گرداب هولناک و پراضطراب کنکور

بي‌شك يكي از مراحل سخت و پر از دغدغه دوران تحصيل  نوجوانان، سال‌هاي پاياني دبيرستان است كه به برگزاري پر استرس كنكور ورودي دانشگاه‌ها ختم می‌شود. بنابراين دوراني از فرصت‌هاي ناب نوجواني كه می‌تواند صرف پرورش صحيح استعدادها و مهارت‌ها در فرد شود به اضطراب و استرس برنامه‌هايي هدر می‌رود كه پر نشان از كلاسهاي كنكور و تست زني و آزمون‌هاي رقابتي  است. در دهه اخير كنكور و ميزان موفقيت در آن آنقدر در بين خانواده‌ها و موسسات و آموزشگاه‌ها و مدارس غوغا به پا كرده كه والدين در بدو ثبت نام فرزند خود در دبيرستان فقط به دنبال يافتن شاخص‌هايي در مدرسه هستند كه فرزند آنها را به نتايج خارق العاده در كنكور برساند. در حقيقت مسيري كه براي نوجوان  در نظر می‌گيرند ميان بُرهاي تست زني و نكته يابي براي كسب رتبه بهتر در كنكور است و برخلاف هدف آموزش و پرورش كه  ارتقاي همزمان ابعاد  آموزشي و پرورشي دانش آموزان است، تنها موضوعي كه در دبيرستان‌ها دنبال نمی‌شود ميزان برخورداري از سواد علمی‌ و ارتقاي مهارتي دانش آموزان است. دبيرستان‌ها تلاش می‌كنند با برنامه ريزي فشرده و بهره گيري از اساتيد مجرب كنكور از چرخه رقابتِ رتبه آوري دانش آموزان در كنكور عقب نمانند و براي رسيدن به اين هدف خود از هيچ افزايش ساعت درسي و كاستن زمان زندگي مضايقه نمی‌كنند. خرده بر آموزش و پرورش و سيستم معيوبي كه در اين بخش دارد بسيار است و نمی‌توان بهانه‌ها و وعده‌هاي مسئولين امر را پذيرفت كه با هر موج اعتراضي به كنكور براي خالي نبودن عريضه بهانه اي همچون مافياي كتب كمك درسي و كلاس‌هاي كنكور و ...سر می‌دهند و وعده بر اصلاح و باز تعريف روش برگزاري كنكور می‌دهند. يقينا اصلي‌ترين نهاد براي باز تعريف چگونگي روش ورود به دانشگاه‌ها  آموزش و پرورش است كه با حذف كنكور و تدوين روش‌هاي جايگزين آن می‌تواند موثرترين مهره عملكردي در بازگرداندن نشاط و شادابي به دوران نوجواني و تحصيل در دبيرستان  باشد. نه اينكه مثل حذف آزمون‌هاي ورودي مدارس، آموزش و پرورش بي پروا و بي برنامه عمل کند بلكه بايد هرچه سريعتر آموزش عمومي در كنار آموزش عالي زمينه حذف كنكور به اين سبك و سياق و  جايگزيني آن با متد به روزتر و آگاهانه‌تر اقدام كنند. تا زماني كه يكي از معيارهاي ارزيابي مدارس ميزان موفقيت دانش آموزان در كنكور سراسري و رتبه‌هاي تك رقمي و دو رقمي باشد اوضاع به همين منوال خواهد گذشت و دانش آموزان به جاي همدلي و  نوع دوستي، رقابت و حسادت و فرافكني را ياد می‌گيرند و تجربه می‌كنند.
در اين ميان خانواده‌ها بي نقش در افزايش استرس دانش آموزان نيستند. انتظارات و توقعات والدين از قبولي فرزندانشان در بهترين رشته‌ها و بهترين دانشگاه، همان دغدغه خانوادگي است كه دانش آموزان را  به سمت  گرداب هولناك و پر اضطراب كنكور سوق می‌دهد. البته بايد به خانواده‌ها حق داد كه با وجود جو اجتماعي كه براي كنكور و ابعاد موفقيت و شكست در آن نهفته است، انتظارات را بالا ببرند و فرزندخود را از كلاسي به كلاس ديگر براي بهتر تست زدن و بهتر رتبه آوردن توصيه كنند.
به عنوان دانش آموزي كه در اين كشور روزهاي بي قراري شركت در كنكور را تجربه كرده ام يادآور می‌شود كه دانش آموزان داوطلب، اين روزها و شبها  استرس و اضطراب زيادي را متحمل هستند و شايد هم طعم زندگي را به معناي واقعي نمی‌چشند آن هم در روزهايی كه شادي و نشاط صفت بارز سن و سال شان است. حيف است پتانسيل  و انرژي بي بديل نوجواني به انديشه‌سازي، نظريه پردازي و تفكرات ناب انتقادي و تحليلي و صدالبته خلاقيت و نوآوري نرسد... براي رهايي روح و جسم آينده سازاني كه بهتر از اين می‌توان براي مهارت افزايي و دانش افزايي آنان اقدام كرد،  نياز است كه چشم‌انداز ديگري به جز كنكور ترسيم شود. به اميد موفقيت نوجوانان ايراني چه در كنكور ورودي دانشگاه‌ها و  چه در زمينه‌ها و حوزه‌هاي ديگر....