معيار موفقيت انقلاب

نشست هم‌انديشي مديران ارشد دولت روز گذشته برگزار شد. فارغ از نكاتي كه آقاي رئيس‌جمهوری و ديگران در اين نشست اظهار داشتند كه به نوبه خود خيلي مهم بود، اصل چنين نشستي نيازي ضروري بود. ضرورت آن در سخنان آقاي روحاني نيز در قالب توصیه یا دستور به شکستن روزه سكوت مديران دولتي بازتاب داشت. مي‌توان با چنين نشستي آن روزه را شكست و مديران دولتي وارد عرصه شوند و نه‌تنها برنامه‌ها و اقدامات خود را بيان كنند، بلكه به پرسش‌هاي فراواني كه مطرح است، پاسخ دهند. همان‌طور كه آقاي روحاني تاكيد كردند: «اگر به جای تهدید، مردم را قانع کنیم، در هر مشکل داخلی و خارجی موفق خواهیم شد.» بنابراين لازمه تحقق اين هدف داشتن ارتباط با مردم و گفت‌وگو با آنان است و سکوت معنایی ندارد.
در كنار برگزاري اصل اين نشست كه بايد موجب روشن‌شدن موتور مديران دولتي شود، سخنان آقاي روحاني نيز بسيار مهم بود. فراز اصلي اين سخنان آن‌جايي بود كه گفت: «اگر از‌ سال 58 تاکنون رفتار ما با مردم بهتر شده است، پس مسیر انقلاب درست است. اساس انقلاب این است که ما به مردم احترام بگذاریم و مشکل مردم را حل کنیم. اگر دولت مشکل مردم را کم کند، معلوم است ما انقلاب را فهمیده‌ام، اما اگر گره‌ها را بیشتر کردیم، معلوم می‌شود در مسیر انقلاب نیستیم. اگر در نظرسنجی‌ها فهمیدیم مردم از مسئولان به خاطر رفتارشان راضی‌تر شده‌اند، پس ما موفق هستیم. ما دشمن و بدخواه داریم، اما باید خودمان را اصلاح کنیم.» درواقع تمام سخنان آقاي روحاني را مي‌توان در ذيل اين فراز تحليل و تفسير كرد. فارغ از بحث ایشان در دفاع از فضاي مجازي، دفاع از حقوق شهروندي، حل مشكلات اقتصادي و اجتماعي مردم، برخورد خوب و از موضع خدمتگزاري با مردم و... همه را بايد در ذيل شاخص و گزاره اصلي فوق فهمید.
در ميان تحليل آقاي روحاني بايد دو محور انسجام و همبستگی اجتماعي و نيز اميد به آينده و پرهيز از حاشيه‌سازي را برجسته كرد. درواقع مي‌توان گفت اين دو محور با يكديگر مرتبط نيز هستند. به ميزاني كه مردم، انسجام و همبستگي اجتماعي خود را از دست مي‌دهند، اميد آنان به آينده نيز زايل و دچار انفعال مي‌شود. از اين‌رو مهمترين برنامه سياسي دولت بايد بازسازي انسجام و همبستگي اجتماعي باشد، هرچند به تنهايي و بدون همراهي ساير قوا و نيز نيروهاي سياسي اين طرح و هدف اجرايي نخواهد شد، ولي نقش دولت در شكل دادن به اين فرآيند بسيار مهم و اثرگذار است. اميد براي جامعه، مثل آب براي ماهي است. در غياب اميد به آينده ممكن نيست تحولي مثبت در جامعه رخ دهد. شعار اين دولت كه تدبير و اميد بود، در پي يك دوره از بي‌تدبيري رخ داد كه منجر به نااميدي مردم نيز شد. بنابراين احياي اميد، از مسير تدبير مي‌گذرد. البته بحث نااميدي در ايران ريشه‌هاي ديگري نيز دارد كه بايد كليت ساختار سياسي به آنها توجه كند. اتفاقات روزمره‌اي كه شاهديم و تصاوير آن در فضاي مجازي منتشر مي‌شود، مثل بنزيني است كه بر آتش نااميدي جامعه ريخته مي‌شود. متاسفانه برخي از نيروها گمان مي‌كنند كه نااميد شدن مردم از دولت و قوه مجريه به نفع آنان خواهد بود، در حالي كه از نظر مردم، حكومت اعم از قوه مجريه يا ساير قوا، كليت يكپارچه‌اي هستند كه تمايزي ميان آنها قايل نمي‌شوند. بنابراين هر نوع كوششي كه براي نااميد كردن مردم انجام شود، به منزله نشستن بر سر شاخه و بريدن آن از بُن است كه نتيجه‌اي جز سقوط كسي كه شاخه را مي‌بُرَد، ندارد.
زنده كردن اميد حداقل از منظر قوه مجريه مي‌تواند مستند به شواهد و قراين عيني نيز باشد. كنترل نرخ تورم، افزايش 30درصدي حداقل حقوق‌ها، رشد و گسترش سفرهاي داخلي و خارجي كه نشانه‌اي از بهبود وضع اقتصادي مردم است، تداوم رشد اقتصادي و رشد چشمگير تعداد شاغلان و مواردي از اين دست مي‌تواند مردم را نسبت به ادامه راه اميدوار كند، ولي انباشت فراوان مطالبات باقي‌مانده از گذشته، در كنار دسترسي آزاد به فضاي مجازي موجب شده است كه اين انباشت فراوان مطالبات، مجال بروز پیدا کند و  روي جامعه آوار شود. شايد مهمترين آنها درخواست براي ایجاد شغل است. ولي مخالفان دولت بدون توجه به واقعيت‌هاي موجود، در باز شدن اين راه را نيز سنگ‌اندازی مي‌كنند. مخالفت‌ها با گسترش فضاي مجازي يكي از عوامل كندي رشد اقتصادي در ايران است. بدون ترديد ظرفيت اينترنت و فضاي مجازي براي ايجاد شغل‌های جدید، منحصربه‌فرد است، ولی ما هنوز نتوانسته‌ايم حتي از نيمي از اين ظرفيت استفاده كنيم. متاسفانه كاركردهاي اقتصادي و صنفي فضاي مجازي تحت‌الشعاع كاركردهاي سياسي آن قرار گرفته است، در حالي كه در جهان امروز كاركردهاي اقتصادي و اشتغالزايي اين فضا در درجه اول اهميت يا حداقل در كنار كاركردهاي سياسي و اطلاع‌رساني اين فضا قرار دارد.
اميدواريم كه اين نشست سرآغازي براي يك جهش چشمگير در رفتار مديريتي دولت در جهت خدمت به مردم و حل مشكلات جامعه باشد و خون تازه‌اي را در رگ‌هاي مديريت بالای دولت جاري كند و آنان را از وضعيت روزه سكوت بيرون آورد. فراموش نکنیم در درستی معیاری که رئیس‌جمهوری برای سنجش میزان موفقیت انقلاب ارایه کرد، نباید تردید کرد. رضایت مردم از وضع خود و از حکومت‌کنندگان معیار اصلی است.