روزنامه ایران ورزشی
1397/02/09
سلام پیشاپیش به لیگ هجدهم
آفتهای ادوار قبلی لیگ اندک نیستندسلام پیشاپیش به لیگ هجدهم
وصال روحانی
Vesal Rohani تا شروع لیگ هجدهم حدود 3 ماه مانده و این مسابقات زودتر از اواسط مردادماه به جریان نمیافتد اما صحبت درباره آن از همین حالا الزامی است.
تجربیات 17 لیگ قبلی و به ویژه لیگهای دهم به بعد نشانگر این نکته است که هر چقدر سقفها و حداکثرهای مالی برای باشگاهها تراشیده شد نه تنها اثر مطلوب نکرد بلکه تاثیر معکوس گذاشت. زمانی صحبت از سقف قراردادها شد که نتیجه مستقیم و سریع و صریح آن رد و بدل شدن ارقام زیر میزی و فرستادن برگههایی به سازمان لیگ بود که شباهت چندانی با بهای حقیقی قرارداد بازیکنان نداشت. زمانی هم بحث الزام قراردادهای تیمی و جمعی به میان آمد و به باشگاهها تکلیف شد از یک مبلغ مشخص (مثلا 15 میلیارد تومان) برای بستن تیم خود در هر فصل گذر نکنند و نشان به آن نشان که در همان فصل استقلال طبق آمار خودشان 5/17 میلیارد هزینه کرد و وزیر وقت ورزش دست به افشاگری زد و گفت خرج حقیقی آبیها در آن فصل از 20 میلیارد هم فراتر رفته و بین وی و مدیرعامل آن زمان آبیها (بهرام افشارزاده) بگومگوی تلخی روی داد.
یکی از مشکلات اصلی لیگهای دهم به بعد بیرویه شدن چشمگیر پرداختها و قانونمند نبودن نظام دستمزدها بوده است، به گونهای که همگان را به این باور از بیخ و بن غلط رسانده که قیمت پایه و اولیه هر فوتبالیست ولو متوسط یک میلیارد تومان است. بدتر اینکه شاهد هزینه شدن اینگونه ارقام از سوی باشگاههایی هستیم که به زمین و زمان بدهکارند و اگر کمک خیرخواهانه وزارت ورزش در کار نباشد و چاله چولههای مالی آنها توسط مقامهای بالادست پر و اصلاح نشود، شدیدترین پیگردهای قضایی هم برای آنها متصور است. در این ارتباط نه تنها تلاش برای کنار گذاشتن بدهکاران بزرگ از لیگ صورت نگرفته (تا موجب تنبیه خاطیان بعدی شود) بلکه با راه دادن مکرر تیمهای بدهکار به ادوار بعدی لیگ این باور را پراکندهایم که؛ هر کار دوست دارید، بکنید زیرا بالاخره کسی هست که این پول را برای شما بپردازد و نجاتتان بدهد.
کارهای اجرایی لیگ به مرور زمان بهتر شده و مهدی تاج و همکارانش توانستهاند در تاریخهایی از قبل اعلام شده و با کمترین تغییر به برگزاری مسابقات همت گمارند اما این یک واقعیت مسلم و ناگوار است که به سبب اولویت تام و تمامی که برای تیم ملی در نظر گرفتهاند فشار طاقتفرسایی به تیمهای باشگاهی وارد میشود. آنها به سبب اردوهای مکرر و طولانی تیم ملی گاه 3 هفته و حتی 25 روز متوالی اصلا بازی نمیکنند و به پشتشان نه «باد» بلکه «توفان» میخورد(!)
اما به قصد جبران آن رکود به دفعات از آنها خواسته میشود که در یک بازه زمانی 3 هفتهای 5 بار و یا در یک مقطع زمانی 4 هفتهای 7 بار به میدان آیند و بین اغلب مسابقاتشان فقط 4 تا 5 روز زمان وجود دارد که تنها صرف ترمیم خراشهای روحی و جسمی و سفر و حضر میشود و هیچ کار تاکتیکی و فنی عمقی و ریشهای نزد آنها شکل نمیگیرد. آنها باید شاکر باشند که در پایان این ایام رنج زنده میمانند اما اگر عدهای هنوز متوقعاند که بازیهای طراحی و اجرا شده در چنین فضایی واقعا زیبا و چشمنواز باشد کم انصافاند زیرا نه مربیان توان انتقال تاکتیکها و روشهای نوین را در این مهلت تنگ و اندک دارند و نه بازیکنان خسته و مجروح و نالان گوشی برای شنیدن توصیههای آنان.
لیگ برخلاف آنچه مخالفانش میگویند محل خلق هیجانهای ناب و به تبع آن جاری شدن رودخانه جوشان زندگی در بستر فوتبال کشور است اما اگر خواهان نظاممند و مفیدتر شدن لیگ هستیم باید الگوهای رفتاری و برخوردهای شخصی را هم بهتر کنیم. چه بسیار احکام کمیتههای انضباطی فدراسیون که به دلایل مختلف و بر اساس مصلحتهای بیش از حد محافظهکارانه تعدیل و به شدت کم اثر شده و چه فراوان حکم کمیته استیناف که احکام اولیه انضباطی را کم اثر و زهر سازنده و مفید آن را کمرنگ کرده است. خاطیان با این رفتارهای دوگانه و با کوتاه و کوچک شدن متن مجازات و ماهیت جریمهشان مطمئن شدهاند که اصل مجازات و تنبیه در لیگ آنقدرها هم جدی نیست و میتوان خلاف کرد و پس از چند روز شلوغی در وسایل ارتباط جمعی به جایگاه امن سابق رجعت کرد.
میتوان و باید از حالا و به طور پیشاپیش به لیگ هجدهم سلام کرد اما اگر لغزشهای فوق پایدار بماند و بساط تعارضها جمع نشود و خاطیان به درستی مجازات نشوند و باشگاهها را بابت بهروزی تیم ملی همچنان قربانی کنند، لیگ هجدهم فرق چندانی با لیگ تازه پایان یافته هفدهم و لیگهای قبل از آن نخواهد داشت. لیگهایی که در سایه هیجان مفرط رقابتها و در جوار حاشیههای پرشمار بیش از آنکه بر کیفیت فوتبال ما بیفزایند، بر ضررهای آن افزودند و خارهای بیگفتوگو و مصون مانده باغ فوتبال ایران شوند. باغی که پر محصول و چشمنواز است اما آفتهای پرشمار، ریشههای آن را سست کرده است.