاد تخلفات زيادي داشتند و پرونده‌هاي زيادي در قوه قضائيه و ديوان محاسبات وجود داشت که بايد زودتر به آنها رسيدگي مي‌شد. البته ايشان (احمدي‌نژاد) امروز حرف‌هاي خوبي مي‌زند، ولي دير شده و بايد اين حرف‌ها را در زمان صدارتش مي‌گفت.
‌فکر مي‌کنم اگر آقايان موسوي و کروبي از حصر خارج شوند، درمورد آقاي خاتمي هم گشايشي ايجاد مي‌شود. به‌هر‌حال اين شرايط توأم با يکديگر است. آقاي خاتمي در پرشکوه‌ترشدن انتخابات‌هاي اخير تأثير آشکاري داشت و خود ايشان هم در اين انتخابات‌ها شرکت کرد و خيرخواهي ايشان براي نظام و جامعه روشن است. در حوادث سال ۸۸ هم ايشان نقش اساسي نداشت و حتي بارها من اين را گفته‌ام وقتي ما طرح کانديداتوري آقاي ولايتي را مطرح کرديم، ايشان به ما گفت اگر شما اصولگراها محکم پشت اين طرح بايستيد نه من کانديدا مي‌شوم و نه آقاي موسوي چون در ادامه مديريت آقاي احمدي‌نژاد خطري براي کشور است و اين خودش حاکي از اين است که هيچ برنامه‌اي براي آشوب نداشتند.
‌(درباره حوادث دي‌ماه 96) به نظر من خود مسئولان و تريبون‌هاي رسمي نقش مهمي در اين حوادث داشتند و زمينه‌هاي آن را فراهم کردند. اتهام‌زني‌هاي پي‌درپي به يکديگر و متهم‌کردن يکديگر به اختلاس و جنگ قدرتي که بين آنها وجود داشت، اعتماد مردم را کم کرد و مردم احساس کردند مسئولان توجهي به حقوق آنها ندارند. نقطه شروع اعتراضات هم اقدام مخالفان دولت بود که اينها مي‌خواستند به دولت ضربه بزنند، ولي کنترل اعتراضات از دستشان خارج شد و به شکل ديگري درآمد.  
‌شرايط معيشت مردم هم آن‌قدرها سخت نبود که چنين اعتراضاتي را به‌دنبال داشته باشد. ما پيش از اين در شرايط سخت‌تري هم قرار داشته‌ايم و مردم همراهي مي‌کردند، اما به‌هر‌حال اعتماد کم شده و مردم احساس تبعيض کردند. شايد عده‌اي هم خيرخواهانه وارد شدند، اما عده‌اي از اين فضا سوءاستفاده کردند. البته قدري هم فضاي فکري جامعه تغيير کرده و سطح فکر جامعه پايين آمده است و از آرمان‌گرايي، ‌ايده‌آل‌گرايي و ايدئولوژي‌گرايي تنزل کرده و نفس الهي امام هم امروز وجود ندارد. امام به گونه‌اي مردم را تربيت کرده بود که همه چيز بايد فداي اسلام شود، همه به اسلام و نظام جمهوري اسلامي بدهکاريم و مردم به همين دلیل شرايط سخت اقتصادي را تحمل مي‌کردند؛ اما امروز نگاه مادي در جامعه حاکم شده و ريشه‌اش هم همان مسئله فيش‌هاي نجومي، ‌املاک نجومي و امثال آن بود. ما نياز داريم قدري به نگاه اوليه انقلاب برگرديم و اينکه آماده‌ايم همه چيز خود را فداي اسلام و پيشبرد انقلاب کنيم؛ در‌حالي‌که امروز عده‌اي اعتراض مي‌کنند که چرا به مسلمانان ميانمار کمک مي‌کنيد يا به فلسطين و سوريه کمک مي‌کنيد. اين با نگاه اوليه و آرمان‌هاي انقلاب اسلامي سازگار نيست.
‌به نظرم اگر مسئولان به برخي کاستي‌ها براي تخريب رقيب دامن نزنند و حرف‌هاي ناصواب نزنند، ادامه پيدا نمي‌کند؛ ولي اگر حرف‌هايي زده شود که مردم را تحريک کند، ممکن است باز هم اعتراضاتي را شاهد باشيم. بارها ديدم رئيس‌جمهور گفتند اگر اتفاقي بيفتد، اين‌طور نيست که فقط دولت سقوط کند؛ بلکه همه ما سرنشينان يک کشتي هستيم که اگر کسي به آن آسيب بزند، همه با هم غرق مي‌شويم. اين حرف‌ها مردم را نااميد مي‌کند، گويي نظام مشرف به سقوط است. گفتن اين حرف‌ها مناسب نيست. به نظر من استحکام نظام در حد مقبولي است و نااميد‌کردن مردم و آيه يأس خواندن به صلاح کشور نيست.
‌(درباره انتقادات به دولت) اين موضوع دو علت داشته است؛ يکي رفتار آقاي روحاني و شعارهاي ايشان در تبليغات انتخاباتي که بعدا به‌روشني از برخي از آنها عقب‌نشيني کرد. در انتخاب اعضاي کابينه هم ايشان کاملا چرخش مشهودی داشت و همين باعث ايجاد نوعي نااميدي در حاميان ايشان شد. نکته ديگر شرايط اقتصادي کشور است که با روي‌کارآمدن ترامپ به آن دچار شديم. بعد از برجام قدري گشايش ايجاد شده بود، خيلي از بانک‌ها آماده همکاري با ما شده بودند؛ اما به خاطر تهديدهاي ترامپ عقب‌نشيني کردند و همين باعث شد برگشت پول ما از خارج با دشواري همراه شود. ما در امور اقتصادي نوعي عقبگرد داشتيم و اينها در پيداشدن شرايط اعتراض جديد مؤثر بود و البته رفتار خود آقاي روحاني هم بي‌تأثير نيست.
‌بعضي مجامع استاني نمايندگان به ما مراجعه مي‌کنند و از اينکه رئيس‌جمهور به آنها وقت ملاقات نمي‌دهد، گله‌مند هستند يا درباره برخي وزرا هم اين حرف را مي‌زنند. اين باعث مي‌شود کم‌کم حمايت‌هايشان را از دست بدهند. اين شرايط بايد اصلاح شود. به‌هر‌حال نمايندگان انتظار دارند رئيس‌جمهور بيشتر با آنها تبادل نظر و گفت‌وگو داشته باشد.
‌(درباره اعتراضات برخي زنان به موضوع حجاب) به نظر من اين اعتراضات عقبه اجتماعي ندارد. خيلي از خانم‌هايي که حتي پوشش اسلامي را به درستي رعايت نمي‌کنند، موافق بي‌حجابي نيستند و مي‌دانند اين شرايط چه تبعات منفي‌ای دارد. کساني که اين کار را کردند، اگر واقعا ابتکار خودشان بوده و به خاطر ابراز عقيده اين کار را کردند، پذیرفتنی‌‌تر است تا اينکه طرحي باشد که از بيرون به آنها القا شده است. من معتقدم رسانه‌ها نبايد خيلي اين موضوع را بزرگ مي‌کردند. البته نوع برخورد با آنها هم همراه با مهرباني و عطوفت باشد. اينها دختران جواني هستند که مثل فرزندان ما هستند و ممکن است تحت تأثير احساسات واقع شده باشند. آنها پوشش اسلامي را مغاير با آزادي تلقي مي‌کنند، بايد با اينها صحبت کرد و حتما از رفتارهاي تند با آنها خودداري کرد.
‌به‌هر‌حال حجاب دستور اسلام است و حکومت اسلامي هم درباره هتک حرمت احکام اسلامي مسئوليت دارد و نمي‌تواند بي‌تفاوت باشد؛ اما اينکه مي‌گويند اجباري است، مراتبي دارد و مي‌تواند معناي مختلفي داشته باشد. يک وقت ممکن است چادر يا روبند را اجباري کنيم که اين کار درستي نيست. به‌هر‌حال اسلام روي شکل خاصي از حجاب تأکيد نکرده؛ اما حداقلي بايد رعايت شود. خيلي هم رعايت نمي‌کنند و زور و اجبار به آن معنا وجود ندارد.
‌کساني که خيلي اصرار به حجاب اختياري دارند، به اين معني که هيچ‌گونه نظارتي بر آن وجود نداشته باشد، مي‌دانند که اين امر منتهي به برهنگي مي‌شود و اين‌طور نيست که اختيار در مرز معيني متوقف شود. اگر اين اتفاق بيفتد، ما برمي‌گرديم به دوره قبل از انقلاب يا در بخشي از جامعه شبيه کشورهاي اروپايي خواهيم شد که آثار مخربي دارد و اساس خانواده‌ها را متزلزل مي‌کند.
‌مسئوليت زندان‌ها با سازمان زندان‌هاست. نمي‌شود قوه قضائيه بگويد اين اتفاق در زندان سپاه يا نيروي انتظامي رخ داده، سازمان زندان‌ها مسئول است. به‌تازگی تعداد مرگ‌ها و خودکشي‌ها زياد شده و اين خيلي موجه نيست. به نظر مي‌رسد بعضي از اينها در زمان بازداشت موقت اتفاق مي‌افتد. گاهي اوقات بعد از درگيري در خيابان، مأموران افراد را بازداشت مي‌کنند و به صورت خودسر آنها را ضرب و شتم می‌کنند، اگر چنين چيزي باشد، بايد آن را اعلام کنند و بگويند مأمور خطا کرده و از مردم، خانواده‌اش و رهبر انقلاب عذرخواهي کنند. نبايد مثل موضوع ستار بهشتي باشد که مأموري او را ضرب و شتم کرد و او از دنيا رفت؛ اما حاضر به عذرخواهي نشدند، بهتر است اين موارد پنهان نماند.
اولا بايد مأموران و ضابطان قضائي را آموزش بدهند که حق برخورد خشن با مجرم را ندارند، اين يک آموزه اسلامي است. اگر کسي ده‌ها نفر را هم کشته باشد، مجازاتش آن چيزي است که دادگاه تعيين مي‌کند و حتي نمي‌شود به او يک سيلي زد. ما اگر صدام را هم بازداشت مي‌کرديم، نمي‌توانستيم غير از مجازات دادگاه، او را آزار و اذيت کنیم. مسئولان هم بايد با مردم راحت و روشن صحبت کنند و مردم خبر فوت زندانيان را از بي‌بي‌سي و... نشنوند. متأسفانه در رسانه‌هاي رسمي به اين موارد اشاره نمي‌شود. مسئولان وظيفه دارند در‌اين‌باره اطلاع‌رساني کنند، واقعيت‌ها را بگويند و مأموران خاطي را مجازات کنند، اين فرهنگي است که بايد جا بيفتد.