بارقه‌های شور انتخاباتی


غلامعلی  دهقان
فعال سیاسی

انتخابات در نظام جمهوری اسلامی ایران و اصولاً فراتر از آن در تمام دموکراسی‌های جهان حکم دماسنج را برای تحولات لایه‌های مختلف اجتماعی بازی می‌کند و به یک تعبیر انتخابات محل ظهور و بروز و برآیند آنچه در عرصه‌های اجتماعی و سیاسی می‌گذرد، است. در ایران پس از انقلاب اسلامی سال 57 و در دهه 60 به جهت وضعیت خاص انقلابی، انتخابات ریاست جمهوری هم عموماً تحت تأثیر این فضا قرار گرفته و شاهد رقابت چندانی نبود. اما با شکاف نسلی و تغییرات جمعیتی در دهه 70 شاهد انتخاباتی به مراتب رقابتی‌تر بودیم که اوج آن دوم خرداد سال 76 بود. فضای دوم خرداد و پس از آن هر چند با حسن نیت بازیگران همراه بود، اما نوعی ناپختگی سیاسی سبب شد تا جریانی شکل بگیرد که خود را تنها پاسدار ارزش‌های انقلابی معرفی کند و نتیجه آن منتهی به انتخابات سوم تیر سال 84 شد که جریان مدعی ارزش‌ها با حسن نیت در یک اشتباه استراتژیک خود را با کسانی همراه کرد که طی 8 سال بعد از آن نشان دادند که چندان به این ارزش‌ها باور ندارند. مهم‌ترین نشانه این واقعیت، قهر 11 روزه رئیس دولت‌های نهم و دهم بود. نتیجه سیاست‌های آن دولت و همچنین بی توجهی به واقعیت‌های عرصه بین‌الملل و بخصوص شعارزدگی و طرح شعارهای بلند پروازانه سبب شد تا ایران دچار تحریم‌های شدید بین‌المللی شد و نهایتاً کار چنان بالا گرفت که شیرازه اقتصاد از هم پاشید و سونامی افزایش قیمت دلار و ارز جامعه را تحت تأثیر خود قرار داد و ما براحتی مشمول فصل هفتم منشور سازمان ملل و ماده 41 آن شدیم و ناقض صلح جهانی.


سرانجام با اقبال مردم در خرداد سال 92، دولت تدبیر و امید توانست قطار انقلاب و اداره کشور را دوباره روی ریل اعتدال و عقلانیت قرار دهد و هم اکنون بعد از چهار سال از دستاوردهای دولت فعلی این است که رشد اقتصادی منفی را مثبت  و تورم هفتگی سال‌های 92 - 91 را مدیریت و آن را تک رقمی کرده است. همچنین با برجام از وقوع تندباد حوادث جلوگیری شده است. هم اکنون ایران اسلامی در آستانه انتخابات دیگری است و عملاً اصولگرایان مدعی ارزش‌ها درصدد هستند که با بهره‌گیری از تجاربی که در گذشته داشته‌اند، بخت خود را بیازمایند. قرائن و شواهد نشان می‌دهد که این جریان با گذر از گفتمان احمدی‌نژاد به دنبال شخصیتی هستند که از دید این جریان نهایت خلوص انقلابی را داشته و خود را مقید به چارچوب نظام بداند. اینکه این جریان موفق شود یا نه، باید منتظر تحولات روزهای آتی بود اما قرائن و شواهد نشان می‌دهد که به احتمال بسیار بالا آنان به یک گزینه واحد نزدیک شده‌اند. اما از آن سو جریانی که با سیاست‌های ماکیاولیستی با اصولگرایان همراهی کرد و پس از انتخابات حاشیه‌ساز سال 88 راه خود را از این جریان جدا کرد، همچنان امیدوار است که به صحنه سیاسی برگردد و به دنبال مانور سیاسی و حضور خود در عرصه است که مهم‌ترین نشانه‌های آن در روزهای اخیر اعلام نامزدی آقای بقایی و برگزاری نشست خبری رئیس دولت‌های نهم و دهم در روز گذشته بود. اینکه این جریان در انتخابات آتی چه موفقیتی داشته باشد و آیا اساساً امکان حظور پیدا کند یا خیر، هنوز مبهم است. اما تمامی شواهد حاکی از این است که حسن روحانی تنها گزینه اصلاح‌طلبان، اعتدالیون و اصولگرایان معتدل که ریاست مجلس آن را مدیریت می‌کند، است. آنچه مسلم است، انتخابات با وجود  فضای کنونی به دلیل صحنه آرایی که کم کم ظهور می‌کند و تحولاتی که در روزهای اخیر و خصوصاً دیروز رخ داده، انتخاباتی رقابتی و پرشور خواهد بود. خصوصاً تحولات رخ داده روز گذشته در جریان اصولگرا بر این گمانه دامن خواهد زد و چیزی که بر دامنه این گمانه خواهد افزود، تحرکات احتمالی جریان طرفدار دولت دهم، چه در صورت رد صلاحیت و چه تأیید صلاحیت آقای بقایی است. این فضا هم می‌تواند زمینه مشارکتی بالا را فراهم کند و هم در دل خود، در صورت عدم دقت جریان‌های سیاسی زمینه‌ساز ایجاد تقابل‌هایی شود. امید آن است که همه طیف‌های ایران اسلامی با بهره‌گیری از تجارب خود به گونه‌ای عمل کنند که مصلحت ملک و مملکت در آن باشد. انتخابات آینده می‌تواند یادآور دوم خرداد 76 باشد که یکی از رقیبان فردای پیروزی اولین نفری بود که به فرد منتخب تبریک گفت، به شرط آنکه مصالح عمومی در جریان رقابت از یاد نرود.