روزنامه ابتکار
1397/03/02
«ابتکار» راهبردهای دولت آمریکا برای ایجاد هژمونی جهانی را بر پایه سخنان ضد ایرانی پمپئو بررسی میکند
رمزگشایی از تندروهامحمدرضا ستاری
مایک پمپئو وزیر امور خارجه آمریکا کمتر از دو هفته پس از خروج یکجانبه آمریکا از توافق هستهای، طی سخنرانی خود در بنیاد هتریج، راهبرد جدید کشورش را در برابر ایران تشریح کرد و مدعی شد که سختترین تحریمهای تاریخ را علیه ایران به اجرا خواهیم گذاشت. این سخنرانی که از آن به عنوان راهبرد دوم آمریکا پس از خروج از برجام یاد میشود، در حالی صورت گرفت که سایر شرکای برجام به صورت متفقالقول خواستار حفظ توافق هستهای و ادامه مراودات سیاسی و اقتصادی با ایران هستند. در این میان اروپاییها با اعلام برنامههای خود برای ادامه همکاری با ایران، مذاکراتی را در هفته گذشته با دیپلماتهای ارشد کشورمان در بلژیک صورت داده و پیشنویس طرح خود را برای تداوم برجام ارائه دادند.
این در حالی است که پمپئو عصر روز دوشنبه در شروط دوازدهگانه آمریکا برای رسیدن به توافقی جدید با ایران (طبق گفته مقامات کاخ سفید) خواستار اعلام تمامی جنبههای فعالیتهای هستهای ایران به آژانس بینالمللی انرژی اتمی شد و گفت که ایران علاوه بر خاتمه غنیسازی اورانیوم و فراوری پلوتونیم، باید راکتور آب سنگین خود را نیز تعطیل کند. این درخواست در حالی صورت گرفت که آژانس بینالمللی انرژی اتمی از سه سال گذشته تاکنون بیش از ده بار پایبندی کامل ایران به تعهدات برجام را تایید کرده و مدعی است که ایران تحت شدیدترین رژیمهای راستیآزمایی قرار دارد.
پمپئو همچنین مدعی شد که ایران باید برنامه تولید موشکهای بالستیک خود را رها کرده و از تولید سامانههای موشکی با قابلیت حمل کلاهک هستهای نیز خودداری کند. در صورتی که طبق برجام و قطعنامه 2231 این مساله به توافق هستهای مربوط نبوده و مقامات ارشد کشورمان همواره تاکید داشتهاند که بحث برنامههای موشکی ایران که بر اساس قابلیت دفاعی و بازدارندگی طراحی شده به عنوان خط قرمز کشور محسوب میشود.
سه قلوهای افسانهای
اساسا طبق تحلیل کارشناسان روابط بینالملل و بنا به پیشینه اینگونه مذاکرات میان ایران و غرب، مشخص شده است که در نهایت کار قدرتهای جهانی با عبور از یک مرحله، بلافاصله اهرم فشار دیگری را برای مهار کشورهای ناهمسو با خود بر روی میز قرار میدهند. این کارشناسان پیش از خروج آمریکا از برجام نیز معتقد بودند که اکنون آمریکا و حتی اروپا با داشتن سه بهانه که به سه قلوهای افسانهای نیز مشهور است (پرونده هستهای، تروریسم و حقوق بشر) هر زمان که لازم باشد، برای مقابله با نقش ایران در منطقه از این سه اهرم فشار بر علیه ایران استفاده خواهند کرد.
در همین رابطه است که وزیر خارجه آمریکا در ادامه صحبتهای خود اظهار داشت که ایران باید تمامی شهروندان آمریکایی و اتباع کشورهای متحد با آمریکا را آزاد کرده و حمایت خود از حزبالله لبنان، حماس، جهاد اسلامی، حوثیهای یمن و گروههای شبه نظامی عراق را خاتمه دهد. او همچنین در راستای مقابله با نقش و نفوذ کشورمان در منطقه مدعی شد که ایران باید تمامی نیروهای تحت فرمان خود را از سوریه خارجه کرده و از گروه طالبان و القاعده حمایت نکند! این در حالی است که اکثر ناظران تاکید دارند که بنا بر ماهیت اندیشه و فرهنگ دینی- تاریخی، گسست قابل توجهی میان ایدئولوژی تشیع و افراطگرایی اسلامی متبلور در طالبان و القاعده وجود دارد و این دو گروه یکی از دشمنان اصلی حاکمیت ایران هستند. پمپئو همچنین با اعلام حمایت از اسرائیل و متحدان عرب خود در منطقه خاورمیانه، گفت که ایران باید رفتار تهدیدآمیز خود علیه همسایگانش را خاتمه دهد.
به ایران گفت تا اروپا بشنود!
این به اصطلاح پیششرطها در حالی از سوی وزیر خارجه آمریکا مطرح شد که جمعه گذشته کمیسیون اروپا برنامه مبارزه با تحریمهای آمریکا علیه ایران را با هدف محافظت از منافع شرکتهای اروپایی در ایران به اجرا گذاشت. در همین راستا، کارشناسان معتقدند که سخنان پمپئو پیش از آنکه هشدار به ایران باشد، در واقع تشریح راهبردهای دولت آمریکا در مقابل تلاشهای اروپایی است.
هر چند که گفته میشود آمریکا و اروپا به واسطه پیوند مشترک مذهبی- اجتماعی (فرهنگ دموکرات- مسیحی) و روابط گسترده و همه جانبه فراآتلانتیکی آنچنان از اشتراک و همگرایی برخوردارند که همواره در نظم جهانی به عنوان یک قطب یعنی غرب به صورت مشترک در نظر گرفته میشوند، اما این امر با توجه به فضای رئالیسم بینالمللی و اولویت بیشینه سازی منافع دولتهای ملی در پارهای از مواقع دچار انشقاق و واگرایی نیز میشود. به طور کلی دنیای کانتی اروپا با دنیای هابزی آمریکا در بسترهایی دچار لغزش است و چندجانبهگرایی اروپایی که در قالب اتحادیه اروپا متبلور است همواره با چالشی به نام یکجانبهگرایی در آمریکا روبهرو بوده است.
عبور از نو محافظهکاری به پست نو محافظهکاری
این چالش زمانی برجستهتر میشود که در آمریکا محافظهکاران، نئوکانها یا نومحافظهکاران به روی کار آمدهاند. اصولاً محافظهکاری در آمریکا با وجود اینکه تعریف واحدی از آنها وجود ندارد، به طور کلی با مشخصههایی از قبیل احترام گذاری به سنت، حمایت از جمهوریخواهی، حاکمیت قانون و مذهب مسیحی و دفاع از تمدن غربی در برابر چالشهای دولتهای تمامیت خواه و فرهنگ مدرنیستی قابل شناسایی است. در این میان و با قدرتگیری بوش پسر در سال 2000 میلادی طیف تازهای از محافظهکاری و یکجانبهگرایی در آمریکا به قدرت رسید که از آنها به عنوان نئوکانها یاد میشود. این پدیده به نظر برخی از تحلیلگران اکنون در حالتی افراطیتر در دولت کنونی آمریکا تبلور یافته که با عبور از نومحافظهکاری، اینک به صورت پست نومحافظهکاری متولد شده است.
بنابراین جهانبینی مرحلهای جدید از هژمونی آمریکا از اوایل سال 2000 میلادی آغاز شده است که در این هژمونی جدید، نقش ارکان مادی در مقابل ارکان غیرمادی مانند مشروعیت، رضایت و اجماعسازی به بهانه کسب توفق مطلق در اولویت قرار گرفته است. در همین راستا است که به خصوص پس از به قدرت رسیدن دونالد ترامپ، تغییرات محسوسی در رفتار بینالمللی و شیوه رهبری این کشور به وجود آمده که یکجانبهگرایی و تکیه بر قدرت نظامی از مهمترین ابعاد آن محسوب میشوند. در وقایع این پدیده به شکل جدیدی از رهبری جهانی آمریکا باور دارد که با تکیه بر توفق نظامی و جنگ پیشگیرانه در صدد بود تا به هر نحو ممکن از فرصت تاریخی نظم جدید پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی برای تثبیت رهبری آمریکا بر جهان استفاده کند.
در همین راستا دکتر مسعود موسوی شفائی طی مقالهای با عنوان نومحافظهکاری و هژمونی آمریکا در فصلنامه روابط خارجی معقتد است: طبق نظریه ثبات هژمونیک، حفظ ثبات بینالمللی و رونق اقتصاد آزاد، منوط به وجود قدرتی مسلط و غالب است.
این قدرت غالب باید بتواند یک رهبری بلامنازع را در سراسر جهان اعمال کند تا با ایجاد رژیمهای بینالمللی و وادار کردن سایر بازیگران به تبعیت از اصول، قواعد و هنجارهای آن، هژمونی جهانی و تداوم اقتصادی آنها حفظ شود.
بازیگر دیوانه
در همین رابطه است که دونالد ترامپ اینک نقش بازیگر دیوانه هنری کسینجر را به خوبی برای رسیدن به اهداف مورد نظر ایفا میکند. هر چند محافظه کاران در دهه 60 و 70 میلادی مخالف استراتژیهای کسینجر بودند و تاکید داشتند که سیاست تنشزدایی، بیشتر به سود شوروی است تا غرب، اما در زمان کنونی و با توجه به ظهور و بروز قدرتهای بدیل هژمونی آمریکا مانند چین، دکترین بازیگر دیوانه میتواند تا حد زیادی آمریکا را برای نیل به اهداف بلندمدت خود در منطقه خاورمیانه و سایر نقاط حیاتی جهان یاری کند.
طبق این استراتژی بازیگری دیوانه مسئول بر هم زدن نظم فعلی میشود تا نوعی نظم دلخواه از دل این بینظمی بیرون کشیده شود. به همین دلیل است که ترامپ اکنون با دکترین و استراتژی، تنش، ابهام، جای خالی و ضربه در طول یک سال گذشته بسیاری از قواعد وضع موجود را به چالش کشیده
است.
نمونه آخر این به چالش کشیدنها، خروج یکجانبه از توافق هستهای و میل کردن به سیاست تغییر رژیم به جای تغییر رفتار ایران در زمان اوباما است. با شناخت از جامعه و ساختار سیاسی آمریکا میتوان دریافت که مخالفت با برجام، علیرغم صحبتهایی که از انزوای آمریکا در جامعه بینالمللی مطرح میشود، در هرم قدرت و نیز قشرهایی از جامعه آمریکا دارای طرفدارانی پر و پا قرص است که دولت کنونی کاخ سفید با این پشتوانه وارد معرکه بینالمللی آن شده است.
اصولاً در اغلب ساختارهای سیاسی دو جناح محافظهکار و تجدیدنظر طلب وجود دارند.
به مانند جامعه خودمان که عدهای مخالف برجام و عدهای موافق آن هستند، در میان مقامات و مردم آمریکا نیز این دو دستگی به وضوح نمایان است. حال قدرت از آن کسانی است که با اتخاذ سیاستهای تند، خواستار تحمیل قدرت هژمونیک آمریکا بر جهان و برخورد با بازیگران ناهمسو و ایستاده در مقابل این استراتژی است.
ضد راهبرد حیاتی ایران
به همین دلیل است که مایک پمپئو دقیقا سخنرانی خود را در بنیادی (هتریج) مطرح میکند که در زمان ریاست جمهوری ریگان محلی برای تدوین استراتژیهای مقابله و حتی فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی از سوی محافظهکاران بود. اینک با توجه به اهمیت ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک ایران و نیز مسدود شدن راهبرد عبور از خاورمیانه عربی به سمت شرق آمریکا، پمپئو اعلامیه محدودسازی منطقهای و محاصره ایران را مطرح میکند و با گذاشتن شروطی که تحقق آن بسیار بعید است سعی در ایجاد اجماع علیه ایران دارد.
به همین دلیل است که با توجه به ظرفیتهایی که اکنون ایران در ساختار دارد، علیرغم مشکلاتی که وجود دارد، این امکان همچنان باقی است تا از واگراییهای میان اروپا و آمریکا استفاده استراتژیک کرد.
هر چند اکنون واژه معامله از اقتصاد به سیاست آمده و استراتژی دوران جدید جهان را شکل داده است و آمریکا و اروپا منافع مشترک اقتصادی و سیاسی وسیعی با یکدیگر دارند، اما یکجانبهگرایی و بر هم زدن نظم موجود برای تدوین نظم جدید بینالمللی توسط پست نومحافظهکاران آمریکا، قطعا با مقاوتهای زیادی از سایر بلوکهای قدرت یعنی اروپا، چین و روسیه روبهرو خواهد شد که این امر ابزار راهبردی مهمی برای ایران است.
از سوی دیگر، فارغ از سایر برنامههای مقامات کشورمان برای مقابله با چنین فشارهای گستردهای، لزوم ممانعت از ایجاد اجماع جهانی بر علیه ایران توسط آمریکا بیش از هر زمان دیگر احساس میشود چرا که این امر یک بار دیگر نیز در زمان پرونده هستهای بر علیه کشورمان کلید خورده بود که همچنان تبعات آن ادامه دارد.
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
دبیر شورای عالی امنیت ملی:
حضور مستشاری ایران در عراق و سوریه به درخواست این کشورها است
«ابتکار» راهبردهای دولت آمریکا برای ایجاد هژمونی جهانی را بر پایه سخنان ضد ایرانی پمپئو بررسی میکند
آیا سختنویسی نشاندهنده توانایی نویسنده است؟
بیماری پیچیده نویسی
حامد وکیلی
حرکت عارفانه این بار «رفتن» است!
جوانان اصلاح طلب از بایدهای اصلاح گری میگویند
خواست مردم اصلاح در مسیر قدرت
«ابتکار» از واکنشها پس از اعلام خبر «ممنوعیت پخش مسابقات فوتبال» در کافه ها و قهوهخانه ها گزارش می دهد
«ابتکار» از عملکرد دولت در حوزه مدیریت ارز گزارش می دهد
ارز تک نرخی در میانه راه
شهاب مهربان نویسنده و کارگردان نمایش «در» در گفتوگو با «ابتکار»:
تئاتر خیلیها را بدبخت کرده است
فراکسیون امید درباره ریاست لاریجانی با دیگر فراکسیونها تعاملی نداشته است
«ابتکار» از حاشیه های مجلس در زمان بررسی«لایحه مقابله با تامین مالی تروریسم» گزارش می دهد
اصلاحات حجاریان متاع بی مشتری
دبیر شورای عالی امنیت ملی:
حضور مستشاری ایران در عراق و سوریه به درخواست این کشورها است
بروجردی:
مذاکره با اروپاییها اتمام حجت است