حامد وکیلی حرکت عارفانه این بار «رفتن» است!

دکتر محمدرضا عارف، طی یک توئیت از نمایندگان مجلس خواست تا با رای به طرح «ممنوعیت بکارگیری بازنشستگان»، قدمی مثبت در راه تحول‌خواهی، جوان‌گرایی و تقویت امید بردارند. این توئیت و این اتخاذِ موضعِ دیرهنگام، از چند جنبه حائز اهمیت است.
۱- دکتر عارف پس از مدت‌ها یک موضعِ جدی و علنی گرفت. این موضع، با نبض مطالبات بخش مهم و اعظم جامعه (یعنی جوانان) بسیار همساز است. و در سطح بسیار وسیع منتشر شد و واکنش برانگیخت. این نشان می‌دهد به‌رغمِ همه انتقاداتی که نسبت به سکوت دکتر عارف وجود دارد و گردِ یاسی که سر و صورت جوانان را پوشیده است، هنوز هم گوشه چشمی به برخاستن و ایستادنِ عارف‌ها در این وانفسا وجود دارد. امید به رستاخیزِ قهرمانانِ ملّی، هرچند در فضای فعلی، بسیار خوش بینانه می‌نماید اما انگار اگر این قهرمانان خودشان را بتکانند و تکانی بخورند و نشان دهند که پوشالی نیستند، می‌توان دل‌ها را تکان داد. هنوز هم می‌توان با اصلاحات صادقانه و اساسی، دل‌ها را ربود و یاس‌ها را زدود.
۲- مدت‌ها است که ذیلِ پروژه «فرابحرانِ موقعیتِ عقلانیت در ایران»، می‌نویسم که نیازمند تغییر در نظم مفهومیِ موجود، به‌واسطه تورم حوزه معناداری و استغنای اتمسفر سیاست، در قفای تولید نقش‌های جدید اجتماعی و نقشه‌های جدید استراتژی هستم. در واقع، در نظام راهبردها و روندهای موجود باید شیفت پارادایمی کرد، چراکه در گفتمانِ موجود عناصرِ نجات‌بخش وجود ندارد. به همین سبب باید از نظمِ مفهومیِ موجود عبور کنیم تا بسا بتوان در حوزه جدیدِ معناها، راهی به رهایی پیدا کرد!
۳- ایفای نقش‌های جدید و اجرای نقشه‌های نو، از آدم‌های تکراری و لیست‌های تکراری برنمی‌آید. ما برای پیگیری راهبردهای جدید، نیازمندِ انسان‌های جدید هستیم. دقیقاً اکنون، مفهوم افرادِ جدید نزدیکی معناداری با راهبردهای جدید دارد! اگر قرار است روندهای کهنه‌ای که چند دهه عمر دارند تغییر کنند، سخت بتوان کسی که چند دهه در همین روندها تصمیم‌گیر و تصمیم‌ساز بوده است را پیدا کرد که بتواند مجریِ این شیفتِ راهبردی گردد. نظم استراتژیک و نظام راهبردی موجود، اثر انگشتِ نسل خاصی از جامعه مدیران ایران است. فرآیندهای تصمیم ساز فعلی، بخشی از شخصیتِ این نسل شده است. این نسل، چیزی بیش از این در آستین ندارد. اجرای راهبردهای جدید، آدم‌های جدید می‌خواهد.


۴- راهبردها و گفتمان‌های عقیمِ موجود، سخت به زمین و زمینه مبانی سیاسی و حتی الهیاتی مدیرانِ ما آمیخته است. ذهنیت مدیران موجود و این نسل‌های کهنه در این چهار دهه، با این نوع زیست سیاسی حاضر (با همه عناصر زبانیِ و اجراییِ آن) هماهنگ است. تغییر در زیست سیاسی ما، مستلزمِ و متضمنِ تغییر در این مختصاتِ ذهنی است. برای نسلی با این نوع مختصات، هر نوع تغییری در این سطوح، به مثابه تجدیدنظرهای کلامی و الهیاتی است. کارگزارانی تربیت کرده‌ایم که متافیزیکِ سیاسیِ سنگین و کهنه‌ای دارند؛ که دیر دل به تغییرات می‌دهند.
همین امر باعث شده است که تغییرات در زیست عمومی، نتواند به درستی به زیست رسمی راه یابد. حکومت پا به پای جامعه پوست اندازی نکرده است و جوان نشده است.
شاید مثال مهندس آذری جهرمی نمونه خوبی باشد. یک فردی بدون سوابقِ روشنفکری اما فرزند زمانه‌ی جدید، از همه روشنفکرانِ کابینه (که فرزند زمانه دیگری هستند)، عملکرد روشن‌تر و کارنامه مقبول‌تری دارد. علی‌الرغمِ آن قضاوتِ خاصِ عمومی که در نتیجه فعالیت برخی رسانه‌ها پیرامونِ جهرمی ساخته شده بود، او توانسته در این مدت کوتاه اقبالِ چشم‌گیری برانگیزد. ذهن جهرمی چون در اتمسفرِ دیگری متولد شده، با کمترین احتجاج با اتمسفرِ جدید و ذهنیتِ جدیدِ متولد شده در زیست عمومی، هماهنگ شده است. او هرچند از اردوگاهی برخاسته است که قرابتِ زیادی به قرائت سنتی از نظام اسلامی دارد اما به واسطه‌ی نسلی که به آن تعلق دارد متافیزیکِ سیاسیِ سبک و چابکی دارد و به راحتی این تغییرات را شهود کرده و خود را با آن وفق داده است. لذا به نظر می‌رسد جوان کردنِ تصمیم‌گیران بتواند فرآیندِ اصلاحِ «مکانیزم تصمیم‌گیری» را تسهیل کند.
۵- البته تنها مدیران میانی و ارشد دولتی نیستند که گرفتار انسداد نسلی شده اند بلکه همین مدیرانِ میانسال و پیر، خود سال‌هاست که پشت درب‌های مسئولیت‌هایی مانده‌اند که نسلِ کهنسالِ پیش از خود، از آن مناصب دل نمی‌کَنَد. یعنی به طور مثال، اگر وزیری دو دهه است که یک وزارتخانه را تحویل کسی نمی‌دهد، خودش نیز بیش از یک دهه است که یک لنگ‌پا پشت درهای زیادی منتظر است تا به آنجا رود. مناصب مهم دیگری در این نظام هست که می‌تواند جای بازنشستگانِ اجرایی و فرزندانِ مجربِ این نظام باشد که متاسفانه سال‌هاست در ید اختیار مردانِ کهنسال با ایده‌ها و رفتارهای کهنه‌ است. در واقع، ما همه در یک چرخه معیوب، پشت دری ایستاده‌ایم چندان که علف ناامیدی زیر پایمان سبز شده است و هیچ کس هم در آن سوی در، حاضر نیست جایش با پشت دری عوض کند. به همین خاطر است که باوجود اینکه در این نظام، همه مسئولان بخشی از سدِ انسدادِ موجودند اما همه ناراضی‌اند و همه هم منتقدند! هیچ نسلی از وضعِ خودش راضی نیست.
با این حال، دست‌کم دو نسل از جوانانِ کشور، نتوانسته‌اند اثر و ردی در قدرت داشته باشند. این نسل ملول و کلافه شده است و احساس می‌کند در توافق‌ها و قراردادهای اجتماعیِ جامعه، جا مانده است و سهمی نَبرده است؛ لذا بسیار در معرضِ رفتارهای هنجارگریزانه است. تمام امید این نسل، به مبارزاتِ دموکراسی خواهانه‌ی اصلاح‌طلبان بود؛ چراکه معتقد بود در پرتوِ دموکراسی می‌تواند حقوق خود را بازیابد، اما چندی است که نسبت به ایده اصلاحات نیز مردد شده است؛ لذا هر لحظه ممکن است علیهِ نظمی که در آن پس‌زده شده است برخیزد. البته من از آن «دنده‌پهن» های این نسل هستم و هنوز معتقدم باید «محترمانه» از نسلِ پیش از خود «عبور» کنیم. از این روی به گمانم اولین نسلی که مردانگی کند و خود قهرمانانه و محترمانه به لوازم چرخشِ قدرت و تغییراتِ نسلی و اجتماعی تن دهد، می‌تواند در بازسازی امید و اعتماد نقشی اساسی ایفا کند.
سایر اخبار این روزنامه
دبیر شورای عالی امنیت ملی: حضور مستشاری ایران در عراق و سوریه به درخواست این کشورها است «ابتکار» راهبردهای دولت آمریکا برای ایجاد هژمونی جهانی را بر پایه سخنان ضد ایرانی پمپئو بررسی می‌کند آیا سخت‌نویسی نشان‌دهنده توانایی نویسنده است؟ بیماری پیچیده نویسی حامد وکیلی حرکت عارفانه این بار «رفتن» است! جوانان اصلاح طلب از بایدهای اصلاح گری می‌گویند خواست مردم اصلاح در مسیر قدرت «ابتکار» از واکنش‌ها پس از اعلام خبر «ممنوعیت پخش مسابقات فوتبال» در کافه ها و قهوه‌خانه ها گزارش می دهد «ابتکار» از عملکرد دولت در حوزه مدیریت ارز گزارش می دهد ارز تک نرخی در میانه راه شهاب مهربان نویسنده و کارگردان نمایش «در» در گفت‌وگو با «ابتکار»: تئاتر خیلی‌ها را بدبخت کرده است فراکسیون امید درباره ریاست لاریجانی با دیگر فراکسیون‌ها تعاملی نداشته است «ابتکار» از حاشیه های مجلس در زمان بررسی«لایحه مقابله با تامین مالی تروریسم» گزارش می دهد اصلاحات حجاریان متاع بی مشتری دبیر شورای عالی امنیت ملی: حضور مستشاری ایران در عراق و سوریه به درخواست این کشورها است بروجردی: مذاکره با اروپایی‌ها اتمام حجت است