تجربه موفق هاروارد

سر آلکس فرگوسن یکی از موفق‌ترین مربیان تاریخ فوتبال است و به همین علت رمزگشایی از چگونگی توفیق ایشان ارزشمند است و آموزنده. از منظری وسیع‌تر، مطالعه و تعمق در گفتار و کردار «موفق‌ها» باارزش بوده که رمزگشایی از آن، در صورت فراهم‌آمدن شرایط، کلید موفقیت و حل مسائل فردی و اجتماعی خواهد بود.  جهان محل رقابت است؛ رقابت‌های نظامی، اقتصادی، علمی و...، کشور ما نیز فعالانه درگیر این رقابت‌هاست؛ رقابت‌هایی نفس‌گیر. دانشگاه‌های ما هم با تمام توان در این صحنه حضور دارند و مشغول رقابت با دانشگاه‌های معتبر جهان‌اند با همه افت‌وخیز‌های آن.  در نوشته حاضر، رمز موفقیت پایدار یکی از مؤسسات آموزش عالی جهان، یعنی دانشگاه هاروارد، بررسی شده است. علت انتخاب دانشگاه هاروارد این است که این دانشگاه به‌نوعی مظهر و نمونه یک مؤسسه موفق آموزش عالی است. جالب اینکه درباره رمز موفقیت دانشگاه هاروارد که متعاقبا شرح داده خواهد شد، کمتر نوشته‌ای به زبان فارسی منتشر شده است.  ذکر یک نکته به عنوان مقدمه لازم است: از گذشته‌های دور، والدین به ارائه بهترین آموزش برای فرزندشان علاقه‌مند بوده‌اند. بر مبنای این احتیاج، مؤسساتی در نقاط مختلف جهان، دانشگاه‌های دنیا را رتبه‌بندی کرده‌اند تا مورد استفاده والدین علاقه‌مند قرار گیرد. سه مؤسسه معتبر رتبه‌بندی دانشگاه‌ها را نام می‌برم: یک مؤسسه در انگلستان (رویترز)، مؤسسه‌ای در شانگهای و یک مؤسسه در آمریکا (متعلق به روزنامه کثیرالانتشار «US Today»). هر سه مؤسسه فوق، سالانه بین 500  تا هزار دانشگاه جهان را از جمیع جهات ارزشیابی کرده و رتبه‌بندی می‌کنند. اکثریت قاطع دانشگاهیان جهان و صاحبان صنایع و مدیران مؤسسات معتبر این رتبه‌بندی‌ها را قبول داشته و از آن بهره می‌برند. حدود دو‌سوم از 20 دانشگاه بر‌تر جهان (از نظر هر سه مؤسسه فوق) در آمریکا واقع شده‌اند و هاروارد همیشه یکی از پنج دانشگاه برتر جهان بوده است.  نوشته‌های متعددی درباره علل توفیق این دانشگاه منتشر شده است. در شرح علل، به موارد زیر اشاره کرده‌اند: جمعیت کثیر آمریکا، ثروتمندبودن این کشور، اختصاص بودجه‌های کلان برای پژوهش، قدرت جذب نخبگان علمی از چهار گوشه جهان و...، اما عللی که برشمرده شد چندان مورد قبول همگان نیست. در مقابل مسئله ثروت، ممالک ثروتمند دیگری را می‌شناسیم که مرتبه دانشگاه‌های معتبر آمریکا را ندارند. همین‌طور است عامل جمعیت و حتی اختصاص بودجه‌های پژوهشی. علاوه‌بر‌این، دانشگاه‌های ممالک پیشرفته‌ای مانند فرانسه و آلمان و ژاپن و حتی چین و هندوستان نتوانسته‌اند در فهرست «بیست دانشگاه برتر جهان» محلی درخور‌ اعتنا داشته باشند. سخن کوتاه، یک عامل مؤثر باقی می‌ماند و آن نحوه اداره دانشگاه است. گروه زیادی از صاحب‌نظران معتقدند که آمریکا ابداع‌کننده روشی خاص برای اداره دانشگاه‌هاست که با ممالک دیگر تفاوت اصولی دارد. برای آشنایی با این روش باید نگاهی داشته باشیم به تاریخچه هاروارد.  این دانشگاه در سال 1636 میلادی تأسیس شد. تا مدت‌ها با روشی معقول و منطقی به کار خود ادامه می‌داد. در سال 1840 در ایالت ماساچوست گروهی عوام‌گرا اداره امور این ایالت را در اختیار گرفتند و به‌منظور خوشامد عوام، دانشگاه هاروارد را مورد حمله قرار دادند؛ می‌گفتند که این دانشگاه نخبه‌گراست و مخارج تحصیل در آن هم گران بوده و فقط فرزندان افراد توانگر استطاعت پرداخت این مخارج را دارند. از سال 1840 تا 1862 دانشگاه به‌شدت تحت فشار قرار گرفت. تخصیص بودجه سالانه و استخدام استادان را به نحو محسوس کاهش دادند و حتی از تأیید حکم رئیس جدید انتخابی دانشگاه طفره رفتند. باید چاره‌ای اندیشیده می‌شد؛ استادان شاغل در دانشگاه متحد شدند و علاوه‌بر‌آن، از فارغ‌التحصیلان قبلی دانشگاه که طبیعتا به مؤسسه تعصب داشتند، تقاضای کمک و مساعدت همه‌جانبه کردند. از این گروه کثیر، دو دسته شامل فارغ‌التحصیلان متمکن و فارغ‌التحصیلان بانفوذ، بی‌دریغ و باعلاقه و تعصب به کمک دانشگاه خودشان آمدند. با گام‌هایی استوار و مصمم اداره مؤسسه و به‌ویژه هیئت‌رئیسه و هیئت امنای دانشگاه را هدف گرفته و پس از مبارزات طولانی در هر دو ساختار، صاحب اکثریت شدند. سپس سه درخواست عمده را با رهبران ایالتی و نیز واشنگتن مطرح کردند؛ نخست اینکه مقامات ایالتی و فدرال موافقت کنند دانشگاه از نوسانات سیاسی و ستیزه‌های متعارف و روزمره سیاست‌مداران دور بماند. دوم، اداره مؤسسه منحصرا در اختیار «دانش‌‌آموختگان» دانشگاه و به انتخاب ایشان باشد و سوم اینکه به این دو درخواست اعتبار قانونی ماندگار داده شود. پس از کشمکش‌های فراوان هر سه درخواست قبول شد و نهایتا وجه قانونی پیدا کرد.  حالا دیگر پایتخت‌نشینان (فدرال) و گردانندگان امور ایالتی نفوذی در دانشگاه نداشتند و دانشگاه به استقلال رسیده بود. عملا به هیچ مؤسسه و نهادی اجازه دخالت در امور دانشگاه داده نمی‌شد. امرونهی‌های فدرال موقوف شده بود. مزرعه به محصول رسید و در گذر زمان دانشگاه به رشدی حیرت‌آور و تحسین‌بر‌انگیز دست یافت.  به‌دنبال هاروارد، دانشگاه یل و کالج ویلیام (معتبر‌ترین کالج آمریکا) همین روش را دنبال کردند، تا آنجا که 19 دانشگاه از 20 دانشگاه معتبر امروز آمریکا با این روش اداره می‌شوند. مقایسه بین صد دانشگاه برتر آمریکا نشان داده است که هر قدر مشارکت و درجه اختیارات «دانش‌آموختگان قبلی دانشگاه» در هیئت‌های امنا بیشتر باشد، دانشگاه به رتبه و مرتبه بالاتری می‌رسد و کمتر تابع نوسانات سیاسی خواهد بود.  به‌طور‌خلاصه این نوشته معرفی «نگرشی دیگر» در اداره دانشگاه‌ها و احیانا موجبی برای تعالی مطلوب این مؤسسات است. نکته آخر اینکه با تمهید فوق تعداد نظارت‌کنندگان و برنامه‌ریزان بیرونی (مؤسسات و افراد ناظر) تقلیل یافته و از تخصص‌های ایشان در محل‌های مطلوب‌تر استفاده می‌شود.  در خاتمه اشاره‌ای هم می‌کنم به نمونه‌ای از دستاوردهای دانشگاه هاروارد؛ این دانشگاه در وجه علمی تا‌کنون موفق به اخذ 158 (صدوپنجاه‌وهشت) جایزه نوبل و 18 جایزه فیلدز و 48 جایزه پولیتزر شده است. در وجه پرورش جسمانی هم دانشجویان این دانشگاه 108 (صدوهشت) جایزه در مسابقات المپیک به این شرح دریافت کرده‌اند: 46 طلا ، 41 نقره و 21 برنز.