بهار طبيعت، بهار سياست و بهار اخلاق

بهار طبيعت در حال فرا رسيدن است. ايرانيان سال نو را با بهاري آغاز مي‌كنند كه دشت‌ها و درختان سر سبز، هوا مطبوع و گل‌ها رنگارنگ مي‌شوند و عطر دل‌انگيز خود را در آسمان مي‌پراكنند و مشام جان‌ها را تازه مي‌كنند، همه‌چيز نو مي‌شود و انسان را به نو شدن فرا مي‌خواند. سال نو فرصت بزرگي براي تازه شدن فكر‌ها و انديشه‌ها و رفتار‌هاست. سالي با خوبي‌ها و بدي‌ها و زشتي‌ها و زيبايي‌ها و تلخي‌ها و شيريني‌ها به پايان مي‌رسد و سال جديد از راه مي‌رسد و پيام تغيير و شكوفايي و بهتر شدن و گذشت و نزديكي دل‌ها را با خود به همراه مي‌آورد. اگر بناست كه ما در سال جديد هم مثل گذشته بگوييم و رفتار كنيم و خود را تكرار كنيم پس معجزه انسانيت تغييرپذير و مختار چه مي‌شود؟ ما انسانيم و پروردگار عالميان به ما اين قدرت و توان را داده است تا هر روز از بدي‌هاي خود كم كنيم و به سوي خوبي‌هاي بيشتر رهسپار شويم. دنياي سياست بيش از عرصه‌هاي ديگر نيازمند تغيير و نوسازي و رفع كدورت‌ها و زنگارها و كينه‌ها و اختلاف‌هاي هزينه‌ساز است. ما ايرانيان كه با نوروز شناخته مي‌شويم و در انتخاب آغاز سال خويش هنر و ظرافت به‌كار برده‌ايم در جهاني پر غوغا و درگيري و جنگ و رقابت و در منطقه‌اي پر از چالش و تهديد قرار گرفته‌ايم و روشن است كه بعد از يكتاي بي‌همتا جز مردم خود، جز ايرانيان سراسر گيتي ياور صادق و حامي قابل اعتمادي نداريم و بايد روي پاي خود بايستيم و با اتكا به ظرفيت‌ها و توانايي‌هاي خود راه سخت توسعه و پيشرفت را بپيماييم. ما يا به همديگر مي‌تازيم و نيروهاي خويش را خنثي مي‌كنيم و به بيگانگان اجازه فرصت‌طلبي مي‌دهيم يا به خاطر كشور و انقلاب و مردم خويش بلندنظر مي‌شويم و عاقبت همسايگان را به عبرت مي‌گيريم و از خود‌محوري و خودپرستي و منفعت‌جويي افراطي پرهيز مي‌كنيم.
 چالش اصلي كنوني ما كاملا روشن است؛ گروه‌ها، جناح‌ها، شخصيت‌ها، مسوولان، دانشمندان و  همه تاثيرگذاران جامعه آيا از خويش عبور مي‌كنند تا ايران و ايراني و انقلاب و انقلابيون و اسلام و اسلاميون بمانند و سرافراز شوند؟ آيا زماني تا به اين حد صلاح و فساد كشوري روشن بوده است؟ آيا ترديدي در شرايط خطير منطقه وجود دارد؟ آيا مي‌شود با تخريب يكديگر با تهمت و افترا و حب و بغض‌ها به مصاف جهاني پر از خطر و تهديد رفت؟ آيا آنها كه به حداكثر توان خود دولت را مي‌كوبند و خدماتش را ناديده مي‌گيرند و اگر بتوانند مانع تراشي مي‌كنند اگر خداي ناكرده خطري از راه برسد جوابي براي مردم خواهند داشت؟ ما در شرايط عادي كه در آن امكان رقابت‌هاي هزينه‌‌ساز وجود داشته باشد به سر نمي‌بريم، ما نيازمند سطحي بالاتر از اتحاد و همبستگي و انسجام داخلي هستيم. وقتي امكان گفت‌وگو باشد، وقتي تفاهم در دسترس باشد معنايش اين است كه جامعه ايراني به درجه بالاي درك و شعور و خودآگاهي رسيده است. ايران جايي نيست كه در آن هر كس براي اثبات خويش و براي منفعت كوتاه‌مدت خود به نفي قلدرمآبانه ديگران بپردازد و از درگيري و اصطكاك استقبال كند. ما مي‌توانيم براي غلبه بر دوگانگي‌ها و اختلاف‌هاي گذشته و حال خود به تدبير و مديريت بپردازيم واز گفت‌وگو نهراسيم. اين افراط‌گرايان و خشونت خواهان هستند كه از گفت‌وگو، از رفع سوءتفاهم‌ها، از گذشت و نگاه به آينده مي‌هراسند. در بهاري كه مي‌آيد مي‌شود برگ برنده رفع چالش‌هاي داخلي را رو كرد و به جهان پيام بلوغ و درك و فهم و اخلاق خويش را رساند. نبايد فقط هنگامي كه عرصه بر ما تنگ مي‌شود به ظرفيت‌هاي عظيم خود مراجعه كنيم. همين حالا و قبل از هر خطري نو شدن را در درك و تفاهم و زدودن زنگارهاي كينه و دشمني جست‌وجو كنيم. اين گفته كه از سوي سخنگوي شوراي نگهبان بيان شده است كه نظام از گفت‌وگوي ملي استقبال مي‌كند سخن درست و اصولي است كه قطعا از سوي همه دلسوزان كشور در هر جناح و گروهي مورد استقبال قرار مي‌گيرد و مي‌تواند مبنايي براي رفع يا كم كردن مشكلات و اختلافات از پيش مانده باشد. با بهار نوشونده مي‌توان خويشتن خويش را نو و صحنه سياست را هم تازه و پرطراوت كرد. آيا در آستانه بهار و در فضاي پرشور انتخاباتي صحنه سياسي كشور هم رنگي از طبيعت سبز و زدودن كژتابي‌ها و ناهنجاري‌ها به خود خواهد گرفت؟