روزنامه قانون
1397/02/27
پادزهر بر جام زهرآلود
روزشمار تاریخ این روزها، نقضعهدهای رییس جمهور تاجرمسلک آمریکا را به نظاره نشسته است؛ رویه ای که اگرچه از سوی رییس جمهور یکساله آمریکا مسبوق به سابقه است، با این حال گره کوری را در عرف دیپلماسی دنیا ایجاد کرده است. رییس جمهوری که بارها ثابت کرده که جز به حساب و کتاب و سود خود نمیاندیشد، جهان و حتی هم پیمانان خود را در معاهدات بین المللی با چالش مواجه کرده است.یکی از مهمترین مسائل در حوزه سیاست خارجی آمریکا چه در زمان انتخابات و چه پس از آن، رویکرد سیاستمداران آن در قبال ایران بوده و باوجود پیوندی به نام برجام چند سالی است که موضع گیریها در رابطه با ایران حول این محوراست. به طور کلی همواره دو نگاه متفاوت در مواجهه با دیگر کشورها از سوی آمریکا وجود داشته است: دموکرات هایی که تلاش داشتهاند با ایجاد ارتباطات پیچیده با دیگر کشورها امکان وقوع جنگ را کاهش دهند و جمهوریخواهانی که با خروج از پیمانهای جهانی و کاهش ارتباطات بینالمللی، تنش را در جهان افزایش داده و تلاش داشته اند که با دیپلماسی تسلیحاتی با دیگر کشورها صحبت کنند. در مقابل این گروه در داخل ایران نیز عدهای که سیرمونی ندارند از نان تحریمی، در سخن، آمریکا را دشمن و اقداماتش را مذموم میدانند اما در عمل، لبیکگویان به استقبال مواضع رادیکال آن میروند. همانها که به وقت نیاز، آب به آسیاب دشمن می ریزند؛ به طوری که اگر آمریکا از پیمان خارج شد، سرخوش از آنچه پیش آمده این سند خیانت را به زعم خودشان در خانه ملت به آتش می کشند؛ غافل از اینکه نقض عهد از سوی آمریکا نمیتواند گواه غلط بودن خطمشی ما در مساله برجام باشد.
پرواضح است که تعامل با دنیا از ملزومات گشایش در اقتصاد ایران بوده و جاری شدن سرمایه به این بازارمنوط به حفظ این روابط است. حفظ تعاملات با دیگر کشورها بهویژه کشورهایی که در مساله برجام برخلاف سنت گذشته در کنار ما بوده اند، در گرو تامین امنیت و ثبات بازار ایران است و تصویری که امنیت را در اذهان دیگران در خصوص ایران تعریف میکند، میتواند بسیار متاثر از موضعگیری های رادیکال عده ای در داخل باشد، اقداماتی نظیر آتش زدن پرچم کشور دیگر در مجلس میتواند متحدان ما را به این نتیجه برساند که ظریف مرد بازی با کلمات است و در عمل سیاست خارجی ایران در جایی جز وزارت خارجه تعیین و تبیین میشود. به این ترتیب با تحریمی پنهان، مزید بر آنچه پیشرو داریم مواجه خواهیم شد؛ تحریمی از جنس قطع روابط. سنجیده آن است که اگر بناست میان ما و کشورعهدشکن در این معاهده یکی به انزوا کشیده شود، ما نباشیم، چرا که دیر یا زود اروپا میان پذیرش سیاستهای دیکته شده از سوی آمریکا و تامین منافع خود باید یکی را انتخاب کند و این گزینش به شدت تابع مواضع اتخاذ شده از سوی سیاستمداران ما خواهد بود.
بر کسی پوشیده نیست که تمایل اقلیتی به تبدیل شدن ایران به دشمن خطرناک در افکارعمومی دنیا خواست و مطلوب مردم ایران نمیتواند باشد، این را در انتخاب میان حمله به سفارت و حمایت از جنگ یا حفظ برنامه اقدام مشترک به خوبی عنوان کردند. به عبارت دیگر وظیفه نابودی یا حفظ هیچ دولتی خارج از مرزهای ایران برعهده ما نیست و گسترش هژمونی ایدئولوژی از طریق نظامی در منطقه، جز تحمیل هزینههای سنگین از لحاظ اقتصادی و روانی دستاورد دیگری برای ما به ارمغان نیاورده است. روحانی با این پیششرط ريیسجمهور ایران شد که از دریچه گفتوگو و مذاکره به جنگ مشکلات چه در داخل و چه در خارج برود، عزتمندانه بر سر مواضع این ملت چانه بزند و از تلاش فرسایشی برای اثبات حقانیت بپرهیزد. از این رو شرایط پیش آمده، سنگ محکی بر اصالت گفتمان آشتیجویانه و اتخاذ تصمیمات شایسته به اقتضای شرایط، رویشی در جبهه امیدواران به سیاست تدبیر و امید خواهد بود.
آنچه مهم بوده این است که به دور از شتابزدگی، تبعات منفی خروج آمریکا از برجام را به طریقی حساب شده با پیامدهای مثبت گسترش مناسبات با اروپا پر کنیم، بدین منظور باید ملزوماتی را بپذیریم؛ ازجمله آنکه به جای ادعای واهی تحریم بر ما اثری نداردیا شعار یک وعده غذا خوردن در شبانهروز، آثار کوتاهمدت و بلند مدت این خلأ را بررسی و برای آنها کارشناسان را به کار گیریم. این امر نه فقط در حوزه کار دولت به بهانه انتخابی بودن است بلکه باید همه ارکان قدرت تلاش کنند؛چرا که خود دولت هم اذعان کرده كه حتی توان نگهداشتن یک پیام رسان را هم ندارد، اگر عده ای نخواهند. از طرفی اگر بناست به امری قداست داده شود و حق شمرده شود، آن نه انرژی هسته ای بلکه رفاه مردم خواهد بود، همان جماعتی که سفره زندگیشان نگران نوسانات بازار است. در این روزها کم نشنیدهایم از گرانی اجناسی چون مواد غذایی یا دارو به بهانه افزایش دلار، افزایشی که اگر مهار نشود به زودی موجی از ورشکستگیها، بیکاری کارگران، فقر حاشیهنشینان و بحرانهایی از این دست را ایجاد میکند که کل کشور را به مخاطره میاندازد.
میتوان همچنان بر طبل مواضع دولت منتخب مردم کوبید و سخن از برجام داخلی را دوباره وارد چرخه گفتگوها کرد؛ چرا که اگر لازم باشد که تهدیدها به فرصت تبدیل شود، چه زمانی بهتر از اکنون که ما نیازمند همدلی و همبستگی هستیم، نیازمند اجماع وعزم نظام سیاسی برای ایجاد امید درفضای سیاسی و اقتصادی کشور. درد مشترک ما نیازمند درک مشترک از اولویتهای جامعه است. فیلتر کردن آزادی ها و ارتباطات به بهانه مصالح ملی شکاف عمیقی میان ارکان قدرت با بدنه جامعه ایجاد خواهد کرد که سبب خوانش جدیدی از اشتراکات شده که بسیار دور از واقع خواهد بود در این حالت، احساس شنیده نشدن صدا و درد مردم توسط مسئولان، آنها را ناگزیر به فریاد خواهد کرد، فریادهایی که دیگر مجال شنیدن سخنی از مخاطب نمیدهد. در دنیای نوین تلاش برای تحدید و انحصار اطلاعات امری فرسایشی خواهد بود پروژهای که دیر یا زود به بن بست میرسد اما به قیمت کندکردن سرعت قطار پیشرفت و توسعه. باز کردن فضای گفتوگوی جدی و فراهم آوردن امکان بیان نقدها در باب نقصها گامی موثر در جهت از میان بردن این شکاف خواهد بود.تصمیمات بزرگ برای ما به منزله نوشیدن جام زهر شده اما جام زهری که در آن نه مرگ بلکه زندگی است، هر جا که لازم بوده، باید نوشید از این جام زهرکه خودش پادزهر است.
سایر اخبار این روزنامه
خیزشکارگری!
بازگشت دلواپسان به خيابان با كمك ترامپ
ژنرالهاي دولت روشنگري كنند
مهاجرت می کنند چون فقیرند
نگاهی به نمایشگاه «زن ، آغازی از پایان» در برج آزادي
نظارت بر رییسجمهور ، درصلاحیت خبرگان نیست
شایعه علیه داماد قرائتی
تعطیلات در مدارس باید بررسی شود
پادزهر بر جام زهرآلود
خُر م آن نغمه که مر دم بسپار ند به یاد
خبرخوان ملت
خُر م آن نغمه که مردم بسپار ند به یاد