مرثیه ای بر حجم بی سابقه نقدینگی

 بررسی ها نشان می دهد که در بازه بیش از 10 سال اخیر، برای نخستین بار حجم نقدینگی از تولید ناخالص داخلی بیشتر شده است. در یک قیاس ساده می توان گفت با پول های موجود در اقتصاد و با سطح کنونی قیمت ها می توان کل تولیدات صورت گرفته در اقتصاد را خرید و تازه پول هم اضافه باقی می ماند. این یعنی این که موتور خلق پول کماکان کار می کند و این موضوع، منحصر به دولت های پیشین آن طور که دولتمردان امروز می گویند، نیست. مهم تر از این اتفاق اما روند افزایشی ادامه دار نرخ رشد نقدینگی است. طبق اظهارات یکی از مدیران پژوهشکده پولی و بانکی این نرخ هم اینک از متوسط بلندمدت (یعنی 28 درصد) چند درصدی پایین تر و حدود 2 درصد است، با این حال تفاوت آن با نرخ رشد تولید ناخالص داخلی که طبق آخرین آمارها در سال 96، 3.7 درصد بوده قابل تامل و سوال جدی است. بر این اساس، مقایسه دو رقم افزایش 22 درصد نقدینگی سالانه با 3 تا 4 درصد نرخ رشد تولید ناخالص داخلی نشان می دهد که بانک مرکزی یا بهتر بگوییم نظام بانکی بدون توجه به افزایش حجم واقعی کیک اقتصاد، پول در اختیار مردم می گذارد. چندان پیچیده اش نکنیم! وقتی که ترازنامه بانک ها در سمت بدهی خود، این تعهد بی برو برگشت را می بیند که حتماً باید به هر قیمتی سود حداقل 10 تا 15 درصد تضمینی (و حداکثر نرخ های 20 درصد و بالاتر) به سپرده گذاران بدهد و این رقم به میزان قابل توجهی از نرخ تورم رسمی و نرخ رشد دارایی های واقعی بانک ها بیشتر است، طبیعی است که باید این سود سپرده ها از جایی تامین شود. متاسفانه خطوط اعتباری بانک ها یعنی همان هایی که رئیس جمهور محترم، آن را قبلاً جیب همه مردم، خوانده، تاکنون یکی از بهترین منابع تامین این نقدینگی بوده است! اگر آن زمان که رئیس جمهور محترم، خطاب به متقاضیان کم بضاعت مسکن مهر، تیغ تند و گزنده انتقاد را برکشید و دل آن ها را با عبارتی بدین مضمون سوزاند که «منابع بانک مرکزی و جیب همه مردم، آن ها را صاحبخانه کرده است»، هم اینک شاهد جریانی به مراتب بدتر از آن در اقتصاد هستیم. به طوری که در سایه مدارای بانک مرکزی با نظام بانکی اعم از صاحبان بدون ریسک سپرده ها و از سوی دیگر، سهامداران بانک ها، هم اینک، نقدینگی به میزانی بیشتر وارد جامعه شده است تا این تنفس مصنوعی، در درجه اول بانک ها را سرپا نگه دارد. نقدینگی که آن هم از جیب همه مردم پرداخت شده است منتها با این تفاوت که این نقدینگی برخلاف مورد قبلی، بدون تدبیر خاصی، بی هدف در فضای اقتصاد رها شده و بهای آن را کمتر برخوردارها با تورم و نابرابری پرداخت کرده اند. در وهله بعد، نیز نفع این نقدینگی تاکنون به آن دانه درشت هایی رسیده است که به دنبال کسب سود بدون هیچ ریسک و تقبل زحمت و کاری در اقتصاد هستند، تا بتوانند کماکان با سودهای بانکی پولی بر پول خود بیفزایند و این است رسم فزون خواهی که امروزه اختیاراً یا جبراً، در نظام بانکی ما در جریان است. جالب این جاست که در تلاطم چند روزه بازارها و حالا که کارد به استخوان رسیده، رئیس جمهور محترم، به سودجویان بازارهای مالی و سکه و ارز و کالا هشدار می دهد که باید منتظر برخورد نظام مالیاتی باشند، غافل از این که سال هاست ضعف نظام مالیاتی، در تعریف مالیات بر مجموع درآمد یا حتی مالیات از سپرده های بانکی با هدف هدایت سرمایه ها به تولید، عملاً سودجویان دانه درشت بانک ها را در کنج عافیت قرار داده و همین نقطه عافیت خیز، عاقبت هایی را هم اینک برای بازارهای کالایی رقم زده است که هر روز شاهد یک سونامی در بازارها هستیم. یک روز در طلا، یک روز در ارز و ... که خدا آخر و عاقبت این قضایا را ختم به خیر کند. به نظر می رسد هم اینک که طبق اظهارات مسئولان بانک مرکزی و البته در سایه تلاش های قابل تقدیر آن ها، غائله غیر مجازها رو به اتمام است، می توان کنترل سونامی نقدینگی از محل اصلاح نظام بانکی را به طور جدی تری از دولت و بانک مرکزی انتظار داشت. در این زمینه چند نکته قابل تامل است. اول، به سرانجام رسیدن لوایح اصلاح نظام بانکی است که سال هاست انفعال دولت و مجلس، نظام بانکی را معطل نگه داشته است. دوم، سرعت بخشی به اصلاح ترازنامه بانک ها و ادغام یا توقف فعالیت بانک هایی است که در روند بلندمدت چشم انداز مثبتی از خود نشان نداده اند. سوم، به فرجام رساندن نظام جامع مالیاتی برای کنترل سوداگری در سطح اقتصاد و بازارهای موازی و سودهای سرشار دانه درشت ها از نظام بانکی است تا در نتیجه همگان، عادلانه تر به فرصت های اقتصادی دسترسی داشته باشند. چهارم، اقدامات اقناعی در سطح جامعه با این مبنا که دوران سودهای بدون ریسک در اقتصاد گذشته است و بانک ها هم مانند هر بنگاه اقتصادی دیگر ممکن است با توقف فعالیت یا ورشکستگی مواجه شوند. در خاتمه با اذعان به این که ماهی گیری سیاسی از مشکلات اقتصادی به منزله آب به آسیاب دشمن ریختن بوده و رسم ملامت گری آن هم در ایام عسرت، خلاف اخلاق است، باید گفت کج دار و مریز و مدارا و بهبود آهسته کنونی در نظام بانکی حاصلی جز فرسایش و آسیب پذیری بیشتر آن را در پی نخواهد داشت. امیدواریم که این گونه نباشد و نشود ...